سنت های الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۷ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سنت‌های الهی؛ قوانین ثابت حاکم بر جهان. در قرآن کریم و به دنبال آن در روایات، سخن از مجموعه قوانین ثابتی به میان آمده است که بر جهان حاکم هستند. در قرآن از سنت‌هایی همچون: سنت هدایت عامه، سنت ابتلا و سنت ازدیاد نعمات در پی شکرگذاری، سخن به میان آمده است. از نظر قرآن سنن الهی، غیر تصادفی، ثابت و کهنه ناشدنی هستند. می‌توان تمامی سنن الهی را ذیل چهار سنت تداوم نعمت‌ها، سنت مسئولیت پذیری، سنت ابتلا و سنت جزا تبیین نمود. در بحث رابطه علوم انسانی با سنن الهی، باید با دید دلالی به سنن الهی نگریست تا به نتایج درستی برسیم.

تعریف

سنت‌های الهی عبارت است از ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد و بر عالم و آدم حاکمیت می‌کند. آیات فراوانی حاکمیت سنن الهی بر زندگی بشر را اثبات می‌کنند.[۱] سنت از «سنَّ» به معنای جریان چیزی و فراگیری آن در محیط اطراف[۲] و جاری ‌شدن امری سامان‌مند (اعم از وصف، عمل یا قول) است.[۳] سنت یعنی سیره و روش،[۴] قانون و قاعده. سنت رسول خدا (ص) یعنی سیره ایشان.[۵]

سنت‌های الهی در قرآن

ویژگی سنت‌های الهی در قرآن

بر اساس آیات قرآن کریم از جمله آیه 23 سوره فتح: «سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً؛ سنّت الهى از پيش همين بوده، و در سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت»، سه ویژگی را می‌توان برای سنت‌های الهی در نظر گرفت: ۱ـ حوادث تاريخى، جرقه و تصادف نيست، بلكه يك جريان و قانون جارى و از پيش برنامه‌ريزى شده است. 2- سنت‌ها و قوانين الهى، فراتر از زمان و مكان و عقل محدود بشرى است و براساس آزمون و خطا نيست، لذا جامع و بدون تغيير است. ۳- قوانين الهى، در طول زمان كهنه و ناكارآمد نمى‌شود.[۶]و[۷]و[۸]

اقسام سنت‌های الهی در قرآن

قرآن کریم کتاب هدایت انسان است و طبیعتاً از مواردی سخن می‌گوید که مربوط به هدایت انسان باشد. از این رو سنت‌های الهی طرح شده در قرآن کریم نیز به انسان برمی‌گردد و جدای ازآن نیست.[۹] سنت‌های الهی برخی اخروی و برخی دنیوی هستند. سنت‌های دنیوی، برخی فردی و برخی اجتماعی‌‌اند؛ سنت‌های اجتماعی به دو دسته «عام» (مطلق) و «خاص» (مقید یا مشروط) تقسیم می‌شوند. سنت‌های عام به اراده‌ انسان‌ها ارتباطی ندارند و قوانینی هستند که شامل هر دو گروهِ حق و باطل می‌شوند اما سنت‌های خاص فقط شامل گروه حق یا باطل می‌شوند: سنت‌های عام(مطلق): همچون: سنت هدایت از طریق فرستادن پیامبران برای تمام امت‌ها و جماعات انسانی؛[۱۰] سنت ابتلا، فتنه و آزمایش با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها؛[۱۱] سنت إمهال (مهلت دادن) و عدم تعجیل عقوبت مؤمنین و کافرین.[۱۲] سنت‌های خاص همچون: سنت ازدیاد نعمات در پی شکرگذاری و نقصان نعمت در اثر ناسپاسی؛[۱۳] سنت فروپاشی اقتدار جوامع در اثر طرد پیامبران؛[۱۴] سنت گمراهی گام به گام اهل باطل.[۱۵]

تبیین تمامی سنن الهی ذیل چهار سنت

چهار سنت اصلی وجود دارد که می‌تواند مجموعه وسیعی از سنن الهی را در خود بگنجاند. نخستین سنت الهی، استمرار نعمت نام دارد که شرایطی پایدار را برای انسان رقم می‌زند. در این دوره انسان از بدو تولد تا سن تکلیف، در نعمت است و بازخواستی از او صورت نمی‌گیرد. دومین سنت فراگیر الهی سنت تکلیف یا مسئولیت پذیری انسان است. بعد از بلوغ، انسان مخاطب خداوند قرار می‌گیرد و اختیار انسان وارد مرحله تکلیف و مسئولیت می‌شود. بی‌معنا است اگر بپذیریم خداوند به انسان اختیار داده است ولی در قبال این اختیار، هیچ انتظاری از انسان برای رشد و تکامل روحی خود نداشته باشد. سومین سنت، سنت امتحان و ابتلاء است که انسان به شدت مورد آزمایش قرار می‌‌گیرد. در این مرحله است که انسان سرنوشت خود را با اعمال و رفتار خوب یا بد مشخص می‌کند. البته باید توجه کرد که حساس‌ترین مرحله زندگی انسان همین مرحله است که مبتلا به آزمایشات الهی می‌شود ولی این مرحله نیز با تمام سختی خود، محدود و گذارا است. سنت چهارم، سنت جزاء است که به نیکوکاران پاداش اعمال نیک‌شان داده می‌شود و برای بدکاران، آتش جهنم و عذاب الهی مهیا می-شود.[۱۶]

رابطه بین علم و سنت‌های الهی

علوم تجربی و سنت‌های الهی

خداوند در جهان دو نوع قانون دارد. بخشی از قوانین الهی، قوانین طبیعی هستند که بوسیله علوم تجربی کشف می‌شوند، اما در اصطلاح قرآنی به آن سنت گفته نمی‌شود. [۱۷]

