حکمرانی دینی

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حکمرانی دینی؛ حکمرانی در مسیر ارزش‌های دینی. پایه‌های اصلی حکمرانی دینی عبارتند از: توحید و عبودیت خداوند، خدمت به خلق، حاکمیت ارزش‌های انسانی و اخلاقی در جامعه و صیانت اجتماعی. همچنین حاکمیت الهی و مشروعیت و مقبولیت حاکم دو شاخصۀ مهم این نوع حکمرانی به شمار می‌روند. عدالت و رفع تبعیض، سلامت و اقتدار نظام قضایی و مردمی بودن مسئولان نیز از جمله مولفه‌های دیگر حکمرانی دینی است. شرط تحقق حکمرانی مطلوب دینی، برخورداری حاکم دینی از بینش صحیح سیاسی با پشتوانه علم و تقوا است. دو هدف کلیدی در نظام حکمرانی دینی عبارت است از: 1. توسعه انسانی و فراهم شدن بستر رشد و تعالی مردم به سوی کمال انسانی. 2. ساخت یک کشور مدرن، برخوردار از رفاه عمومی و هموارکنندۀ مسیر پیشرفت و توسعه جامعه در ابعاد مختلف.

مفهوم حکمرانی دینی

حکمرانی دینی، به معنای حکمرانی دین و اجرای حلال و حرام خدا در زندگی اجتماعی است.[۱] در حکمرانی شایسته دینی، کرامت دنیایی و آخرتی انسان‌ها تامین می‌شود.[۲]

ارکان اصلی حکمرانی دینی

حکمرانی دینی چند پایه اصلی دارد؛ اولین پایه توحید و عبودیت خداوند است. پایه دوم خدمت به خلق است. سومین پایه حاکمیت ارزش‌های انسانی و اخلاقی در جامعه است و چهارمین پایه صیانت اجتماعی و مقابله با مفاسد است. در میان این چهار پایه، ادب و اخلاق زینت حکمرانی اسلامی است، براساس آموزه‌های قرآن، سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ادب، متانت و اخلاق شایسته جزو ویژگی‌های اصلی کارگزاران نظام اسلامی و شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) است. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «قولوا للناس حسنا»؛ با مردم به نیکی سخن بگویید. قرآن کریم درباره برخورد مسلمانان با دشمنان می‌فرماید: «لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى».[۳] شدت عمل با دشمن منافاتی با رعایت اخلاق ندارد. در واقع از نگاه دین باید در مقابله با دشمنان نیز عدالت را رعایت کرد و عدالت در این موضع به این معناست که باید سخن محکم و منطقی خود را به دشمن برپایه اخلاق و تقوا و ادب بیان کرد و این منافاتی با شدت عمل در مقابل متخاصمان ندارد.[۴]

اصول ثابت حکمرانی دینی

اصول حکمرانی دینی در اسلام با فطرت، اندیشه الهی و سیره نبوی و علوی انطباق دارد. یکی از این اصول مهم اصل مردم‌محوری و ارتباط نزدیک با مردم است. توصیه اکید امام علی(ع) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه به رفاه مردم و رسیدگی به زندگی مردم است. در مقابل، حکومت‌های غیردینی دچار نوسان اصول هستند. در اسلام اصل عدالت، ‌محور حاکمیت دینی است و در حکومت‌های غیردینی تبعیض و تجاوز به حقوق طبقه ضعیف جامعه اصل است. به عبارتی استکبار بر گرده ضعفا سوار می‌شود و شلاق می‌زند تا پایه‌های حکومت خود را محکم کند و این سیاق را قرآن در جریان داستان حکومت فرعون و نمرود بیان می‌کند. تحقق این اصول از طریق انطباق مسئولان و مدیران جامعه با محتوای این اصول است تا حاکمیت تداوم پیدا کند. اما اگر هر یک از این اصول توسط مسئولان شکسته شود مشکلاتی برای کشور ایجاد می‌شود. لذا هرچه مسئولان نظام در مجموعه قوا و نهادها خود را با محتوای دین به لحاظ اخلاق، عدالت و سبک زندگی اسلامی تطبیق دهند محبوبیت و مقبولیت بیشتری بین مردم پیدا می‌کنند و این رمز بقای یک حکومت است. اگر این مسیر به عکس شود و مسئولان از اصول ارزشی حکومتداری دینی و آرمان‌های انقلاب اسلامی دور شوند نتیجه آن فسادها، اختلاس‌ها و تشدید فشار بر زندگی مردم است.[۵]

