جثث (ریشه)
ریشه «جثث» (ǦṮṮ)؛ برکندن، قطع کردن. این ریشه تنها در باب افتعال (اجتثَّ) و فقط یک بار در قرآن بهکار رفته است.
معنای لغوی
جَثّ: بر كندن. قطع كردن (اقرب الموارد). «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ» (ابراهيم: 26).:حكايت سخن خبيث همچون درخت پليد است كه از روى زمين كنده شده براى آن قرارى نيست. در ما قبل اين آيه آمده: مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ. أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ ... (قاموس قرآن ؛ ج2 ؛ ص17). البته ابن فارس معنای اصلی ریشه را «تجمُّع الشئ» دانسته است (معجم مقاييس اللغه ؛ ج1 ؛ ص425).
ساختهای صرفی در قرآن
اِجتَثَّ (فعل باب افتعال): یک بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: جثث (واژگان)
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | انگلیسی/ آلمانی | ||||
آفروآسیایی باستان | *gač | جث | نیزه | "spear" | Orel, 195 (No 864) | ||
سامی باستان | |||||||
عبری | - | Gesenius, - | |||||
اوگاریتی | ?mgṯ | امجث | بره ای برای ذبح؛ چاق شدن | 'ein Lamm, zum Schlachten geeignet'; 'fatling' | DelOlmo,
Zammit, 117 | ||
آرامی- نبطی | gt | جت | جسد (مرده انسان) | corpse | وام گرفته از عربی
احتمال ارتباط با جثی و جثم |
Jastrow,
Hoftijzer, 237 | |
اکدی/آشوری | gašašu | جَشاشو | خرد کردن
بریدن، جدا کردن |
'cut down'.
"to cut off' |
Black, 91
Leslau, 205 | ||
حبشی | gasasa | جسس | خراش دادن، تراشیدن، کندن (مو) | 'scrape away, shave off, pluck out (hair)' | Leslau, 204 | ||
سبائی | نیست | Beeston, - | |||||
عربی | جثث- اجتثّ | پاره کردن، کندن ریشه | 'tear out, uproot'
'to tear up, root up' |
مشکور، 130
Zammit, 117 |