تهذیب نفس

نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۷ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''تهذیب نفس'''؛ آراستن نفس به صفات نیکو و زدودن ویژگی‌های ناپسند، اصطلاحی اخلاقی است که در قرآن با عنوان تزکیه معرفی‌شده و بر آن تأکید گردیده است. == تعریف == تزکیه یا تهذیب نفس<ref>جوادی آملی، «اهمیت تهذیب نفس»، ص۱</ref> از اصطلاحات اخلاقی به معنای...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تهذیب نفس؛ آراستن نفس به صفات نیکو و زدودن ویژگی‌های ناپسند، اصطلاحی اخلاقی است که در قرآن با عنوان تزکیه معرفی‌شده و بر آن تأکید گردیده است.

تعریف

تزکیه یا تهذیب نفس[۱] از اصطلاحات اخلاقی به معنای دوری کردن از عیب و نقص، پاک و اصلاح کردن نفس از آلودگی‌ها[۲] و جایگزین نمودن صفات پسندیده، جهت رسیدن به سعادت است.[۳] تزکیه در اصل از ماده‌ی «زکو» و به معنای تطهیر نفس و مال، صلاح، تقوا، زمین پاک، مدح و ستایش و تنزیه خویش است.[۴] همچنین مفسران «تزکیه» را به افزایش تقوا در انسان معنا کرده‌اند.[۵]

تزکیه در ادیان و مکاتب گوناگون

در ادیان الهی مانند یهودیت، مسیحیت، زرتشت و صابئین نیز بر مسئله تزکیه توجه شده است.[۶] در ادیان‌غیر ابراهیمی از قبیل بودیسم،[۷] هندوئیسم،[۸] سیکهه[۹] و جینه[۱۰] نیز برای صفای درون و تعالی نفس اهمیت خاص قائل‌اند. لازم به ذکر است در سیکهه ریاضت کشیدن ممنوع است. در مشرب‌های فکری همچون کنفسیوس،[۱۱] تائوئیسم[۱۲] و شینتو[۱۳] بر مسئله تزکیه، هرچند بانام‌های دیگری تأکید شده است. این مسئله در کنفسیوس با مسائل اخلاقی و در تائوئیسم با ریاضت و دوری از دنیا تأکید گردیده.[۱۴] تزکیه، اصلی‌ترین برنامه‌ی انسان‌ساز ادیان و پیامبران است. پاکی و پاکیزگی نتیجه‌ی انذار پیامبر اکرم(ص) است و فایده و نتیجه آن‌که کمال انسانی است به خود انسان عاید می‌شود[۱۵]. انبیای الهی برای اصلاح جامعه فرستاده شدند تا مردم را تهذیب کنند و اخلاق نیک را به آن‌ها آموزش داده و به پاکی و سلامت دعوت کنند.[۱۶]

تهذیب نفس در قرآن

واژه تزکیه و مشتقات آن، در آیه‌های فراوانی از قرآن کریم ذکرشده و حدوداً بیست‌وهشت بار اصطلاح تزکیه مطرح‌شده است. درآیات 129[۱۷] و 151 بقره[۱۸]، 164 آل‌عمران[۱۹] و 2 جمعه[۲۰] رمز بعثت، تلاوت و تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس انسانی دانسته شده و آیات 74[۲۱] و 81 سوره کهف[۲۲] و 13[۲۳] و 19 سوره مریم[۲۴] درزمینه‌ی پاکی و وارستگی یحیی(ع) و پاکی هر انسانی در اصل، سخن می‌گویند. در آیه‌ی 18 نازعات[۲۵] از تزکی و پاکی در رابطه با طغیان و سرکشی نفس سخن به میان آمده و درآیات 14 اعلی[۲۶] و 9 سوره شمس[۲۷] تزکی به معنای پاکیزگی و وارستگی از آلودگی علایق دنیوی است که انسان را از آخرت و حیات اصلی، بازمی‌دارد.[۲۸]