شاخصه‌های حکمرانی دینی

حکمرانی دینی دارای شاخصه‌هایی است که آن را از سایر حکمرانی‌ها جدا می‌کند. در ادامه به برخی از مهم‌ترین این شاخصه‌ها اشاره می‌شود.

حاکمیت الهی: تنها در حکومت واقعی دینی مالکیت و ربوبیت حقیقی منشأ حاکمیت است لذا در حکومت دینی حاکمیت الهی است. منشأ حکومت دیکتاتوری، قدرت یک نفر است، منشأ حکومت جمهوری، مردم هستند ولی منشأ حکومت دینی مالکیت و ربوبیت حقیقی خداوند است.[۶]

مشروعیت و مقبولیت حاکم: سیاست شرعی و حکمرانی دینی مبتنی بر آموزه‌های علوی در سایه مشروعیت و مقبولیت حاکمیت محقق می‌گردد.[۷]

رصد شدن عملکرد حاکم: نظام دینی یکی از بهترین نوع حاکمیت‌ها است چراکه عملکرد حاکم این جامعه به طور دائم می بایست رصد ‌شود تا اگر آن حاکم از چهارچوب‌ها خارج شود تبعیت مردم از آن حاکم برداشته ‌شود. برای مثال در ایران ولی‌فقیه و رهبر جامعه اسلامی دارای شرایطی است که این شرایط و ویژگی‌ها رصد می‌شود، اگر یکی از این شرایط فوت شود با تصمیم و بررسی خبرگان و احراز فقدان شرط یا شروط حاصل شده به مردم اعلام می‌کند که دیگر تبعیتی لازم نیست.[۸]

جایگاه و اهمیت اخلاق در حکمرانی دینی

شرایط زیادی برای سپردن مسئولیت و مدیریت به افراد در یک نظام اسلامی در نظر گرفته شده که بخش عمده‌ای از این ویژگی‌ها در کنار تخصص و قدرت مدیریتی، مسائل اعتقادی و ایمانی از جمله اخلاق، عدالت، دیانت، تقوا و خداترسی است. فقدان یا ضعف این ویژگی‌ها در مسئولان لطمات زیادی به مردم، اسلام و انقلاب می‌زند. این شرایط معنوی و اخلاقی حافظ بسیاری از مسائل است لذا برخورداری از این ویژگی‌ها مبنای اصلی سپردن مسئولیت در یک حاکمیت دینی است.[۹] تفاوت اصلی و روشن یک حاکمیت دینی با حاکمیت غیر دینی در میزان پایبندی مسئولان و حاکمان آن به اخلاق و صداقت با مردم است. اخلاق و معنویت هویت و ستون فقرات حاکمیت دینی است.[۱۰] در حقیقت حکومت دینی وقتی از حکومت غیر دینی متمایز و متفاوت جلوه می‌کند که اخلاق‌محوری بر همه عرصه‌ها سیطره داشته باشد و فعالیت‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ذیل اخلاق انجام شود نه اینکه همچون حکومت‌های غیر دینی رسیدن به هدف به هر قیمتی اصالت پیدا کند و اخلاق و ارزش‌های انسانی به راحتی زیرپا گذاشته شود.[۱۱]

اهمیت فرهنگ در حکمرانی دینی

اندیشمندان بزرگ از قرن سوم، از فارابی و امام محمد غزالی گرفته تا امام خمینی(ره) به عنوان پرچمدار تشکیل دولت دینی، همگی کار اول سیاست را سعادت مردم در دنیا و آخرت ذکر می‌کنند. بنابراین حوزه فرهنگ از اولویت‌های اصلی حکمرانی دینی است.[۱۲]

