سکینه (مترادف)

نسخهٔ تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۰ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی سکینه

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سکینة»، «اطمئنّ».

مترادفات «سکینه» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
سکینة ریشه سکن مشتقات سکن
إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًا
اطمئنّ ریشه طمن مشتقات طمن
وَإِذْ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ رَبِّ أَرِنِى كَيْفَ تُحْىِ ٱلْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِى قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ ٱلطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ ٱجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ٱدْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَٱعْلَمْ أَنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

معانی مترادفات قرآنی سکینه

«سکینة»

السُّكُون‏: ايستادن و ثابت شدن چيزى بعد از حركت است و در ساكن شدن و منزل گزيدن نيز بكار مى‏رود- مثل- سَكَنَ‏ فلانٌ مكانَ كذا: يعنى: منزل گزيد. مَسْكَن‏:

اسم مكان است، يعنى جاى سكونت، جمعش- مَسَاكِن‏- است.

خداى تعالى گويد: (لا يُرى‏ إِلَّا مَساكِنُهُمْ‏- 25/ احقاف) (اشاره به آثار و باقيمانده‏هاى ديار گذشتگان است).

و (وَ لَهُ ما سَكَنَ‏ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ- 13/ انعام) (هر چه در شب و روز آرام و قرار گرفته از اوست و او شنوا و داناست).

و آيه: (لِتَسْكُنُوا فِيهِ‏- 67/ يونس) در معنى اوّل مى‏گويند- سَكَنْتُه و در معنى دوّم مى‏گويند- أَسْكَنْتُه: سكنايش دادم. مثل آيه: (رَبَّنا إِنِّي‏ أَسْكَنْتُ‏ مِنْ ذُرِّيَّتِي‏- 37/ ابراهيم) و (أَسْكِنُوهُنَ‏ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ‏- 6/ طلاق) (زمانى كه همسرانتان را طلاق داديد در آنجا كه خود سكونت داريد بقدر توانتان آنها را نيز سكونت دهيد و زبانشان نرسانيد كه بخواهيد بر آنها سخت گيريد).

و آيه (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ‏ فِي الْأَرْضِ‏- 18/ مؤمنون) آگاهى و تنبيهى است از اينكه او بر ايجادش و قدرت بر فنايش تواناست.

السَّكَن‏: آرامش يافتن و هر چيزى كه موجب آرامش است، خداى تعالى گويد:

(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ‏ سَكَناً- 80/ نحل) و (إِنَّ صَلاتَكَ‏ سَكَنٌ‏ لَهُمْ‏- 103/ توبه) و (وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً- 96/ انعام).

و نيز- سكن- در معنى آتشى است كه بوسيله آن آرامش مى‏يابند و گرم مى‏شوند و در اطرافش استراحت مى‏كنند.

سُكْنَى‏: خانه و جايى است كه در آنجا بدون اجرت و كرايه، سكونت مى‏يابند.

السَّكْن‏: ساكنين خانه، مثل سَفْر: مسافرين.

و گفته شده جمع سَاكِن- سُكَّان‏- است و معنى سُكَّان السَّفِينة براى اينست كه كشتى را از حركت باز مى‏دارد و آرام مى‏كند.

سِكِّين‏: يعنى چاقو، چون حركت حيوان را از بين مى‏برد و آن را بى تحرّك و ساكن مى‏كند، چنين ناميده شده، خداى تعالى گويد: (أَنْزَلَ‏ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ‏- 4/ فتح) گفته شده: واژه‏ سَكِينَة در اين آيه، فرشته‏اى است كه دلهاى مؤمنين را تسكين مى‏دهد و ايمنيشان مى‏دهد، چنانكه از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده است‏ «انّ السّكينة لتنطق على لسان عمر!». و نيز گفته شده واژه- سَكِينَة- در آيه فوق همان عقل است (و در روايت همان سكون- نهايه 2/ 386) و- له سكينة- وقتى است كه كسى از تمايل به شهوات باز ايستد و آرام گيرد و بر اين معنى آيه: (وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ‏- 28/ رعد) دلالت دارد، و گفته‏اند- السَّكِينَة و السَّكَن- در معنى يكى است، و آن از بين رفتن رعب و ترس است و بر اين معنى است آيه: (أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ‏ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ‏- 248/ بقره) آنطورى كه‏ ذكر شده است در ميان تابوت چيزى بوده مثل سَرِ گربه ولى من آن را سخن صحيح نمى‏بينم‏

مِسْكِين‏: كسى است كه هيچ چيز نداشته باشد و از واژه- فقر- رساتر و بليغ‏تر است و در آيه: (أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‏ لِمَساكِينَ‏- 79/ كهف) علت- مساكين- ناميدن صاحبان كشتى يا بعد از بين رفتن كشتى‏شان بوده و با به خاطر اينكه كشتى آنها در كنار مسكنتشان قابل توجّه نبوده و به حساب نمى‏آمده.

و آيه: (وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ- 61/ بقره).

كه در ميان يكى از دو سخن و دو معنى سخن صحيح‏تر اينستكه حرف (م) در مسكنه زايد است‏[۱]

«اطمئنّ»

الطُّمَأْنِينَة و الاطْمِينَان‏: آرامش خاطر بعد از بيتابى و اضطراب است. در آيات: (وَ لِتَطْمَئِنَ‏ بِهِ قُلُوبُكُمْ‏- 10/ انفال) (وَ لكِنْ‏ لِيَطْمَئِنَ‏ قَلْبِي‏- 260/ انفال) (يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ‏ الْمُطْمَئِنَّةُ- 27/ فجر) و اين همان نفسى است كه: (امّارة بالسّوء) يعنى امر كننده به زشتى بازنمى‏گردد.

خداى تعالى گويد: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ‏- 28/ رعد) كه آگاهى و هشدارى است بر اينكه با معرفت خداى تعالى و افزونى از عبادت اوست كه اطمينان خاطر و آرامش نفس و جان حاصل مى‏شود و همان است كه در آيه: (وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي‏- 260/ بقره) خواسته شده است‏ و در آيات: (وَ قَلْبُهُ‏ مُطْمَئِنٌ‏ بِالْإِيمانِ‏- 160/ نحل) (فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ‏- 103/ نساء)(وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها- 7/ يونس) واژه- اطْمَأَنَ‏ و تطامن در معنى و لفظ نزديكند.[۲]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 236-234
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 502-500