جوادی آملی
جوادی آملی[۱] آیت الله جوادی آملی(1312ه.ش = 1933م): مرجع تقلید، فیلسوف، متكلم، مفسر قرآن و حديث شناس اهل آمل. آیت الله عبدالله جوادی آملی، امروزه به سبب مطالعات خاص و مستمر قرآنی خود، بیشتر به عنوان یک شخصیت قرآنی و مفسر قرآن، شناخته میشود. علاوه برآن ایشان فیلسوف توانمندی نیز هست. ایشان در حوزههای علمیۀ آمل، قم و تهران، از اساتید بزرگی همچون علامه طباطبايی، آيت الله بروجردی، امام خمينی(ره) و آيت الله سيدمحمد محقق داماد بهرهمند شدند. عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت در شورای عالی قضايی، تدریس دروس مختلف حوزوی و گسترش فرهنگ قرآنی در میان محققان مسلمان ايرانی، گوشهای از فعالیتهای ایشان محسوب میشود. برخی از مهمترین آثار آیت الله جوادی آملی عبارتند از: تفسير تسنیم، ولايت فقيه، ادب فنای مقربان، شريعت در آينه معرفت و زن در آينه جلال و جمال. فهرست مطالب ولادت 2 تحصیل و اساتید 2 مسئولیتها و فعالیتها 3 اندیشهها 4 دیدگاه عرفانی 4 دیدگاه تفسیری 5 دیدگاه اخلاقی 5 روش تفسیری قرآن 5 آثار 8
ولادت
آيت الله عبدالله جوادی آملی در سال 1312 در آمل متولد شدند. پدر بزرگوارشان مرحوم ميرزا ابوالحسن جوادی آملی از عالمان دينی و واعظان موفق شهر آمل بود.[۲] آیت الله جوادی آملی فقيه، فيلسوف، متكلم و حديث شناسی است که امروزه در جهان اسلام به عنوان یك شخصيت قرآنی و مفسر قرآن و صاحب نظر شناخته میشود و این به خاطر مطالعات خاص قرآنی ایشان و غالب بودن صبغه قرآنی در هر یك از كتابهای به ظاهر فلسفی و كلامی ايشان است.[۳] ایشان علاوه بر فقه، فلسفه، تفسير، در زمينههای ديگر مانند ادبيات عرب و ادبيات فارسی نيز ورود دارند. وی همچنين در اصول فقه، حديث و عرفان نيز از اساتید صاحب نام حوزه به شمار میآید.[۴]
تحصیل و اساتید
آيت الله جوادی آملی بعد از اتمام تحصيلات ابتدايی در زادگاه خود، در شهريور سال 1325 وارد حوزه علميه آمل شدند و از محضر اساتيد مختلفی از جمله پدر بزرگوارشان، دروس حوزوی را فراگرفتند. ایشان پس از اتمام مقدمات و سطوح متوسط، در پاييز سال 1329 به تهران هجرت كرده و در مدرسه مروی به ادامه تحصيل علوم دينی و حوزوی پرداختند و دروس فقه، مانند «مكاسب» و اصول مانند «رسائل» كفايه و كلام مانند «شرح تجريد» و فلسفه را آغاز كردند و به مدت پنج سال افزون بر فراگيری علوم حوزوی، به تدريس آنها نيز پرداختند. در نهايت در پاييز سال 1334 به حوزه علميه قم هجرت كردند.[۵]
ايشان توانستند از برجستهترين چهرههای عصر خودشان در حوزههای مختلف علوم عقلی و نقلی بهرهمند شوند؛ بنابراين منظومه فكری ايشان با اساتيد مختلفی شكل گرفته است. افزون بر استفاده از اساتيد زادگاه خود، در مدرسه مروی تهران از شخصيت جامعی مثل علامه شعرانی بهرهمند شدند. در حوزه عرفان و اخلاق نزد آيت الله الهی قمشهای تلمذ كردند و در حوزه علميه قم، نزد آيت الله بروجردی، امام خمينی(ره)، آيت الله ميرزا هاشم آملی و آيت الله سيدمحمد محقق داماد کسب فیض کرده و در مباحث فلسفی و تفسير نزد علامه طباطبايی تحصيل كردند. ایشان افزون بر شركت در دروس عمومی علامه طباطبايی، در درسهای اسفار، الهيات، شفا، برهان شفا و عرفان، از دروس خصوصی علامه بهرههای فراوان بردند. شخصيت ديگری كه آيت الله جوادی آملی از ايشان هم در مباحث عقلی و هم در مباحث نقلی و به ويژه مسائل سياسی و اجتماعی بهره مند شدند، امام خمينی(ره) است.[۶]