مولفه‌های حکمرانی مطلوب دینی از نگاه رهبر انقلاب

یکی از ابعاد مهم بیانات رهبر انقلاب، استخراج نکات و شاخص‌هایی است که تبیین‌کننده اصول حکمرانی مطلوب و شایسته دینی است که در عین حال که ممکن است برخی از این شاخص‌ها با شاخص‌های حکمرانی خوب اشتراک داشته باشد اما برخی از این شاخص‌ها مختص یک نظام دینی است. این شاخص‌ها عبارتند از:

عدالت و رفع تبعیض: عدالت و رفع تبعیض بخش ناگسستنی از یک نظام اسلامی و حکمرانی دینی است. تحقق عدالت و حرکت در مسیر توسعه عدالت در اندیشه حکمرانی دینی رهبر معظم انقلاب دارای یک جایگاه مرکزی است که سایر مؤلفه‌ها حول محور آن شکل می‌گیرد. مطابق بیان ایشان اساس حکومت اسلامی و اساس همه ادیان بر اقامه عدل است. خدای متعال می‌فرماید که ما پیغمبران و کتاب‌های آسمانی را برای اینکه مردم به قسط قیام کنند و جامعه‌ عدالت‌آمیز باشد، فرستادیم. در اندیشه ایشان، روح حاکم بر همه برنامه‌ها و تصمیمات در نظام اسلامی ؛ اعم از خرد و کلان؛ بلندمت و کوتاه‌مدت باید عدالت باشد.[۱۳]

سلامت و اقتدار نظام قضایی: نظام قضایی در همه نظام‌های سیاسی جهان دارای اهمیت و جایگاه فوق‌العاده‌ای است. رهبر معظم انقلاب نیز جایگاه ویژه‌ای برای این قوه در حکمرانی مطلوب اسلامی قائل هستند و همواره بر استقلال، اقتدار و سلامت درونی این قوه تأکید دارند. در حکمرانی مطلوب دینی سلامت و اقتدار قضایی از دو مسیر یا راهکار همزمان مبارزه با فساد درونی و بیرونی از یکسو و عدالت‌گستری و تقویت دادرسی عادلانه از سوی دیگر می‌گذرد. سلامت قضایی در حکمرانی مطلوب اسلامی یک مؤلفه محوری برای حرکت مطلوب و صحیح سایر نهادها و دستگاه‌ها در مسیر رسیدن به آرمان‌هاست. به همین دلیل قوه قضاییه باید مظهر قانون‌گرایی و حق‌گرایی باشد و افکار عمومی این نهاد را به منزله یک قوه عدالت‌خواه و ضد تبعیض و ظلم بشناسند و این تنها در صورتی امکان‌پذیر است که قوه قضاییه نقش یک داور بی‌طرف اما حساس به هر نوع خطا، اعم از کوچک و بزرگ، را به خوبی ایفا کند و البته در این امر داوری نه تنها به اسم مصلحت و آبرو، از خطای مسئولان درنگذرد بلکه با حساسیت بیشتر مسئولان مفسد و خطاکار را عادلانه و بدون تأثیرپذیری از فشارها و توصیه‌ها محاکمه کند.[۱۴]

چارچوب روابط با دوستان و دشمنان: رویکرد رهبر انقلاب درباره مواجهه با دوستان و دشمنان برگرفته از تعبیر قرآنی »أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم«  است و ایشان در سیاست داخلی با این رویکرد بر حفظ وحدت و انسجام میان مردم و جریان‌های سیاسی و لزوم مرزبندی جناح‌های سیاسی با دشمنان به ویژه در بحران‌ها، وحدت اسلامی با مسلمانان و کشورهای اسلامی، روابط مبتنی بر احترام و عدالت متقابل با کشورهای غیر اسلامی و قاطعیت و شدت با دشمنان تأکید دارند.[۱۵]

