دلو (ریشه)

ریشه «دلو» (DLW)؛ دَلو، سطل آب؛ آویزان شدن. این ریشه در قرآن کریم 5 بار آمده است.

معنای لغوی

دلو: ظرف آبكشى و وارد كردن آن بچاه. «وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ‏ فَأَدْلى‏ دَلْوَهُ‏ قالَ يا بُشْرى‏ هذا غُلامٌ» يوسف: 19.

«أَدْلَيْتُ‏ الدَّلْوَ» يعنى دلو را بچاه فرستادم تا از آب پر شود و «دَلَوْتُ‏ الدَّلْوَ» يعنى آنرا از چاه كشيدم. راغب عكس آنرا گفته است يعنى «أَدْلَيْتُ‏» بمعنى خارج كردم و «دَلَوْتُ‏» بمعنى فرستادم است. نا گفته نماند قول راغب در آيه شريفه بهتر بنظر ميرسد زيرا آنشخص پس از خارج كردن دلو يوسف را ديد و گفت: مژده‏گانى كه اين غلامى است. نه وقت فرستادن دلو (قاموس قرآن، ج2، ص355).

ساخت‌های صرفی در قرآن

دَلو (اسم): 1 بار

دَلَّیَ (فعل باب تفعیل): 1 بار

اَدلَیَ (فعل باب افعال): 2 بار

تَدَلَّیَ (فعل باب تفعّل): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن تَدَلَّیَ تَدَلَّیَ تَدَلَّیَ تدلّى: كشيده شدن و آويزان شدن بطرف پائين است. - «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى‏ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى‏ وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏. ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى‏ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏. فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏» (نجم 5- 10) مرّه يعنى قوّه. افق يعنى ناحيه، قاموس قرآن، ج‏2، ص: 356
آفروآسیایی *dawal- دول big vessel ظرف بزرگ
سامی *dal(V)w-/*dal(V)y- دلو 'bucket' "سطل"
اکدی dalû دَلُ
عبری dǝlī دلِ
مهری dēlew دِلِو
حرصوصی dōlew دُلِو
عربی dalw- دَلو-

منابع

دلو (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2