ریشه کن شدن (مترادف)

مترادفات قرآنی ریشه کن شدن

«ریشه کن شدن»؛ از بيخ و بن بركنده شدن.[۱] مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اجتث»، «انقعر».

مترادفات «ریشه کن شدن» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
اجتث ریشه جثث مشتقات جثث
وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ ٱلْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ
انقعر ریشه قعر مشتقات قعر
تَنزِعُ ٱلنَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ

معانی مترادفات قرآنی ریشه کن شدن

«اجتث»

: الجَثّ‏ يعنى بريدن، جَثَثْتُهُ‏ فَانْجَثَ‏ و جسسته فاجتسّ- و معنى يكى است.

خداى تعالى گويد: (اجْتُثَّتْ‏ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ‏- 26/ ابراهيم) يعنى تنه‏اش ريشه كن شد و بر افتاد.

المَجَثَّة- تيشه و تبر درخت برى.

جُثَّة الشّي‏ء- تنه و قامت بلند چيزى.

الجُثّ‏- پشته و كومه زمين مثل تپّه‏ها.

جَثِيثَة- نهال خرما و خرما بن يا پاجوش و قلمه آن.

جَثْجَاث‏- گياهان بهارى كه در تابستان مى‏خشكند.[۲]

«انقعر»

قَعْرُ الشي‏ءِ: قسمت پائين و پايان چيزى.

در آيه: كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ‏ مُنْقَعِرٍ (20/ قهر) يعنى نخلى كه ريشه‏اش رونده در ژرفناى زمين است. بعضى از علماء گفته‏اند- انْقَعَرَتِ‏ الشجرةُ: يعنى درخت از ريشه‏اش كنده شد.

و نيز گفته شده معنى- انقعرت: فرو رفتن ريشه درخت در زمين است، جز اين نيست كه خداى تعالى اراده كرده است به اينكه آن قوم از بن برافتند همانگونه كه نخل‏ها بريده و كنده ميشود و ريشه‏اش به قعر زمين ميماند و قرار مى‏گيرد و سپس اثرى و نشانه‏اى از آن در سطح زمين بر جاى نمى‏ماند.

قصعةٌ قَعِيرَةٌ: كاسه‏اى كه زياد گود است.

ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 229

قَعَّرَ فلانٌ فى كلامه: وقتى است كه كسى از ته گلو حرف بزند و كلمات را از حلق خارج كند و اين عبارت مثل اين استكه مى‏گويند:

شدّق فى كلامه: در وقتى كه كسى كلامش را از توى دهانش خارج كند.[۳]

ارجاعات

  1. لغت نامه دهخدا, ص1540
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 381
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 229-228