بتک (ریشه)
ریشه «بتک» (BTK)؛ بریدن، قطع کردن؛ این ریشه تنها در آیه 119 سوره نساء (فَلَيُبَتِّكُنَّ( بهکار رفته است.
معنای لغوی
بَتك: قطع، بریدن. «فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ» (نساء: 119): حتما و بطور يقين گوشهاى چهارپايان را ميبرند. راغب گويد: بَتَكَ در معنى قريب به بَتَّ است، ولى بتك در قطع اعضاء و بتّ در قطع ريسمان و چيز متّصل بهكار ميرود.
ساختهای صرفی در قرآن
بَتَّکَ (باب تفعیل): 1 بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: بتک (واژگان)
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | انگلیسی | |||
آفروآسیایی باستان | bat/bit | بَت / بِت | بریدن | cut | Orel, 60 (No, 240) | |
سامی باستان | bit/but | بِت / بُت | بریدن، شکستن | cut off, break off | ||
عبری | בָתַק | باتَق | bātaq | بریدن، جدا کردن، کوتاه کردن | cut, cut off, cut down | Gesenius, 144 |
اکدی/آشوری | batāqu(m) | بَتاقو(م) | جدا کردن، قطعه قطعه کردن، پاره کردن | to cut off, divide, tear off | Black, 41 | |
حبشی | bataka | بَتَکَ | شکستن، جدا کردن، ترکیدن، کَندن از، برداشتن، جابهجا کردن، تعویض کردن | break, tear apart, burst, tear off, remove, displace, turn over | Leslau, 112 | |
عربی | بتک | بریدن، قطع کردن، دریدن | to cut off, to tear | مشکور، ج1، ص53
Zammit, 88 |