مدیریت جهادی: یکی از اصول حکمرانی خوب اسلامی و دینی از نگاه رهبر معظم انقلاب اقدام و عمل جهادی یا در نگاه کلان، مدیریت جهادی است. مطابق بیان ایشان مدیریت جهادی به عنوان یکی از مؤلفه‌های حکمرانی مطلوب اسلامی دارای دو بال عمل مجاهدانه و خالصانه از یک سو و نگاه عالمانه و مبتنی بر دانش از سوی دیگر است. در واقع جهادی عمل کردن به معنای بی‌محابا عمل کردن و تلاش شبانه‌روزی بدون پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نیست. اتفاقاً عمل و اقدام جهادی برای این است که پیش‌بینی‌ها و برنامه‌ریزی‌های علمی با سرعت بیشتر به منصه ظهور برسد و هم مردم و هم نظام سیاسی از آثار این برنامه‌های عالمانه و دانش‌محور زودتر برخوردار شوند؛ عمل جهادی در مقابل بی‌انگیزگی، بی‌حالی، خمودگی، ایستایی و تنبلی است. چنین مدیری است که هم با خلاقیت و علم محوری راه‌های سریع‌تر برون‌رفت از مشکلات را کشف و اجرایی می‌کند، هم جلوی هدررفت منابع و اعتبارات را می‌گیرد و هم در مقابل اشکال مختلف فساد و تخلف حساس و نفوذناپذیر است. از نگاه رهبر معظم انقلاب در چارچوب قانون می‌توان به دو گونۀ کار مرسوم اداری و کار جهادی عمل کرد: کار جهادی در چارچوب قانون یعنی از موانع عبور کردن، آرمان‌ها و جهت را فراموش نکردن و شوق به کار. مسئله مهم در مدیریت جهادی روحیه پیگیرانه و مجدانه برای انجام عمل است؛ به عبارتی مدیر جهادی به طور مستمر پیگیر اجرای قانون و بهره بردن از ظرفیت‌های قانون برای رفع مشکلات یا ارتقای سطح کارآمدی است. [۱۶]

مردمی بودن: شاید در نگاه اول شاخصه مردمی بودن یک شاخص مشترک میان تمام نظام‌های سیاسی مردمسالار به نظر برسد اما مردمی بودن فراتر از انتخاب با رأی و نظر مردم، به پیوند و ارتباط عمیق و مستمر مسئولان با مردم اشاره دارد. از منظر رهبر انقلاب «مردمی بودن» مقوله‌ گسترده‌ای است و جلوه‌های مختلفی مانند جلسات هم‌اندیشی با نخبگان، دیدارهای حضوری با اقشار مختلف مردم، دریافت نظرات مردم از طریق ابزارهای ارتباطی و سفرهای استانی و دیدارهای چهره به چهره با مردم تا سبک زندگی همانند توده‌های عادی مردم و پرهیز از روش و منش اشرافی و تجملاتی در زندگی شخصی و مدیریتی را شامل می‌شود.

به طور خلاصه شاخص‌های مردمی بودن مسئولان در اندیشه حکمرانی رهبر معظم انقلاب به شرح ذیل است: 1.برخورداری از شأن و روحیه خدمتگزاری به مردم و عدم نگاه از بالا به پایین. 2. اعتقاد به اراده‌ و نیروی مردم در حوزه‌های مختلف اعم از اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سازندگی و ... 3. برخورداری از روحیه مردمی و علاقه به انس با مردم و گفت‌وگو با آنها و حضور در بین اقشار مختلف جامعه. 4. عمل به سیره‌ پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در زمینه توجه به محرومان و مستضعفان. [۱۷]

شاخصه‌های حکمرانان دینی

در قانون اساسی برای حاکمیت شرایطی تعیین شده است، که حاکم آن باید دارای این شرایط باشد، اولین شرط اجتهاد یا تخصص است تا بتواند نیازهای جامعه را استخراج کند. تقوا شرط دوم یک حاکم در جامعه اسلامی است، اگر حاکمی تخصص داشته باشد اما تقوا نداشته باشد حکومت را به منجلاب فساد تبدیل می‌کند. شاخصه سوم یک حاکم، داشتن بینش سیاسی است، در قانون اساسی از عبارت «بینش صحیح سیاسی» استفاده شده است، چراکه تنها داشتن بینش سیاسی کافی نیست، خودباختگی و حس بی‌هویتی مصادیقی از نداشتن این بینش سیاسی به طور صحیح است. داشتن بینش صحیح سیاسی با پشتوانه علم و تقوا باعث مدیریت درست جامعه می‌شود و چنانچه هر یک از این ۳ شاخصه نباشد، حکمرانی مطلوب تحقق پیدا نمی‌کند.[۱۸]