آیه 21 سوره‌ی نور،[۲۹] دلالت دارد بر اینکه شایستگی در دین به لطف خداوند میسّر است و انسان می‌داند که خداوند درباره او لطفی کرده تا بدان وسیله پاک گردد.[۳۰] آیات 49 نساء[۳۱] و 32 نجم،[۳۲] از خودستایی کسانی که خود را مزکی می‌دانند سخن به میان آمده و آیات 232 بقره و[۳۳] 30 نور[۳۴] به تزکیه در روابط خانوادگی و 28 نور[۳۵] به تزکیه در روابط اجتماعی اشاره دارد. در مورد آیات 103 توبه[۳۶] و 18 لیل[۳۷] دو نظر وجود دارد؛ یکی اینکه صدقه، مردم را پاک می‌کند و دوم آن‌که پیامبر مردم را با گرفتن صدقه، پاک می‌گرداند.[۳۸]

درآیات 77 آل‌عمران[۳۹] و 174 بقره[۴۰] سخن از کتمان حقیقت، معامله و فروش آن به بهای اندک و درنتیجه تزکیه نشدن و گرفتار عذاب دردناک گشتن است. درآیات 76 سوره طه[۴۱] و 18 فاطر[۴۲] به این مطلب اشاره‌شده که نتایج کمال انسانی به خود انسان عاید می‌شود[۴۳].[۴۴] گذشته از این، تدبّر در معانی دیگر آیات نیز نشان می‌دهد که هدف نهایی بیش‌ترین آیات، همان تهذیب نفس از رذایل و آراستن آن به فضائل بوده است.[۴۵]

اهمیت خودسازی

وجوب پالایش نفس از رذایل و آرایش آن به فضائل، از امور فطری است؛ ازاین‌رو عقل انسان وجوب آن را دریافته و در این امر نیازمند به هدایت شرع نیست و آیات و روایات بسیاری که در این زمینه واردشده، از باب ارشاد به همین حکم عقل است.[۴۶] این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است و در روایات اهل‌بیت(ع)، جهاد اکبر نامیده شده است.[۴۷] با توجه به این‌که لازمه طی مسیر و سلوک الی الله بصیرت است و نشانه بصیرت داشتن نفس سالم است و شرط داشتن نفس سالم، تهذیب آن است؛[۴۸] بنابراین، برای این‌که انسان در مسیر کمال قرار بگیرد، باید به تهذیب نفس و تعدیل تمایلات و غرایز بپردازد.[۴۹] از طرفی تزکیه، مقدمه‌ی شناخت نفس و شناخت نفس مقدمه شناخت حق است.[۵۰]

اهمیت تهذیب نفس برای گروه‌های مختلف

تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهده‌دار شدن مسئولیت است؛ مسئولین جامعه اسلامی باید اول خود را بسازند تا بتوانند دیگران را هدایت کنند.[۵۱] هم‌چنین، تهذیب‌ نفس، مهم‌ترین مؤلفه اخلاق آموزگاری است. یک معلم نمونه قبل از این‌که به تربیت دانش‌آموزان همت گمارد، ابتدا باید خودش به تزکیه و تهذیب نفس دست‌یافته باشد تا بتواند بر مخاطبان خود تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.[۵۲]

در همه‌ی مدارس، لازم است اشخاصی مهذب و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیموده‌اند؛ حوزه‌ی اخلاقی، تهذیب و معارف اسلامی تشکیل بدهند که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی قرار بگیرد و تربیت‌های اسلامی همراه با تهذیب‌های اسلامی باشد.[۵۳] برای خدمت به اسلام و ملت اسلامی باید دانشگاه و حوزه‌ی علمیه و مراکز مربوط به آن‌ها به آموزش برنامه‌های اخلاقی و تهذیبی همت گمارند. مهم‌ترین چیزی که برای کشور لازم است تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است؛ تا از این طریق به کشور اسلامی دارای استقلال و آزادی حقیقی رسید[۵۴].[۵۵] از طرفی، لازمه‌ی موعظه‌ی مردم تهذیب نفس است؛[۵۶] بنابراین، تهذیب و تزکیه نفس برای طلاب ضروری است.