مسئولیتها و فعالیتها آيت الله جوادی آملی با پيروزی انقلاب اسلامی يكی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی بودند و نقش فوق العادهای در تدوين قانون اساسی كشور داشته اند. سپس به عنوان عضو شورای عالی قضايی انتخاب شدند و در این هنگام كه در شورای عالی قضايی بودند، بحثهای علمیشان را رها نكرده و گاهی فلسفه، گاه بحثهای تفسيری و گاهی هم بحثهای ديگری مانند حكمت نظری و عملی در نهج البلاغه را بيان میکردند. ایشان پس از ترک شورای عالی قضايی، به قم آمدند و چند بار هم به عنوان عضو مجلس خبرگان انتخاب شدند و بعد اینگونه سمتها را رها كردند و فقط به تدریس دروس مختلف اعم از تفسیر، فلسفه، فقه، اصول و ... در حوزه علمیه مشغول شدند.[۷] از آیت الله جوادی آملی درخواست به عهده گرفتن مرجعيت دينی شد ولی ايشان بخاطر وجود افرادی همچون آيت الله بهجت حاضر به قبول آن نمیشدند، اما بعد از ارتحال آيت الله بهجت، رسماً پذيرفتند كه از ايشان تقليد شود و در حال حاضر كتاب استفتائاتی دارند كه پاسخ به سؤالاتی است كه در ارتباط با احكام دين از ايشان شده است.[۸] ايشان با بيان درسهای تفسير در حوزه، آن را از مهجوريت خارج كردند. حوزهها به واسطۀ درس تفسير ايشان، تفسير قرآن را جدی گرفتند. در واقع ايشان درس تفسير را از انزوا و زاويه نشينی و نگاه جنبی خارج كردند.[۹] ایشان تلاش كردند فرهنگ قرآنی در بين روشنفكران و محققان مسلمان ايرانی و كسانی كه به زبان فارسی و در كشورهای ديگر مسلمان كه به زبان فارسی تكلم میكنند، گسترش يابد.[۱۰] ايشان يک شخصيت جامع الاطراف دارند و همانطور كه در بُعد فقهی، بُعد تفسيری، شروح روايات و امثال آنها دستی دارند و عميقاً كار میكنند، در ابعاد عرفانی و فلسفی هم فعالیتهای عميقی دارند.[۱۱]
اندیشهها دیدگاه¬های فلسفی- عرفانی در باب عرفان، آیت الله جوادی آملی معتقدند عرفان اصيل و ناب اسلامی دارای نظام و سامانه و ساختار كاملاً مشخصی است. اين نظام بايد از دل آيات، احاديث و ادعيه يا مجموعه معارف وحيانی آموزهها و گزارههای ثقلينی استخراج شود و بتوان به آنها شكل و قالب مشخصی داد. با انجام اين كار، در حقيقت عرفان تحت ولايت وحی قرار میگیرد و در اين صورت هماهنگی بين عقل و عشق و برهان و عرفان و شكوفايی اين دو در پرتو وحی نيز تعريف خاص خود را پيدا خواهد كرد.[۱۲] عقيده ايشان اين است كه قرآن و عرفان و برهان از هم جدايی ندارند و لذا مسئله وحدت وجود، هم با عقل قابل اثبات است و هم با عرفان قابل شهود و هم با قرآن قابل تبيين است.[۱۳] دين از منظر آیت الله جوادی آملی، چيزی جز اراده خدا نيست. اراده خدا دو تجلی دارد: یك تجلی تكوينی و یك تجلی تشريعی. تجلی تكوينی اراده خدا در هستی و آفرينش خودش را نشان میدهد و تجلی تشریعی اراده خدا در قالب نزول وحی به پيامبران تحقق مییابد و لذا اگر بخواهيم اين اراده خدا را كشف كنيم و بيابيم، ابزاری را در اختيار داريم که یكي از آن ابزارها، عقل است و دیگری نقل؛ يعنی وقتی میخواهيم جهان خلقت را بفهمیم، با عقل میفهمیم و بدین سان، عقل و نقل هر دو از یك حقيقت به نام اراده الهی پرده برمیدارند.[۱۴] با بررسی آثار مختلف آيت الله جوادی آملی به دست میآید كه یكی از رویكردهای بسيار مهم ايشان در تحليل معارف دينی، مسئله شناخت انسان باشد.[۱۵] در منطق هنگامی كه میخواهند انسان را تعريف كنند، میگويند كه انسان، حيوان ناطق است. اما تعريف جامع استاد جوادی آملی از انسان، همان تعریف انسان به «حی متأله» است؛ یعنی زندهای كه به سوی خداوند در حركت است. در حقيقت ايشان فصل الفصول وجود انسان را همين تعريف قرار میدهند و به آمادگی انسان برای طی طريق مسير رحمانی اشاره میكنند.[۱۶] سلوك عملی و عرفانی آیت الله جوادی آملی برگرفته از سيره معصومين (ع) است؛ ایشان شناخت اهل بيت (ع) را مقدمهای برای شناخت و معرفت به خدای متعال و آن بزرگواران را مظهر اسمای حسنای الهی میدانند.[۱۷]
