خوشنودی (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== «رضوان» ===
=== «رضوان» ===
مى‏گويند- رضي‏، يرضى‏، رضا: (خشنود شد) كه اسم آن- مرضي‏ و مرضو- است.
رضا العبد عن الله: بنده از اجراى قضاء و حكم خدا اكراه ندارد و به آن خشنود است.
رضا الله عن العبد: يعنى خشنودى خدا از بنده، در اين است كه مى‏بيند امرش را بكار مى‏برد، امر به معروف مى‏كند و از نهى و نهى مى‏كند و باز مى‏دارد، خداى تعالى گويد:
(رضي‏ الله عنهم و رضوا عنه‏ 119/ مائده) و (لقد رضي الله عن المؤمنين‏ 18/ فتح) (و رضيت‏ لكم الإسلام دينا 3/ مائده) (أ رضيتم‏ بالحياة الدنيا من الآخرة 38/ توبه) و(يرضونكم‏ بأفواههم و تأبى قلوبهم‏ 8/ توبه) يعنى: چگونه مشركين عهد و پيمان نگه مى‏دارند و حال اينكه اگر بر شما پيروز شوند هيچ چيز را رعايت نمى‏كنند با دهانشان و شعارشان و الفاظ فريبنده‏شان ديگران را خشنود مى‏كنند در حاليكه دلهاشان از آن سخنان ابا دارند زيرا بيشترشان فاسق و عصيانگرند).
خداى عز و جل گويد: (لا يحزن و يرضين‏ بما آتيتهن كلهن‏- 51/ احزاب).
(يعنى: البته نبايستى محزون شوند بلكه از رفتارى كه با همگى‏شان مى‏كنى خشنود باشند).
رضوان: خشنودى زياد، و چون بزرگترين رضا، خشنودى خداى تعالى است واژه رضوان- در قرآن به هر چه كه از اوست اختصاص يافته است.
خداى تعالى گويد: (و رهبانية ابتدعوها ما كتبناها عليهم إلا ابتغاء رضوان‏ الله‏ 27/ حديد) و (يبتغون فضلا من الله و رضوانا- 29/ فتح) و (يبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان‏- 21/ توبه) و (إذا تراضوا بينهم بالمعروف‏- 232/ بقره) يعنى: هر كدام از آنها رضايت دوستش را ظاهر كرد و او را با نكوكارى خشنود نمود.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 80-79</ref>


=== «وجه» ===
=== «وجه» ===
معنى اصلى‏ وجه‏ همان چهره و صورت است.
فاغسلوا وجوهكم‏ و أيديكم‏- المائده/ 6 و تغشى‏ وجوههم‏ النار- ابراهيم/ 50 از آنجا كه وجه يا صورت نخستين عضويست كه بنظر ميآيد و شريف‏ترين عضو ظاهر بدن است براى برخورد اوليه از هر چيزى بكار رفته است و براى بهترين و اولين شكل هر چيز بكار ميرود ميگويند- وجه كذا- و وجه‏ النهار- روى آن چيز و چهره روز.
و چه بسا از ذات هم به‏ وجه‏ تعبير شود در سخن خداى تعالى كه فرمود:
و يبقى‏ وجه‏ ربك ذو الجلال و الإكرام‏- الرحمن/ 27 كه گفته شده وجه در اين آيه همان ذات خداوند است و نيز گفته شده مقصود از- وجه- در آيه يعنى توجه به خداى تعالى با اعمال شايسته، در آيه گفت:
فأينما تولوا فثم وجه الله‏- البقره/ 115 و كل شي‏ء هالك إلا وجهه‏- القصص/ 88 و يريدون وجه الله‏- الروم/ 38 و إنما نطعمكم‏ لوجه‏ الله‏- الانسان/ 9 كه گفته‏اند- وجه- در تمام اين آيات ذات خداوند است يعنى- همه چيز هلاك شونده است مگر او و همين طور در بقيه آيات ذكر شده.
روايت شده است كه اين معنا را به امام محمد تقى عليه السلام عرضه داشتند فرمود سبحان الله سخن بزرگى و سنگينى گفته‏اند- در اين آيات وجهى كه بكار رفته معنايش اينست كه هر چيز از كارهاى بندگان هلاك شونده است و باطل مگر آنچه را كه براى خداوند انجام شود، و بر اين اساس آيات ديگر و آيات:
يريدون وجه الله‏- الروم/ 38 و أقيموا وجوهكم‏ عند كل مسجد- الاعراف/ 29 كه در آيه اخير گفته شده مقصود همين صورت است صورت استعاره چنانكه ميگوئى- فعلت كذا بيدى- گفته‏اند در اين آيه- اقامت همان پايدارى است و وجه هم همان توجه معنى آن است كه ميفرمايد (عبادتتان را در نمازها براى خدا خالص گردانيد و بر اين معنى آيه:
فإن حاجوك فقل أسلمت‏ وجهي‏ لله‏- آل عمران/ 20 و آيه‏ و من يسلم‏ وجهه‏ إلى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى‏- البقره/ 112 و و من أحسن دينا ممن أسلم وجهه لله‏- النساء/ 125 و فأقم‏ وجهك‏ للدين حنيفا- الروم/ 30 معنى- وجه- در آيات اخير چنانكه قبلا گفته شد هست يا بطور استعاره بمعنى مذهب و راه شريعت- فلان‏ وجه‏ القوم- يعنى او چهره ملت است مثل عبارات- عينهم و راسهم- است يعنى او چشم و سر مردم و ملت است و از اين قبيل استعارات و گفت:
و ما لأحد عنده من نعمة تجزى إلا ابتغاء وجه ربه الأعلى‏- الليل/ 20
و در آيه‏ آمنوا بالذي أنزل على الذين آمنوا وجه‏ النهار- آل عمران/ 72 يعنى صور النهار- يا روشنائى و چهره روز روشن.
واجهت‏ فلانا- چهره‏ام را به چهره او مقابل ساختم (رو در رو شدم)- قصد و هدف هم به- وجه‏- بيان شده و براى- مقصد- جهة- و وجهة- بكار ميرود و اين در وقتى است كه به چيزى توجه شود در آيه فرمود:
و لكل‏ وجهة هو موليها- البقره/ 148 اشاره به آئين و شريعت است مثل- شرعه- بعضى‏ها گفته‏اند واژه- جاه‏- مقلوب- وجه- است اما وجه‏ براى- عضو- بدن و بهره‏مندى بكار ميرود ولى جاه- فقط بهره‏مندى معنوى است. وجهت‏ الشي‏ء- صورتم را به سوئى توجه دادم. فلان‏ وجيه‏- او صاحب جاه و مقام است. آيه:
وجيها في الدنيا و الآخرة- آل عمران/ 45 عبارت- أحمق ما يتوجه‏- با حذف به و فتحه حرف ى- يعنى در هيچ كارى استقامت ندارد و مستقيم نيست. توجيه‏- در شعر حرفيست كه ميان الف تأسيس و حرف- روي- قرار گرفته.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 424-422</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۹٬۰۷۷

ویرایش