در نفسی که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانی است؛ لذا شر عالم فاسد برای اسلام از همه شرور خطرناک‌تر و بیشتر است. عالم تیره‌بختی که باد نخوت بر او چیره شده نمی‌تواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان برای اسلام و مسلمین نتیجه‌ای به بار نمی‌آورد وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد.[۵۷] هدایت جامعه قبل از خودسازی و تهذیب نفس ممکن نیست و رفتار خاضعانه طلاب در برابر خداوند و همدلی آنان نسبت به مردم است که دل‌های انسان‌ها را نسبت به دین نرم کرده و مردم را مشتاق مذهب می‌کند.[۵۸]

لوازم و روش تهذیب نفس

برای اصلاح اخلاق و تزکیه طرق مختلفی پیشنهادشده و مشرب‌های گوناگونی پدید آمده است. ازجمله مشرب سقراطی است. طبق این مشرب، انسان باید از راه عقل و تدبیر فواید تزکیه و مضرات آشفتگی اخلاق را بشناسد و سپس با ابزار عقل، صفات مذموم را پیدا کند. اهل عرفان و سیر و سلوک به‌جای پویش راه عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پیشنهاد می‌کنند. آنان معتقدند با پیدا کردن انسانی کامل و محبت و ارادت به او می‌توان راه تهذیب نفس را پیمود. تجربه نشان داده که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است.[۵۹]

علمای اخلاق نیز برای رسیدن به تزکیه مراحلی چون تقوا، توبه، بازنگشتن به گناه(مشارطه)، محاسبه‌ی نفس، مراقبت بر انجام تکالیف الهی، عتاب و عقاب کردن نفس در صورت بازگشت به گناه(معاتبه، معاقبه) را توصیه کرده‌اند.[۶۰] ارتباط معنوی با خدا،[۶۱] اداى واجبات، ترك محرّمات، خوردن حلال و بريدن از حرام،[۶۲] خودشناسی،[۶۳] انجام اعمال شایسته و پرهیز از اعمال ناشایست، ریاضت و مبارزه با نفس،[۶۴] دوری از هم‌نشینی با افراد آلوده و منحرف[۶۵] و آشنایی با کلام انبیاء و بزرگان[۶۶] از دیگر گام‌های خودسازی است و اگر انسان در مبارزه با نفس تداوم داشته باشد،[۶۷] با خواست و کمک خداوند[۶۸] به نتیجه می‌رسد.

موانع تهذیب نفس

شیطان، دور شدن از خدا، گناه و ضعف اراده،[۶۹] غفلت،[۷۰] تکبر، بخل[۷۱] کشتن انسان، شراب‌ خواری، شرک و کفر،[۷۲] تعلقات دنیوی،[۷۳] عدم پذیرش نفس،[۷۴] پیروی از هوای نفس[۷۵] و ضعف اراده[۷۶] از موانع تزکیه نفس شمرده‌شده است.

آثار تهذیب نفس

رسیدن به خیر و سعادت ابدی،[۷۷] اصلاح دنیا و آخرت،[۷۸] نیکو شدن ظاهر و باطن،[۷۹] رسیدن به قرب الهی،[۸۰] دستیابی به مقام بندگی[۸۱] و درجات عالی انسانی،[۸۲] کسب فهم بالاتر از قرآن،[۸۳] ثمربخشی علم[۸۴] و رفع اختلافات بشر[۸۵] از آثار تهذیب نفس دانسته شده است. هم‌چنین در آیات ۱۵۱ سوره بقره[۸۶] و ۱۶۴ آل‌عمران[۸۷] به جایگاه رفیع و ارزشمند تزکیه در مسائل اجتماعی جامعه توجه داده‌شده و بیان می‌شود که چگونه خداوند بر امت اسلام منت نهاده و آنان را به کمک پیامبر اسلام(ص) تزکیه نمود و از ناپاکی‌ها، رهایی بخشید و امتی سالم و مسلم ایجاد کرده است.[۸۸]