شرایط حکمران دینی در کلام حضرت علی(ع)

امام علی(ع) برای قرار گرفتن در جایگاه مدیریت و رهبری جامعه به دو اصل اشاره می کنند؛ 1. حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ. 2. «ما أخَذَ اللّه عَلَى العُلَماءِ»[۱۹] این مردم هستند که باید انسان‌های عالم و وراسته و مدافع حقوق مردم را انتخاب کند و این اصل در نظام دینی بسیار کلیدی و محوری است. در دوران حکومت امام عصر(عج) این اصل کلیدی رمز اساسی تحول در کره خاکی است.[۲۰] حکمرانی دینی در سیرۀ امام علی علیه السلام حضرت امیر(ع) در خطبه ۲۰۰ نهج‌البلاغه، به‌خوبی دیدگاه حکمرانانه خود را مطرح می‌کند. امام(ع) می‌گویند به خدا سوگند، معاویه زیرک‌تر از من نیست، اما او پرده‌دری می‌کند. اگر پیمان‌شکنی ناخوشایند نبود، کسی از من زیرک‌تر نبوده است. این نشان می‌دهد امام(ع) نمی‌خواست به هر طریقی حکمرانی کند، بلکه می‌خواست اهدافی متعالی را دنبال کند. سپس امام(ع) می‌گوید هر پیمان‌شکنی به گناه می‌انجامد و هر گناهی به سمت تاریکی است و در روز قیامت این فرد به عنوان فرد فریبکار مشخص می‌شود.

حکمرانی در سیره حضرت علی(ع)

حکمرانی دینی در نزد امام(ع) و دیگر ائمه(ع)، امری زمینی شمرده می‌شود و مردم‌محور و عرفی است و به بیان دیگر حکمرانی با امامت کاملا متفاوت است. در خطبه ۲۰۵ نهج‌البلاغه امام جمله‌ای دارد که نشان می‌دهد نگاه امام(ع) به حکمرانی آسمانی نیست. امام(ع) در خطاب به طلحه و زبیر می‌گویند سوگند به خدا، من به خلافت رغبتی ندارم و شما بودید که من را به سوی آن خواندید؛ یعنی امام(ع) به حکمرانی، زمینی نگاه می‌کند و آن را امری انسانی می‌داند. امام(ع) در جایی دیگر می‌فرماید انتظار نداشته باشید در امور شرعی با شما مشورت کنم، اما در امور سیاسی، نظرخواهی می‌کنم. نکته دیگر اینکه امام(ع) در مقوله حکمرانی بر شایسته‌سالاری تاکید داشته است. امام(ع) در جاهای مختلفی آن طور که در نهج البلاغه منعکس شده است یا آن طور که در کتب تاریخ دیده می‌شود، مکرر بر این نکته تاکید دارد که من حکومت را طلب نمی‌کنم و به دنبال تصدی حاکمیت بر شما نیستم و نشان می‌دهند برای حکمرانی حداقل اعتبار را نیز قائل نیست. دغدغه امام(ع) این است که متصدی حاکمیت نمی‌تواند یک فردی بدون شایستگی‌های لازم باشد. امام(ع) به مقوله ایمان و پارسایی اشاره کرده که در آن معنا، انسان مؤمن به تعالیم دینی پایبند است و انسانی که از این ویژگی برخوردار است، هرگز خیانت نمی‌کند.

