سوره سبأ: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<!--googleoff: index-->' به '')
خط ۱۷: خط ۱۷:
<div style="text-align: center;">
<div style="text-align: center;">
<div id="source-digit" style="background: #f5faff; font-size:95%;">
<div id="source-digit" style="background: #f5faff; font-size:95%;">
<!--googleoff: index-->
 
<div style="text-align: center;"> '''[[سوره سبأ(متن و ترجمه)|برای مشاهده متن سوره اینجا کلیک کنید.]]'''
<div style="text-align: center;"> '''[[سوره سبأ(متن و ترجمه)|برای مشاهده متن سوره اینجا کلیک کنید.]]'''



نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۵

Untid.jpg

سوره سبأ؛ سی و چهارمین سوره قرآن کریم «سبا» نام دارد. این سوره با ۵۴ آیه در جزء ۲۲ قرار گرفته است. سوره سبا از سوره‌های مکی است و پنجاه و هشتمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است.

معرفی سوره

سی و چهارمین سوره قرآن کریم «سبا» نام دارد. این سوره با ۵۴ آیه در جزء ۲۲ قرار گرفته است. سوره سبا از سوره‌های مکی است و پنجاه و هشتمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. علت نامگذاری این سوره، آيه پنجاه‌وچهارم است كه در آن نام «سبأ» آمده است. سبأ نام يكى از شهرهاى يمن بود که در آن قومی به همین نام در دوران پیامبری حضرت سلیمان(ع) زندگی می‌کردند و حاکم آنها یک زن به نام بلقیس بود. در بخشی از سوره به بیان داستان مواجه شدن حضرت سلیمان با قوم سبأ پرداخته شده است.[۱]

محتوای سوره

اين سوره مانند سایر سوره‌های مکی در مورد اعتقادات مسلمانان از جمله اصول سه‌گانه، يعنى توحید و نبوت و قیامت بحث مى‌كند. بعد از بيان آن‌ها، کیفر كسانى را كه منكر آنها هستند يا القاى شبهه مى‌كنند، بيان کرده، آن گاه از راه‌هاى مختلف آن شبهه‌ها را دفع مى‌كند. این سوره بیشتر به مسئله معاد توجه داشته است. موضوعات فرعی این سوره عبارت است از نشانه‌های خداوند در عالم هستی و صفات او، مناظره مستضعفین با مستکبرین در روز قیامت، بیان قسمتی از معجزات پیامبران، سرنوشت شکرگزاران و ناسپاسان، بیان بخشی از نعمت‌های الهی و دعوت انسان به تفکر و اندیشه.بیان دو معجزه از دو پیامبر که پدر و پسر هستند، نرم شدن آهن به دست حضرت داود(ع) و تسخیر باد به دست حضرت سلیمان(ع) به اذن الهی، نیز در سوره سبأ آمده است.[۲]برخی از موضوعات مطرح در سوره عبارتند از:

  • نشانه‌های خداوند در عالم هستی و صفات او؛
  • محاجه و مناظره مستضعفین با مستکبرین در قیامت؛
  • بیان پاره‌ای از معجزات انبیای سلف مانند داوود پیامبر؛
  • سرنوشت شکرگزاران و کفران‌کنندگان در ضمن بیان داستان سلیمان پیامبر؛
  • داستان قوم سبأ و باغ‌های آنان و سیل بنیان‌کنی که در نتیجه نافرمانی همه چیز آنان را گرفت؛
  • بیان بخشی از نعمت‌های خدا؛
  • دعوت به تفکر، اندیشه، ایمان و عمل صالح[۳]
Ges.jpg

