عقد (ریشه)
ریشه «عقد» (ˁQD)؛ بستن، گره زدن، قرارداد. این ریشه 7 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
عقد: بستن. گره زدن «عَقَدَ الْحَبْلَ عَقْداً: شَدَّهُ». راغب گفته: عقد جمع كردن اطراف شىء است، در اجسام صلبه بكار ميرود مثل بستن ريسمان ... و در معانى بطور استعاره آيد مثل عقد بيع و عهد و غيره.
وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ بقره: 235. قصد بستن عقد زناشوئى نكنيد تا مدت عدّه وفات سرآيد علقه نكاح را عقده گفته شده كه آن نوعى گره زدن و ايجاد علقه بين زنان و شوهران است اهل لغت گويند: عقده اسم آنست كه بسته و گره زده ميشود نكاح باشد يا پيمان يا غير آنها.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ مائده: 1. عقود جمع عقد است، ظهور «العقود» كه جمع محلى بالف و لام است در جميع عقود ميباشد اعم از عقد نكاح، عقد بيع، پيمانها و تكاليف الهى (قاموس قرآن، ج5، ص24-25).
ساختهای صرفی در قرآن
عَقَدَ (فعل مجرد): 1 بار
عَقَّدَ (فعل باب تفعیل): 1 بار
عُقدَة (اسم): 4 بار
عُقود (اسم. جمع عَقد): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | عَقَدَ | عَقَدَ | عَقَدَ | عقد: بستن | قاموس قرآن، ج5، ص: 24 | |
آفروآسیایی | *ʕaḳid- | عقد | tie, spin | گره زدن، چرخش | ||
سامی | *ʕVḳid- | عقد | 'bind' 1, 'knot' 2 | "بستن 1، "گره" 2 | ||
عبری | ʕqd 1 | عقد | ||||
عربی | ʕqd | عقد |