اساس حکمرانی امام(ع) بر دو اصل مهم استوار است؛ اولین اصل کرامت انسانی است. در نگاه امام(ع) و در رویکرد سیاسی امام(ع)، ارزش انسان بسیار زیاد است. دغدغه امام(ع) این بود که انسان بما هو انسان بتواند در جامعه زندگی داشته باشد و انسان نباید فقط خودش را ببیند. دومین اصل نیز عدالت است. مراد از عدالت در اینجا بیشتر عدالت توزیعی است. حکمرانی امام(ع) در این خلاصه می‌شود که امام(ع) به این مسئله روی داشتند که آدمیان کرامتشان محفوظ باشد و همه انسان‌ها از حقوق مساوی برخوردار باشند.[۲۱]

اهداف حکمرانی دینی در اندیشه امام علی (ع)

در نظام حکمرانی دینی و اندیشه سیاسی مترقی امام علی(ع) دو آرمان و هدف کلیدی در دستور حاکمان و مدیران ارشد و میانی نظام دینی قرار دارد:

1. استصلاح أهلها؛ یعنی توسعه انسانی برای پاسخ به تمام نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه و فراهم آوردن بستر رشد و تعالی آنان به سوی قله‌های کمال انسانی. این مهمترین هدف در نظام اسلامی است.

2. عمارت بلاد؛ یعنی ساخت یک کشور مدرن با بهترین زیرساخت‌های اقتصادی که راه را برای رفاه عمومی و پیشرفت و توسعه جامعه در ابعاد مختلف هموار می‌کند.[۲۲]

شاخصه‌های مسئولان در حکمرانی دینی

تاثیرناپذیری احوال مادی و معنوی از مقام: یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین شاخصه‌های مسئولان در حکمرانی دینی این است که یک مقام و پست موقت حکومتی تغییری در اوضاع و احوال مادی و معنوی او ایجاد نکرده و غرور و تصور نابجا از مدیریت در وی شکل ندهد. به همین دلیل است که در فرهنگ سیاسی دینی از واژه کسب قدرت کمتر استفاده شده و بیشتر بر خدمت به خلق و مردم به عنوان اصلی‌ترین وجهه یک سمت مدیریتی تأکید می‌شود.[۲۳]

صداقت: هرچقدر صداقت در حکمرانی تقویت شود شکاف‌ها را ترمیم می‌کند ولی عدم صداقت تحقیر مردم و به معنی بهتر تحقیر این نوع حکمرانی است، در حالی که یکی از ممیزه‌های حکمرانی بر مبنای آموزه‌های دینی با آموزه‌های غیر دینی میزان صداقت مسئولان است. بنابراین باید گفت فقدان صداقت در مسئولان منجر به اتخاذ تصمیمات تحقیرآمیز شده و کرامت ملت زیر سؤال می‌رود و رشته اعتماد ملت به دولت گسسته می‌شود.[۲۴] برخی دیگر از ویژگی‌های مهم مدیران در یک نظام دینی و اسلامی، عدالت، دیانت، اخلاق، ایمان و عمل صالح است.[۲۵]

حکمرانی دینی در قرآن

آیات فراوانی در زمینه دیدگاه دین راجع به حکومت در قرآن وجود دارد. برای مثال آیه «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا»[۲۶] یا آیه «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ...»[۲۷] در این آیه حضرت داوود خلیفه حضرت حق معرفی شده است. حرف «فاء» در عبارت «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ» نشان می‌دهد نتیجه خلیفه بودن حکمرانی است چون حکمرانی در مرحله اول برای خداست. پس اگر بنا بر حکم راندن باشد، مطابق آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[۲۸] حکومت فقط برای الله است ولی سه واسطه بعد از الله قرار می‌دهد و حق حکومت را برای کسی که احاطه کامل و همه‌جانبه به آنچه خدا می‌خواهد در جهان اعمال شود دارد، محفوظ می‌دارد. اگر کتاب مجموعه دستورالعمل است کسی که قرار است این کتاب را در میان جامعه تحقق بخشد باید حق باشد و ملاک حق بودن را هم خدا به او نشان می‌دهد.[۲۹]