علوم انسانی و سنت‌های الهی

قسمت دیگری از قوانین الهی، قوانین حاکم بر جوامع است که علوم انسانی با آن سر و کار دارند.[۱۸] در علوم انسانی معمولاً پژوهشگر با دیدی علی و معلولی به پدیده‌های موجود در جوامع نظر می‌کند. در بحث سنت‌های الهی به نظر می‌رسد باید تبیین دلالی را جایگزین تبیین علی کنیم. توضیح بیشتر آنکه به طور کلی رابطه پدیده‌ها با هم دو گونه است: یا رابطه علّی است یا رابطه دلالی. در رابطه علّی باید علت و معلول عینی باشند. رابطه دلالی اما دو گونه است: یا دلالت اعتباری است که خود به دو نوع تشریعی و انسانی تقسیم می‌شود؛ یا دلالت تکوینی. به نظر می‌رسد سنن الهی از نوع دلالت تکوینی است که کار خداوند است. اگر سنن در یک قالب دلالی فهم شوند دچار مشکلات کمتری می‌شویم. به عنوان مثال در روایت آمده است اگر زنا زیاد شود زلزله می‌آید. اگر مقصود عینیت است، عینیت عمل زناشویی با عمل زنا فرقی ندارد؛ بلکه بحث این است که زنا به عنوان نافرمانی امر خداوند منجر به زلزله می‌شود؛ لذا نمی‌توانیم تبیین علی بکنیم، بلکه باید تبیین دلالی انجام شود.[۱۹]

منابع

ایکنا

امامت پدیا

ارجاعات

  1. سنت‌های الهی در قرآن و نهج‌البلاغه
  2. معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.
  3. انسان جبرگرا پیشرفت‌آفرین نیست/ بررسی نقش سنت‌های الهی در پیشرفت
  4. لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵
  5. معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۶۱
  6. باور و ایمان به سنت‌های الهی؛ رمز پیروزی امت اسلامی
  7. چگونگی مواجهه با سنت‌های الهی؛ رمز پیروزی‌ها و شکست‌ها
  8. مردم زمینه‌ساز اجرای سنت‌های الهی/ آرامشی برای ثبات و استقامت مؤمنان
  9. التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲؛ ترکیب چهار سنت الهی، تمامی سنت‌های مربوط به انسان را تفسیر می‌کند
  10. «وَ لِكُلّ‏ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضىَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ، وَ يَقُولُونَ مَتىَ‏ هَاذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؛ و هر امّتى را پيامبرى است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود. و مى‏گويند: «اگر راست مى‏گوييد، اين وعده چه وقت است؟» (یونس/ 48-47)؛ «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فىِ كُلِ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ و در حقيقت، در ميان هر امتى فرستاده‏اى برانگيختيم [تا بگويد:] «خدا را بپرستيد و از طاغوت [فريبگر] بپرهيزيد.» پس، از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده، و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است. بنا بر اين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‏كنندگان چگونه بوده است». (نحل/ 36).
  11. وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىْءٍ مِّنَ الخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِين؛ و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ‏] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم؛ و مژده ده شكيبايان را (بقره/ 155)؛ «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُواْ حَتىَ‏ يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتىَ‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيب؛ آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى‏شويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پيشينيان شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند، تا جايى كه پيامبر [خدا] و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: «يارى خدا كى خواهد بود؟» هش دار، كه پيروزى خدا نزديك است» (بقره/ 214)؛ «إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ يَتَّخِذَ مِنكُمْ شهَدَاءَ وَ اللَّهُ لَا يحِبُّ الظَّالِمِين؛ اگر به شما آسيبى رسيده، آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد؛ و ما اين روزها [ى شكست و پيروزى‏] را ميان مردم به نوبت مى‏گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آورده‏اند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمى‏دارد» (آل عمران/ 140).
  12. «وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيهَا مِن دَابَّةٍ وَ لَاكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُون؛ و اگر خداوند مردم را به [سزاى‏] ستمشان مؤاخذه مى‏كرد، جنبنده‏اى بر روى زمين باقى نمى‏گذاشت، ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معيّن بازپس مى‏اندازد، و چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پيش نمى‏توانند افكنند» (نحل/ 61).
  13. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئنِ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئنِ كَفَرْتمْ إِنَّ عَذَابىِ لَشَدِيد؛ و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» (ابراهیم/7).
  14. «وَ إِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَ إِذًا لَّا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا، سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَ لَا تجِدُ لِسُنَّتِنَا تحْوِيلا؛ و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركَنَند، تا تو را از آنجا بيرون سازند، و در آن صورت آنان [هم‏] پس از تو جز [زمان‏] اندكى نمى‏ماندند، سنّتى كه همواره در ميان [امتهاى‏] فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته‏ايم [جارى‏] بوده است، و براى سنت [و قانون‏] ما تغييرى نخواهى يافت‏» (اسراء/ 77-76)
  15. «ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَايَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَا يَسْتَهْزِءُون؛ آن گاه فرجام كسانى كه بدى كردند [بسى‏] بدتر بود، [چرا] كه آيات خدا را تكذيب كردند و آنها را به ريشخند مى‏گرفتند» (روم/ 10).
  16. ترکیب چهار سنت الهی، تمامی سنت‌های مربوط به انسان را تفسیر می‌کند
  17. سنت‌های الهی در واقع قوانين علمی هستند/ ضرورت توجه به علل مادی و مجرد رخدادهای اقتصادی
  18. سنت‌های الهی منشأ علوم انسانی هستند
  19. پیامد غلبه نگاه پوزیتیویستی به تاریخ/ تبیین دلالی سنن جایگزین تبیین علّی شود