شیع (شیعه)
ریشه «شیع» (ŠYˁ)؛ شیعه، پیرو، یاور. این واژه 11 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
شيعة: بمعنى پيروان و ياران است «شِيعَةُ الرجلِ: أَتْبَاعُهُ و أَنْصَاره» جمع آن اشياع و شيع (بر وزن عنب) است (اقرب الموارد) «فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ» قصص: 15. موسى در شهر دو مرد ديد كه مقاتله ميكردند يكى از پيروان و يكى از دشمنانش بود.
طبرسى در ذيل «ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا» مريم: 69. فرموده: شيعه جماعتى است كه در امرى بيكديگر يارى كنند (قاموس قرآن، ج4، ص95).
ساختهای صرفی در قرآن
شیعَة (اسم): 11 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | شیعَة | شیعَة | شیعَة | شيعة: بمعنى پيروان و ياران است «شِيعَةُ الرجلِ: أَتْبَاعُهُ و أَنْصَاره» جمع آن اشياع و شيع است (اقرب الموارد) «فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ» قصص: 15. موسى در شهر دو مرد ديد كه مقاتله ميكردند يكى از پيروان و يكى از دشمنانش بود. | قاموس قرآن، ج4، ص: 95 | |
آفروآسیایی | *saʕ- | سع | do, make | انجام دادن، ساختن | ||
آفروآسیایی | *ĉaʕ- | شع | begin | شروع کردن | ||
سامی | *šVʕay- | شعی | 'do, act' | "انجام دادن، عمل کردن" | 2 | |
عربی | sʕy | سعی |
ارتباط معنای «شیعه: پیرو» با معنای «شاع: شیوع»؟