رزق (ریشه)
ریشه «رزق» (RZQ)؛ ریشهای است که از آن مفهوم «رِزق» و فعل «رَزَقَ - یَرزُقُ» ساخته شده است. اصل آن مأخوذ از «روزیگ» در فارسی پهلوی (=روزی در فارسی نو) بوده و از این زبان وارد عربی شده است.
معنای لغوی
کلمه «رزق» که معادل فارسی آن «روزی» است؛ یعنی هر چیزى که موجودى دیگر را در بقاى حیات و زندگیاش کمک نماید، و در صورتى که آن رزق، ضمیمه آن موجود و یا به هر صورتى ملحق به آن شود، حیاتش ادامه مىیابد. با توجه به این معنای محدود، رزق تنها شامل مواد غذایى میشود که چنین معنایی از رزق نیز در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است: «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ». در این آیه لباس از مصادیق رزق شمرده نشده است. همچنین در معناى این کلمه نوعى بخشش و عطا هم خوابیده است.
بعدها در معناى رزق توسعه داده شده و هر غذایى را که به آدمى میرسد، چه دهندهاش معلوم باشد و چه نباشد رزق خواندند. گویا رزق بخششى است که به اندازه تلاش و کوشش انسان به او میرسد، هر چند که عطا کننده آن معلوم نباشد. سپس توسعه دیگرى در معناى آن داده و آنرا شامل هر سودى که به انسان برسد نمودهاند، هر چند که غذا نباشد، و به این اعتبار، همه مزایاى زندگى اعم از مال، مقام، فامیل، یاوران، زیبایی، علم و… را رزق خواندند[۱].
ساختهای صرفی
رِزق (اسم)
رَزَقَ – یَرزُقُ (فعل مجرد)
رُزِقَ – یُرزَقُ (فعل مجرد مجهول)
رازِق (اسم فاعل)
رَزّاق (اسم مبالغه)
ریشهشناسی
زبان | واژه | معنا | ارجاع |
فارسی پهلوی (میانه) | rōc̆ik
rōzīg |
نان روزانه، معاش | MacKenzie, 72 |
فارسی نو | روزی | وسیله زندگی، وجه معاش، رزق، خوراک | حسندوست، 3/ 1487
خالقی مطلق، 629 |
آرامی | רוּזִינְקָא | آذوقه روزانه | Jastrow, 1458 |
سریانی | ܪܘܙܝܩܐ
(ruziqā) |
جیره، آذوقه و تدارکات لشکر
مقرری و مستمری روزانه |
PayneSmith, 532
Brun, 639 Sokoloff, 2009, 1445 |
مندایی | rziqa | جیره روزانه | Macuch, 432 |
عربی | رِزق
رَزَقَ |
روزی، جیره روزانه | مشکور، 1/289
Jeffery, 142-143 |
منابع
ایکنا
نرمافزار جامعالتفاسیر