دویدن اسب (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی دویدن اسب== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اوضع»، «اوجف». ==مترادفات «دویدن اسب» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |اوضع |ریشه وضع |وضع (واژگان)|مشتقات وض...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[وضع (ریشه)|ریشه وضع]]
|[[وضع (ریشه)|ریشه وضع]]
|[[وضع (واژگان)|مشتقات وضع]]
|[[وضع (واژگان)|مشتقات وضع]]
|
|{{AFRAME|Surah=9|Ayah=47}}
|-
|-
|اوجف
|اوجف
|[[وجف (ریشه)|ریشه وجف]]
|[[وجف (ریشه)|ریشه وجف]]
|[[وجف (واژگان)|مشتقات وجف]]
|[[وجف (واژگان)|مشتقات وجف]]
|
|{{AFRAME|Surah=59|Ayah=6}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی دویدن اسب==
==معانی مترادفات قرآنی دویدن اسب==


=== «اوضع» ===
===«اوضع»===
وضع‏ يعنى پائين و فرو دين، معنيش از حط و انحطاط فراگيرتر است در آيه فرمود:


=== «اوجف» ===
يحرفون الكلم عن‏ مواضعه‏- المائده/ 13 مواضع‏ جمع‏ موضع‏ جا و مكان هر چيز كه در دسترس باشد كه در حمل و حمل هر دو گفته مى‏شود- وضعت‏ الحمل- بارش را پائين گذاشت يا وضع حمل كرد و آن حمل يعنى بار و نوزاد را- موضوع‏- گويند در آيات:
 
و أكواب‏ موضوعة- الغاشية/ 14 و و الأرض‏ وضعها للأنام‏- الرحمن/ 10 (يعنى خداوند زمين را براى مردم در دسترسشان قرار داده كه آنرا در اختيار بگيرند و بهره‏مند شوند). واژه‏ وضع‏- در اين آيه يعنى ايجاد و خلق‏ وضعت‏ المرأة وضعا- آن زن زائيد و فارغ شد. گفت:
 
اما وضع‏ و تضع‏- بار دار شدن زن در پايان طهر و پاكى او از حيض‏ فلما وضعتها قالت رب إني‏ وضعتها أنثى و الله أعلم بما وضعت‏- آل عمران/ 36 وضع‏ البيت- بنا و ساختمان خانه، خداى تعالى فرمود:
 
إن أول بيت‏ وضع‏ للناس‏- آل عمران/ 96 و و وضع الكتاب‏- الكهف/ 49 كه همان آشكار ساختن كارهاى بندگان است مثل آيه:
 
و نخرج له يوم القيامة كتابا يلقاه منشورا- اسراء/ 13 وضعت‏ الدابة- به سرعت دويد و نوزادش را بدنيا آورد. خداى تعالى فرمود و لأوضعوا خلالكم‏- التوبه/ 47 معنى‏ وضع‏- در حركت حيوان استعاره است مثل عبارت القى باعه و ثقله يعنى بار و سنگينى خود را زمين نهاد- وضيعة- آنچه كه فرو افتاده است و مانند سرمايه از بين رفته است- وضع‏ الرجل في تجارته- او در تجارت زيان ديد، رجل‏ وضيع‏- در مقابل رفيع يعنى بلند مرتبه بكار مى‏رود، او فرمايگى خود را آشكار مى‏كند و اين بلند مرتبگى خود را.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 464-463</ref>
 
===«اوجف» ===
يا وجيف‏ سرعت در حركت است، أوجفت‏ البعير- شتر را دواندم در آيه گفت: فما أوجفتم‏ عليه من خيل و لا ركاب‏- الحشر/ 6 أوجف‏ و أعجف- يعنى اسب و مركب را بر كارى سخت وادار نمود و لاغرش كرد در آيه گفت: قلوب يومئذ واجفة- النازعات/ 8 در قيامت دلهائى مضطرب و لرزان است مثل اينكه ميگوئى- طائرة خافقة و از اين قبيل صفات كه همگى استعاره است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 425-424</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۹٬۰۷۷

ویرایش