اصول حکمرانی دینی در صحیفه سجادیه

در مطالعه صحیفه سجادیه حقایقی در مورد حکمرانی دینی وجود دارد که محققین کمتر به آن پرداخته‌اند. نگاه امام سجاد(ع) به حکمرانی و دولت خوب، نگاه دنیامدارانه نیست و یک نگاه آخرت‌مدارانه است و این به معنای ترک دنیا نیست؛ بلکه دنیا باید در خدمت آخرت قرار گیرد. حکمرانی اسلامی بر مبنای دفاع از مظلوم و احقاق حقوق مردم استوار است. سومین مسئله‌ای که در فرمایشات امام سجاد(ع) تحت حکمرانی دینی آمده، این است که در نظام حکمرانی دینی نباید از معاش مردم غافل شد و در جامعه‌سازی نباید معاش مردم مورد غفلت قرار گیرد. امام سجاد(ع) در دعای ۲۹ صحیفه رزق واسعه را از خدا طلب کرده و از خداوند متعال خواسته که برای حرکت در مسیر تأمین رزق و معاش مسیر را آسان کند و این مسیر اصول و شیوه‌ای است که انسان بتواند به معاش پاک و طیب دست پیدا کند. یکی دیگر از اصول موردتوجه امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، مسئله مشورت و شور در حکمرانی است. شور و مشورت پایه حکمرانی دینی است. همچنین عدالت‌گرایی اساس حکمرانی دینی بوده و امام سجاد(ع) حدود ۲۰ مورد در صحیفه سجادیه به مسئله عدالت فردی و اجتماعی اشاره کرده است.[۳۰]

منابع

ایکنا

ارجاعات

  1. اسلام سیاسی عامل تحقق و ارضای غیرت دینی است
  2. حکمرانی شایسته، حافظ کرامات دنیوی و اخروی جامعه است
  3. «البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است» (مائده/8).
  4. اخلاق و ادب زینت حکمرانی اسلامی است / ضرورت دینی‌شدن معیارهای رقابت سیاسی
  5. مقاومت جدی دولت‌ها در مقابل قانون گزینش؛ ریشه بنیانی گسل میان مردم و مسئولان
  6. تعبیرات صریح قرآن درباره لزوم تشکیل حکومت دینی
  7. طرح صیانت؛ عجله قبل از امکان و اظهار قبل از استحکام؟
  8. بینش صحیح سیاسی با پشتوانه علم و تقوا؛ لازمه حکمرانی مطلوب
  9. چرا اخلاق‌مداری در حکمرانی دینی به حاشیه رانده شده است
  10. اخلاق؛ هویت و ستون فقرات حاکمیت دینی
  11. اخلاق و ادب زینت حکمرانی اسلامی است / ضرورت دینی‌شدن معیارهای رقابت سیاسی
  12. حاکمیت اسلامی مسئول فرهنگی جامعه است
  13. حدید/25.
  14. سلامت نظام قضایی؛ پایه سلامت حاکمیت دینی در اندیشه حکمرانی رهبر معظم انقلاب
  15. -«رحماء بینهم»؛ راهبرد تحکیم انسجام ملی در اندیشه حکمرانی رهبری
  16. مدیریت جهادی؛ مؤلفه حکمرانی مطلوب اسلامی در نگاه رهبر معظم انقلاب
  17. مردمی بودن؛ شاخص مبنایی انتخاب مسئولان در تفکر حکمرانی دینی مقام معظم رهبری
  18. بینش صحیح سیاسی با پشتوانه علم و تقوا؛ لازمه حکمرانی مطلوب
  19. نهج البلاغه/خ3.
  20. تحول در نگاه مدیران لازمه اصلی دانش‌بنیان شدن تولید و اقتصاد کشور است
  21. حکمرانی در سیره امام علی(ع) مردم‌محور است
  22. تحول در نگاه مدیران لازمه اصلی دانش‌بنیان شدن تولید و اقتصاد کشور است
  23. شهیدان رجایی و باهنر؛ الگوی اصیل حکمرانی اخلاقی و مردم‌مدار
  24. فقدان صداقت به‌ معنای تحقیر حکمرانی شایسته است
  25. تحول در نگاه مدیران لازمه اصلی دانش‌بنیان شدن تولید و اقتصاد کشور است
  26. «ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش» (نساء/105)
  27. «اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند...» (صاد/26)
  28. «ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏‌اند همان كسانى كه نماز برپا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‌دهند» (مائده/55)
  29. تعبیرات صریح قرآن درباره لزوم تشکیل حکومت دینی
  30. عدالت‌گرایی اساس حکمرانی دینی است