منابع

ایکنا

اسلام پدیا

امامت پدیا

دانشنامه اسلامی

ویکی پرسش

ویکی شیعه

ارجاعات

  1. جوادی آملی، «اهمیت تهذیب نفس»، ص۱
  2. فراهیدی، ص۳۴۸؛ فیض‌ کاشانی، ج۱، ص۳۵۲؛ طباطبایی، ج۹، ص۳۷۷.
  3. نراقی، مهدی، ج۱، ص۴۰۰؛ نراقی، احمد، ص۷۵-۷۸؛ نجم‌ رازی، ص۱۷۳-۱۷۴.
  4. ابن منظور، ج۱۴، ص۳۵۸.
  5. صدرالدین شیرازی، ج۷، ص۳۹۱.
  6. توفیقی، ص۶۳-۱۱۵-۲۰۵.
  7. همان، ص۴۱.
  8. همان، ص۳۶.
  9. همان، ص۴۵.
  10. همان، ص۳۷.
  11. همان، ص۴۱.
  12. همان،ص۵۲.
  13. همان، ص۵۴.
  14. شهرستانی، ج۲، ص۳۱؛ طباطبایی، ج۶، ص۱۸۲-۱۸۵؛ قرطبی، ج۱۲، ص۱۶.
  15. دانشنامه حوزه، خودسازی و تهذیب نفس در قرآن
  16. ازدواج در تهذیب نفس اثرگذار است
  17. رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم‏؛ «پروردگارا، در ميان آنان، فرستاده‏اى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه‏شان كند» (بقره/129).
  18. كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُواْ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِنَا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُون‏؛ « همان‌طور كه در ميان شما، فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم، [كه‏] آيات ما را بر شما مى‏خواند، و شمارا پاك مى‏گرداند، و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد، و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد.» (بقره/151).
  19. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين‏؛ « به‌یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه‏] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.» (آل‌عمران/164).
  20. هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين‏؛ «اوست آن‌کس كه در ميان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان‏] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند» (جمعه/2).
  21. َانطَلَقَا حَتىَّ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَ قَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةَ بِغَيرِْ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيًْا نُّكْرًا؛ «پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند. [بنده ما] او را كشت. [موسى به او] گفت: «آيا شخص بى‏گناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى؟ واقعاً كار ناپسندى مرتكب شدى‏» (کهف/74).
  22. فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبهُُّمَا خَيرًْا مِّنْهُ زَكَوةً وَ أَقْرَبَ رُحمًْا؛ « پس خواستيم كه پروردگارشان آندورا به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد» (کهف/81).
  23. وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كاَنَ تَقِيًّا؛ « و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم‏] و تقواپيشه بود.» (مریم/13).
  24. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا؛ « گفت: «من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.» (مریم/19).
  25. فَقُلْ هَل لَّكَ إِلىَ أَن تَزَكى‏؛ « و بگو: آيا سَرِ آن دارى كه به پاكيزگى گرايى‏» (نازعات/18).
  26. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكى‏؛ «رستگار آن‌کس كه خود را پاك گردانيد» (اعلی/14).
  27. قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا؛ «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد» (شمس/9).
  28. طباطبایی، ج20، ص393.
  29. وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكمُ‏ْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكىَ‏ مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يُزَكىّ‏ِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ سمَِيعٌ عَلِيم‏؛ «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ‌کس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند و خدا [ست كه‏] شنواىِ داناست.» (نور/21).
