شعله آتش (مترادف)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۴ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی شعله آتش

«شعله آتش» زبانۀ آتش. زبانه. الاو. الو. آتش افروخته. لهيب. آفرازه.[۱] مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «شهاب»، «جذوة»، «قبس».

مترادفات «شعله آتش» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
شهاب ریشه شهب مشتقات شهب
وَأَنَّا لَمَسْنَا ٱلسَّمَآءَ فَوَجَدْنَٰهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا
جذوة ریشه جذو مشتقات جذو
فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ ٱمْكُثُوٓا۟ إِنِّىٓ ءَانَسْتُ نَارًا لَّعَلِّىٓ ءَاتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ
قبس ریشه قبس مشتقات قبس
إِذْ رَءَا نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ ٱمْكُثُوٓا۟ إِنِّىٓ ءَانَسْتُ نَارًا لَّعَلِّىٓ ءَاتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدًى

معانی مترادفات قرآنی شعله آتش

«شهاب»

الشِّهَاب‏: شعله و روشنايى از آتشى افروخته، از همان شعله‏اى كه در جوّ و هوا رخ مى‏دهد. مثل آيات: (فَأَتْبَعَهُ‏ شِهابٌ‏ ثاقِبٌ‏- 10/ صافّات) (شِهابٌ مُبِينٌ‏- 18/ حجر) (شِهاباً رَصَداً- 9/ جنّ) الشُّهْبَة: سپيدى آميخته به سياهى است كه تشبيهى است به شعله آميخته با دود و از اين معنى عبارت:

كتبة شَهْبَاءُ: است يعنى سياهى مردم و سپيدى شمشير. (صحنه و دورنماى جنگ تن به تن).

(كتيبة: دسته‏اى انبوه از سپاهيان جمعش- كتائب- است).[۲]

«جذوة»

الجَذْوَة و الجُذْوَة يعنى باقيمانده آتش بعد از اشتعال، و سوختن چوب و هيزم كه جمعش- جُذًى‏ و جِذًى‏- است خداى عزّ و جلّ گويد: (أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ 29/ قصص).

خليل ابن احمد گويد: جَذَا، يَجْذُو، يعنى ثابت ماندن، مثل، جثا يجثو- در لفظ و معنى است جز اينكه در- جذا- ملازمه و درك معنى باقيماندن و ثابت بيشتر و رساتر است.

أَجْذَتِ‏ الشّجرة- درخت، ريشه‏دار شد، و در حديث: (كمثل الأرزة المُجْذِيَّة)(مانند صنوبر يا كاج با ريشه است)

رجل‏ جَاذٍ- مردى كوتاه دست كه گويى دستانش بسته شده و مؤنّث آن امرأة جَاذِيَة است.[۳]

«قبس»

القَبَسُ‏: آتشى كه بدست مى‏آيد و در دسترس هست [قسمتى از خرمن آتش، كه بوسيله چوبى برداشته ميشود.] در آيه: أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ‏ قَبَسٍ‏ (7/ نمل).

القَبَسُ و الاقْتِبَاسُ‏: طلب آتش است، سپس بصورت استعاره براى خواستن و طلب علم و هدايت نيز بكار رفته، گفت: انْظُرُونا نَقْتَبِسْ‏ مِنْ نُورِكُمْ‏ (13/ حديد) أَقْبَسْتُهُ‏ ناراً او علما: آتشى يا علمى به او بخشيدم‏ القَبِيسُ‏: نرينه‏اى كه به سرعت لقاح مى‏كند تشبيهى است به فروزش آتش و سرعت آن.[۴]

ارجاعات

  1. لغت نامه دهخدا , ج2 , ص1806
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 351-350
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 388-387
  4. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 118-117