حنجر (ریشه)

ریشه «حنجر» (Ḥanǧar)؛ گلو، حلقوم. این واژه تنها 2 بار در شکل جمع «حَناجِر» به کار رفته است.

معنای لغوی

حنجر: گلو. در اقرب گويد: «الْحَنْجَرَةُ: الْحُلْقُومُ» جمع آن‏ حَنَاجِر است‏ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ‏ الْحَناجِرَ ... احزاب: 10 رسيدن دلها بگلو كنايه از شدّت اضطراب و ترس است يعنى گوئى قلب‏ها از جاى خود بالا آمده و بگلو رسيده‏اند (قاموس قرآن، ج2، ص187).

ساخت‌های صرفی در قرآن

حَناجِر (جمع حَنجَر): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن حَناجِر حَناجِر حَناجِر حنجر: گلو. قاموس قرآن، ج‏2، ص: 187
آفروآسیایی *ḥang-ur- حنج throat, gorge گلو، حلق و نای
سامی *ḥangūr- حنجر 'larynx' 1, 'goiter' 2, 'throat' 3 "حنجره" 1، "گواتر" 2، "گلو" 3
گعز Cf. ḫǝngat 2   خنجَت LGz 263 (ḫ- instead of the expected *ḥ- may be purely graphic)
عربی ḥanǯar-at-, ḥunǯūr- حَنذَر-َت-\ حُنذُر-    حُنذُد- 1 BK 1 501 (cf. ḥunǯūd- id. ibid.)

منابع

حنجر (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2