  30. طوسی، ج7، ص421.
  31. أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ يُزَكىّ‏ِ مَن يَشَاءُ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلا؛ «آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مى‏شمارند ننگريسته‏اى؟ [چنين نيست،] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مى‏گرداند، و به‌قدر نخِ روى هسته خرمايى ستم نمى‏بينند» (نساء/49).
  32. فَلَا تُزَكُّواْ أَنفُسَكُم‏؛ «پس خودتان را پاك مشماريد» (نجم/32).
  33. وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنهَُم بِالمَْعْرُوفِ ذَالِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كاَنَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ ذَالِكمُ‏ْ أَزْكىَ‏ لَكمُ‏ْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون‏؛ «و چون زنان را طلاق گفتيد، و عدّه خود را به پايان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق‏] خود، چنانچه بخوبى با يكديگر تراضى نمايند، جلوگيرى مكنيد. هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به اين [دستورها] پند داده مى‏شود. [مراعات‏] اين امر براى شما پربركت‏تر و پاكيزه‏تر است، و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد» (بقره/232).
  34. قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ‏ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُون‏؛ «به مردان با ايمان بگو: «ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است، زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است.» (نور/30).
  35. فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ‏ يُؤْذَنَ لَكمُ‏ْ وَ إِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكىَ‏ لَكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم‏؛ «و اگر كسى را در آن نيافتيد، پس داخلِ آن مشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر به شما گفته شد: «برگرديد» برگرديد، كه آن براى شما سزاوارتر است، و خدا به آنچه انجام مى‏دهيد داناست‏» (نور/28).
  36. خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بهَِا وَ صَلّ‏ِ عَلَيْهِم‏؛ «از اموال آنان صدقه‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏شان سازى، و برايشان دعا كن‏» (توبه/103).
  37. الَّذِى يُؤْتىِ مَالَهُ يَتزََكى‏؛ «همان كه مالِ خود را مى‏دهد [براى آنكه‏] پاك شود» (لیل/18).
  38. طوسی، ج5، ص291؛ همان، ج 10، ص361.
  39. إِنَّ الَّذِينَ يَشْترَُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانهِِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيهِْمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم‏؛ «كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى‏فروشند، آنان را در آخرت بهره‏اى نيست؛ و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى‏گويد، و به ايشان نمى‏نگرد، و پاكشان نمى‏گرداند، و عذابى دردناك خواهند داشت.» (آل‌عمران/77).
  40. إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَشْترَُونَ بِهِ ثمََنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ مَا يَأْكلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم‏؛ «كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده، پنهان مى‏دارند و بدان بهاى ناچيزى به دست مى‏آورند، آنان جز آتش در شكمهاى خويش فرو نبرند. و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت، و پاكشان نخواهد كرد، و عذابى دردناك خواهند داشت.» (بقره/174).
  41. جَنَّاتُ عَدْنٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ ذَالِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكى‏؛ «بهشتهاى عدن كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است. جاودانه در آن مى‏مانند، و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد.» (طه/76).