"سَبأَ" در لغت عرب به معنی خریدن و در اصطلاح نام مردی است که قبائل یمن همه از نسل او هستند و او سَبَأ بن یشحب است.[۴]گفته شده ده قبیله از قبائل عرب از ده فرزند او پدیده گشته اند بنابراین تمام فرزندان و قوم سبأ به نام جدّ شان نامیده شده اند و بعد از این نامش به سرزمین آنها نیز منتقل شده است.[۵]این کلمه تنها دو بار در قرآن آمده ( یکی در سورۀ سبأ که به سرزمین و نعمات و ناسپاسی و... قوم می پردازد و دیگری در سورۀ نمل که داستان حضرت سلیمان(ع) و هدهد و ملکه سبأ است):« لَقَدْ كاَنَ لِسَبَإٍ فىِ مَسْكَنِهِمْ ءَايَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ كلُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُواْ لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُور » «برای قوم سبأ در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی) بود، دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ ( رودخانۀ عظیم و میوههای فراوان به آنها گفتیم ) بخورید و شکر او را به جا آورید شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده و مهربان.»اين باغهاى به هم پيوسته كه در دو طرف نهر به وجود آورده بودند، به قدرى پر بركت بود كه‌ در تواريخ آمده اگر كسى سبدى بر روى سر مى‌گذاشت و در فصل میوه از زير درختان عبور مى‌كرد آن قدر ميوه در آن مى‌ريخت كه بعد از مدت كوتاهى سبد پر مى‌شد! نشانه بزرگی که در این آیات به آن اشاره شده است تبدیل شدن سیلها به عنوان عامل ویرانی، به مهمترین عامل عمران و آبادانی است. وفور نعمت آميخته با امنيت محيطى بسيار مرفه براى زندگى پاك، آماده ساخته بود، محيطى مهيا براى اطاعت پروردگار، و تكامل در جنبه‌هاى معنوى، اما آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشى سپردند و به كفران نعمت مشغول شدند، به فخر فروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.ناسپاسي و حسادت اين قوم مرفه باعث شد تا گرفتار عذاب الهي شوند.[۶]

مبنای کارآفرینی در قرآن

آیات ۱۰ و ۱۱ سوره مبارکه «سبأ» است که خداوند متعال فرموده است: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ و به راستى داوود را از جانب خويش مزيتى عطا كرديم و گفتيم اى كوه‎ها با او در تسبيح خدا همصدا شويد و اى پرندگان هماهنگى كنيد و آهن را براى او نرم گردانيديم كه زره‌‏هاى فراخ بساز و حلقه‌‏ها را درست اندازه‏‌گيرى كن و كار شايسته كنيد زيرا من به آنچه انجام مى‏ دهيد بينايم» خداوند در این آیه داستان زره‌سازی حضرت داوود را تبیین می‌کند و می‎گوید حلقه‌های زره را با دقت اندازه‌گیری کند و در ادامه به صورت فعل جمع بیان می‌کند که عمل صالح انجام دهید. بنابراین یکی از مصادیق عمل صالح در امر تولید کار خوب و باکیفیت است؛ چراکه وقتی دستور به کیفیت مناسب به حضرت داود داده می‌شود، اصطلاح «عمل صالح انجام دهید» را به صورت فعل امر استفاده می‎کند و در واقع این یک امر قرآنی است. همچنین در زنجیره ارزشی که در کارآفرینی شکل می‎گیرد و در تولید محصول و خدمت باید حدود رعایت شود.[۷]

تفکر فردی و جمعی در قرآن

انسان هر چند دارای عقل است و عموم مردم جز ديوانگان از آن به شكلی بهره‌مندند، ولی آنچه به انسان بها و ارزش واقعی می‌دهد، نفس داشتن عقل و خرد نيست، بلكه ارزش واقعی برای خردورزی و انديشه‌ورزی بشر است. اگر كسی عقل خويش را به كار نگيرد و تعقل و تفكر نداشته باشد، بهای واقعی انسانيت را از آن خود نخواهد كرد، از اين رو خردورزی و انديشه‌ورزی است كه انسان را به جايگاه واقعی انسانيت می‌رساند. بسياری از مردم با آن كه دارای عقل هستند، ولی يا آن را به كار نمی‌گيرند و يا به درستی آن را به‌عنوان مدير و مدبر نفس انسانی قرار نمی‌دهند. انسان عاقل هنگامی كه عقل خويش را فعليت می‌بخشد، در مسير كمال گام برمی‌دارد و مسئوليت‌ها و حقوق بسياری بر دوش می‌گيرد. فعليت بخشی عقل همان چيزی است كه در زبان و فرهنگ عربی از آن به تفكر و تعقل ياد می‌شود و در ادبيات پارسی از آن به انديشه‌ورزی تعبير می‌شود. اينگونه است كه انديشمندان به سبب فعليت بخشی به عقل خود در جايگاه ويژه‌ای از نظر خداوند و اعتبار اجتماعی در نزد مردم قرار می گيرند.

