کعب (ریشه)

ریشه «کعب» (KˁB)؛ پستان، برجستگی سینه، برآمدگی پا. این ریشه 4 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

كعب: كعوب و كعابة بزرگ شدن و بر آمدن پستان دختر است (قاموس) كاعب دختر نار پستان جمع آن كواعب است‏ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً ... وَ كَواعِبَ‏ أَتْراباً نباء: 31 و 33. براى‏ پرهيزكاران نجات هست ... و نار پستانهاى همسن مال آنهاست.

وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى‏ الْكَعْبَيْنِ‏ مائده: 6. امّا كعبين كه مفردش كعب است آيا مراد از آن مفصل پا است يا برجستگى استخوان روى پا يعنى قوزك پا؟ طبرسى فرموده: كعبين نزد اماميّه عبارتند از دو استخوان روى پا (قوزك) ولى جمهور مفسران و فقهاء گفته‏اند مراد دو استخوان ساقها است يعنى دو قوزك ساقها كه در انتهاى استخوان ساق و در مفصل ساق و پا هستند.

كعبه: جَعَلَ اللَّهُ‏ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ‏ مائده: 97. در معناى كعب بر آمدگى و بالا آمدن ملحوظ و يا اصل معناى آنست چنانكه از كواعب و كعب (بمعنى قوزك) دانسته شد لذا هر اطاق مربّع را كعبه گويند زيرا چهار زاويه آن شكل بر آمدگى دارند، بيت اللّه الحرام را بدين اعتبار كعبه گفته‏اند (مجمع) مراد از مربّع مكعب است (قاموس قرآن، ج6، ص113-116).

ساخت‌های صرفی در قرآن

کَعب (اسم): 1 بار

کَعبَة (علم مکان): 2 بار

کَواعِب (اسم. جمع کاعب): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن کَعب کَعب کَعب كعب: كعوب و كعابة بزرگ شدن و بر آمدن پستان دختر است (قاموس) كاعب دختر نار پستان جمع آن كواعب است‏ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً قاموس قرآن، ج‏6، ص: 113
آفروآسیایی *kuʕab- کعب upper part of breast قسمت بالایی سینه
سامی *kuʕ(V)b- کعب 'breast' 'پستان'
عربی kuʕb- کُعب-

منابع

کعب (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2