  42. وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى‏ وَ إِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلىَ‏ حِمْلِهَا لَا يحُْمَلْ مِنْهُ شىَ‏ْءٌ وَ لَوْ كاَنَ ذَا قُرْبىَ إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يخَْشَوْنَ رَبهَُّم بِالْغَيْبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَكىَ‏ فَإِنَّمَا يَتزََكىَ‏ لِنَفْسِهِ وَ إِلىَ اللَّهِ الْمَصِير؛ «و هيچ بار بَردارنده‏اى بار [گناه‏] ديگرى را برنمى‏دارد، و اگر گرانبارى [ديگرى را به يارى‏] به سوى بارش فرا خواند چيزى از آن برداشته نمى‏شود، هر چند خويشاوند باشد. [تو] تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مى‏ترسند و نماز برپا مى‏دارند، هشدار مى‏دهى؛ و هر كس پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى مى‏جويد، و فرجام [كارها] به سوىِ خداست.» (فاطر/18).
  43. طباطبایی، ج14، ص198؛ طوسی، ج7، ص192.
  44. دانشنامه حوزه، خودسازی و تهذیب نفس در قرآن
  45. امامت پدیا
  46. مظاهری، ج۱، ص ۱۶۱.
  47. دانشنامه حوزه، تهذیب نفس3
  48. تهذیب؛ شرط داشتن نفس سالم
  49. تهذیب نفس و تعدیل غرایز انسان را در مسیر کمال قرار می‌دهد
  50. غزالی، ص۱۰۷؛ میبدی، ج۱۰، ص۴۶۳-۴۶۴؛ نجم‌رازی، ص۱۷۳-۱۷۴.
  51. تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهده دار شدن مسئولیت است
  52. تهذیب‌ نفس مهم‌ترین مؤلفه اخلاق آموزگاری است
  53. دانشنامه حوزه، تهذیب نفس1
  54. بیانات امام خمینی در جمع کارکنان مدرسه عالی شهید مطهری صحیفه نور جلد 14 ص 113 112 تاریخ: 10/12/ 59
  55. دانشنامه حوزه،‌ تهذیب نفس1
  56. لازمه موعظه مردم تهذیب نفس است
  57. اهمیت تهذیب و تزکیه نفس
  58. هدایت جامعه قبل از خودسازی و تهذیب نفس ممکن نیست
  59. دانشنامه حوزه، بهترین وسیله تهذیب نفس
  60. مدنی‌شیرازی، ج۳، ص۱۵۲؛ مصباح، ج۱، ص۲۱۷.
  61. تهذیب نفس و تعدیل غرایز انسان را در مسیر کمال قرار می‌دهد
  62. دانشنامه پژوهه، ضرورت تهذیب نفس
  63. ویکی فقه، خودشناسی و تهذیب نفس
  64. تهذیب نفس؛ بنیادی‌ترین رسالت‌ زندگی انسان
  65. قطع رابطه با افراد منحرف از مقدمات تهذیب نفس است
  66. دانشنامه حوزه، آیت الله مصباح یزدی: تهذیب نفس بهترین و والاترین هدف برای زندگی بشری است
  67. رسیدن به درجات عالیه با تهذیب نفس میسر می‌شود
  68. وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكمُ‏ْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكىَ‏ مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يُزَكىّ‏ِ مَن يَشَاء؛ «اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند» (نور/21).
  69. طبرسی، ج۷، ص۲۱۰؛ امینی، ص۲۶-۲۰۴؛ واعظ کاشفی، ج۴، ص۴۱۹؛ فخررازی، ج۸، ص۱۱۲؛ غزالی، ۱۰۷-۱۸۱.
  70. دانشنامه پژوهه، غفلت مانع تهذیب نفس
  71. طبرسی، ج۳، ص۹۱؛ ج۹، ص۲۷۲؛ ابوالفتوح رازی، ج۵، ص۳۹۱.
  72. (بقره/۱۵۱)؛ طباطبایی، ج۱، ص۳۳۰.
  73. ا بن‌بابویه، خصال صدوق، ج۱، ص۲۵.
  74. امینی، ص۲۰۴.
  75. همان، ص۲۶.
  76. همان، ص۱۶۷.
  77. (شمس/9)
  78. (نهج البلاغة، حکمت ۸۹).
  79. (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۲۳).
  80. محمدی ری‌شهری، ج۹، ص۳۸۸.
  81. تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهده دار شدن مسئولیت است
  82. تهذیب نفس مایه رسیدن به درجات عالی انسانی است
  83. تهذیب نفس، زمینه افزایش فهم ما را از قرآن فراهم می‌کند
  84. تهذیب نفس مقدم بر فراگیری علم است
  85. بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم تبریز صحیفه نور جلد 14 ص 254 تاریخ : 11/3/ 60
  86. (بقره/151).
  87. (آل‌عمران/164).
  88. دانشنامه اسلامی