انديشه و تفكر به فرآيندی گفته می‌شود كه در آن عقل به‌عنوان ابزار محوری به كار می‌رود. تفكر كه در زبان عربی از ماده فكر گرفته شده به معنای انديشه‌ورزی است كه همان حركت ذهنی و مرور معلومات و دانش‌های حاضر در نزد خويش جهت دستيابی به يك مجهول و روشنايی بخشيدن به آن است. در حقيقت انسان هرگاه با بهره‌گيری از دانش‌های موجود در نزد خود، به كمك ابزار عقل بكوشد تا مجهول و ناشناخته‌ای را حل كند، تفكر كرده و انديشه ورزيده است. علامه طباطبايی در كتاب شريف «الميزان» در تعريف تفكر می‌نويسد: تفكر نوعی سير و مرور بر معلومات حاضر در نزد انسان جهت دستيابی به مجهول است.شيخ طبرسی، بزرگ مفسر شيعی در بيان تمايز تفكر از تذكر می‌نويسد: «تفكر، شناخت چيزی است، هرچند كه هيچ‌گونه اطلاعی از آن نداشته باشيم؛ ولی تذكر موردی است كه انسان از پيش با آن موضوع آشنا باشد.» بنابراين تفكر به معنای به‌كارگيری عقل در مسير شناخت خود و هستی است. انسان با كشف هر مجهولی در ذهن و بيرون، می‌تواند گام‌های بلندی به سوی تكامل و تعالی فردی و جمعی بردارد. از اين رو در آيات قرآنی، تفكر و تعقل به‌عنوان معيار ارزش و كرامت آدمی در پيشگاه خداوند معرفی شده است. (انفال آيه ۲۲ و فرقان آيه ۴۴) در آيه ۴۶ سوره «سبا» نيز مردم را به تفكر فردی و جمعی تشويق و سفارش می‌كند و آيات بسيار ديگری نيز برای تبيين جايگاه و ارزش خردورزی و انديشه‌ورزی وارد شده است كه می‌توان به آياتی چون ۱۶۴ و ۲۱۹ و ۲۴۴ و ۲۶۶ از سوره «بقره» اشاره كرد.[۸]

فضایل سوره

هر کسی سوره سبا را بخواند؛ هیچ پیامبری نخواهد بود مگر اینکه در قیامت رفیق و همراه او خواهد بود».همچنین از امام صادق(ع) نقل است هر کس دو سوره سبأ و فاطر را که با کلمه حمد آغاز می‌شوند در شب بخواند، تمام آن شب در حفظ و امان خدا خواهد بود، و اگر در روز بخواند هیچ رنجی در آن روز به او نخواهد رسید، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او می‌دهند که هرگز بر دلش نگذشته و آرزوی آن را نکرده است.[۹][۱۰]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ویکی فقه

ارجاعات

  1. «سوره سبأ» و معجزات پیامبرانی که پدر و پسر بودند
  2. «سوره سبأ» و معجزات پیامبرانی که پدر و پسر بودند
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج ۱۸، ص۳.
  4. لسان العرب، ابن منظور، ج۱،ص۹۴   
  5. قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، ص
  6. تفسير نمونه‌، مکارم شیرازی ج۱۸ ،ص۶۸
  7. آیات دهم و یازدهم سوره سبأ؛ مبانی قرآنی کارآفرینی/ خداوند مشتری اصلی کارآفرینان است
  8. آيه ۴۶ سوره «سبأ»، مردم را به تفكر فردی و جمعی تشويق و سفارش می‌كند
  9. طبرسی،‌ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج ۸، ص۵۸۸.
  10. صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۱۰.