سیل (ریشه)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «سیل»''' (SYL)؛ جاری شدن، جریان آب، سیل. این ریشه 4 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == سيل: جارى شدن «سَالَ‏ الماءُ سَيْلًا و سَيَلَاناً: جرى» ايضا اسم آمده يعنى آبيكه ميايد و باران آن در جاى ديگر باريده (راغب) «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «سیل» (SYL)؛ جاری شدن، جریان آب، سیل. این ریشه 4 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

سيل: جارى شدن «سَالَ‏ الماءُ سَيْلًا و سَيَلَاناً: جرى» ايضا اسم آمده يعنى آبيكه ميايد و باران آن در جاى ديگر باريده (راغب) «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‏ سَيْلَ‏ الْعَرِمِ» سباء: 16. «فَسالَتْ‏ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ‏ السَّيْلُ‏ زَبَداً رابِياً» رعد: 17.

اساله: ذوب كردن‏ «وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ» سباء: 12. قطر را مس گفته‏اند يعنى چشمه و معدن مس را براى او ذوب كرديم‏ (قاموس قرآن، ج3، ص362).

ساخت‌های صرفی در قرآن

سالَ (فعل مجرد): 1 بار

اَسالَ (فعل باب افعال): 1 بار

سَیل (اسم): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن سالَ سالَ سالَ سيل: جارى شدن «سَالَ‏ الماءُ سَيْلًا و سَيَلَاناً: جرى» ايضا اسم آمده يعنى آبيكه ميايد و باران آن در جاى ديگر باريده (راغب) «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‏ سَيْلَ‏ الْعَرِمِ» سباء: 16 قاموس قرآن، ج‏3، ص: 362
آفروآسیایی *sayal- سیل water flow جریان آب
آفروآسیایی
سامی *šVy/ʔul- شیل watercourse مجرای آب (بستر رود)
سامی *šVyVl- شیل 'melt (trans.)' "ذوب کردن"
اکدی šalû (salû) شَلُ (سَلُ) 'to submerge oneself (esp. referring to the river ordeal)' «خود را غوطه ور ساختن (به ویژه اشاره به گنه آزمون رودخانه)» -   گنه آزمون: آزمون سخت (مثلا رفتن با پاى لخت از ميان آتش و زغال سوزان ) براى اثبات بي گناهي (چون باور داشتند كه آدم بي گناه صدمه نخواهد ديد)، گناه آزمون ، گنه آزمون CAD š1 273
عبری šǝʔōl شءُل 'wasteland, void, underworld' «زمین بایر، خالی، عالم اموات» HAL 1368-69
جبالی sɛ̄l سِل 'to drain, run off; to rain' آب چیزی را گرفتن، (آب) تخلیه شدن. باران باریدن
عربی sāll-, pl. sawāll- سالّ-\  سَوالّ- 'fond de la vallée qui est habituellement le lit d'un torrent', sayl- 'torrent', syl 'couler; emporter (se dit du torrent)' 'ته دره که معمولاً بستر یک سیل است' BK 1 1117

ibid. 1177

عربی syl سیل

منابع

سيل (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2