کلل (کَلاله)

ریشه «کلل» (KLL)؛ کَلالۀ، برادران و خواهران. این واژه 2 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

كلالة: وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ‏ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ‏ فَلِكُلِ‏ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ ... نساء: 12.

مجمع در ذيل آيه 176 سوره فوق فرموده: كلالة نامى است براى برادران و خواهران و از امامان ما عليهم السلام نقل شده، پدران و فرزندان را لصيق ميّت گوئيم كه بشخص متوفى ملاصق‏اند، خواهران و برادران را كلاله گويند كه در اطراف ميّت قرار دارند و او را احاطه كرده‏اند.

ايضا در ذيل آيه فوق فرموده: از ائمّه ما عليهم السلام نقل شده كه كلالة برادران و خواهرانند در اين آيه مراد آنهائى هستند كه برادر و خواهر مادرى‏اند و مراد از آن در آخر سوره آنهائى‏اند كه پدر و مادرى و يا پدرى باشند (قاموس قرآن، ج6، ص138).

ساخت‌های صرفی در قرآن

کَلالَة (اسم): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن کَلالَة کَلالَة کَلالَة كلالة: وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ‏ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ‏ فَلِكُلِ‏ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ قاموس قرآن، ج‏6، ص: 138
آفروآسیایی *kal- کل daughter-in-law, wife in a family of her parents-in-law عروس، همسر در خانواده والدین شوهرش 2 مفهوم واسطه و سبب که بین دو طرف رابطه هست
سامی *kall- کلل 'daughter-in-law'1 , 'bride' 2, 'sister-in-law' 3, 'wife's sister' 4 'دختر شوهر'1، 'عروس' 2، 'خواهر شوهر' 3، 'خواهر همسر' 4 2 مفهوم واسطه و سبب که بین دو طرف رابطه هست
اکدی kallatu 1, 2, 3, from OAkk on kallūtu کَللَتُ \ کَللُتُ 'status of a daughter-in-law; conjugal love' وضعیت یک عروس؛ عشق زناشویی» (CAD k, 79); AHw, 426);

(CAD k, 85; AHw, 426)

اگاریتی kl-t 1, 2 کل-ت (DUL, 441)
عبری kallā 1, 2 کَللَ \  (KB deutsch, 455)
آرامی Palm. klh 1

Sam. klh 1

  کله  کله  (HJ, 510); (Tal 2, 387)
آرامی یهودی kaltā 1, 2; kallā 1, 2 کَلتَ \  کَللَ \ (Ja., 645)

(Sokoloff, 259)

سریانی kallǝt- 1, 2, 4 کَللت- 'clitoris, praeputium') کلیتوریس، پوست ختنه گاه (Brock., 326-7)
مندایی kalta 1, 2 کَلتَ \  (DM, 197)
مهری kǝlōn/kǝwállǝn کلُن/کوَللن 'bride, groom' «عروس، داماد» (JM, 209)
جبالی kólún کُلُن 'bride; bridegroom' 'عروس؛ داماد» (JJ, 130)
حرصوصی kelōnet/kelānōt 2 کِلُنِت/کِلَنُت (JH, 68)
سقطری kelán کِلَن 'fiancé' نامزد (LS, 219)
عربی kll کلل 'n'av. ni parents ni enfants (se dit d'un homme)', kall- 'domestique qu'on nourrit chez soi; orphelin' نه پدر و مادر و نه فرزندان (در مورد یک مرد گفته می شود)، خانگی که در خانه تغذیه می شود. یتیم (BK 4 918)

منابع

کلل (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2