بهم (ریشه)
ریشه «بهم» (BHM)؛ چارپایان، ستوران. این ریشه بهشکل واژه «بهیمۀ» 3 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
بهم: «أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ» مائده: 1 راغب گويد: بهمة بمعنى سنگ سخت است، به مرد شجاع بجهت صلابتش بهمة گويند و هر چه از محسوسات و معقولات فهمش دشوار باشد مبهم گويند، بهيمه آن است كه نطق ندارد و اين را از آن سبب گفتهاند كه در صورت آن ابهام است ولى در عرف بغير درندگان و طيور، گفته ميشود (قاموس قرآن، ج1، ص243).
ساختهای صرفی در قرآن
بَهیمَة (صفت فعیل): 3 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | بَهیمَة | بَهیمَة | بَهیمَة | بهم: «أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ» مائده: 1 راغب گويد: | قاموس قرآن، ج1، ص: 243 | |
آفروآسیایی | ||||||
سامی | *bhm | بهم | mute, dumb; deaf | لال، گنگ کر | ||
گعز | bǝhma | بهمَ | 'to be mute, dumb, speak with difficulty' | "لال بودن، گنگ بودن، به سختی صحبت کردن" | [LGz 89] | |
عربی | ʔabham- | ءَبهَم- | 'qui ne sait ou ne peut pas parler' 'sourd' | کسی که نمی داند یا نمی تواند صحبت کند "ناشنوا" | [BK 1 174], bahīm- |