دیدگاه تفسیری با توجه به اينکه آيت الله جوادی آملی جايگاه ويژهای را برای روايات قائل هستند، روايات را به منزله «عِدل قرآن» میدانند و اهل بيت را ثقلی میدانند كه هرگز از قرآن كريم جدا نمیشوند كه اين معنا در حديث شريف ثقلين نيز آمده است.[۱۸] بنابر نظر آیت الله جوادی آملی، عقل در عرض نقل، حجت و معتبر است و همانگونه كه نقل، حجت الهی است، عقل نيز حجت خداست و بين عقل و نقل هيچگاه تعارضی وجود ندارد. اگر تعارضی هم باشد، تعارض بدوی است و همانطور كه نقل از منابع استنباط حكم خداست، عقل هم از منابع استنباط حكم خداست.[۱۹] همچنین مشرب عقلانی و خردورزانه آيت الله جوادی آملی در استفاده از آيات و روايات در درس تفسير بسيار جالب توجه است؛ ايشان همواره تلاش میكنند تا عقلانيت آموزههای اسلامی را به اثبات برسانند و یكی از روشهای ايشان در استدلالشان در حوزههای مختلف، بهرهگيری از مسلمات عقلی است.[۲۰]
روش تفسیری قرآن روش قرآن به قرآن: آيت الله جوادی آملی روش تفسيری قرآن به قرآن را در پيش گرفتند و از اين جهت از استاد خود علامه طباطبايی تبعيت كردند. نكته امتيازبخش تفسير آیت الله جوادی آملی، اين است كه ايشان یک مفهوم قرآنی را در مجموعهای از آيات گسترده پيگيری و رديابی و مجموعهای از آيات را در ارتباط با یك مفهوم شناسايی و ارائه كردهاند. ايشان در تفسير با فراهم آوردن مجموعهای از آيات از زوايای مختلف، به تبيين ابعاد گوناگون یك موضوع دست میزنند. ایشان در نگاه تفسيری خود به صورت فراگير و جامعی به مباحث مختلف، اعم از انديشههای اجتماعی و مباحث متنوع ديگر پرداختهاند. در هر حال، ايشان به دنبال استاد خود، تفسیر قرآن به قرآن را وارد مرحله جديدی كردند و در تطور و تحول آن بسيار مؤثر بودند.[۲۱] احيای تفسير الميزان: آیت الله جوادی آملی است در درس تفسيرشان نظرات علامه طباطبايی را بازگو و به قول خودشان، الميزان فارسی را شروع و اصطلاحا درس خارج الميزان را تدريس میكنند؛ علامه طباطبايی در الميزان برخی مباحث را به اشاره بيان كرده و از آن عبور كردند، اما استاد جوادی آملی آن مباحث را به طور مشروح بيان میكنند.[۲۲]
روش اجتهادی: روش جوادی آملی مثل استادشان، علامه طباطبايی، روش جامع اجتهادی است. در این روش، از همه منابع و ابزارها برای تبيين مفاد و مراد آيه كمك گرفته میشود و استفاده از عقل و نقل(آيات و روايات)، به صورت مرزبندی شده صورت میگيرد.[۲۳]
بهرهگیری از نتایج مطالعات فلسفی: برخی از قواعد فلسفی به كار رفته در تفسير تسنيم، مثلا در مبحث جبر و تفويض، نشان میدهد كه ايشان همچون علامه طباطبايی در تفسير خود به صورت اثباتی به سمت فلسفه نرفته، بلكه از نتايج حاصل از مطالعات فلسفی و از قواعد فلسفی آن هم با اعمال اين قواعد در جايگاههای دقيق خود و نه به صورت گسترده كه منجر به اشتباهاتی در مطالعه تفسيری شود، در تفسير خود بهره بردهاند.[۲۴]
توجه به فضای نزول در سوره و جو نزول کلیت قرآن: آیت الله جوادی آملی در فهم تفسيری، علاوه بر اسباب نزول آيات، به فضای نزول در سوره و جو نزول در رابطه با كليت قرآن و مجموعه 114 سوره اين كلام آسمانی هم توجه دارند. فضای نزول از نگاه استاد جوادی، شرايط و ظرفيت اجتماعی فرهنگی است كه سوره در آن شرايط و فضای فرهنگی نازل شد. جو نزول يعنی در 23سالی كه رسالت پيامبر اكرم(ص) طول كشيد و آيات قرآن نازل میشد، مجموعه آن شرايط كه پيامبر (ص) در آن شركت میكردند و كل قرآن نازل شد، چه ويژگیهايی داشت و كل قرآن با نظر به تمام آن فضا و شرايط كه ايشان از آن به جو نزول ياد میكنند، فهمیده شود.[۲۵]
جامعیت تفسیری: جوادی آملی در تفسير تسنيم، مبحث تفسيری خود را به صورت مجموعهای انباشته و انبوه در كنار هم به پيش میبرد، به گونهای كه مطالب در اين تفسير به شكلی مواج به مباحث مختلف اعم از ادبی، اخلاقی، پارهای مربوط به معاد، پارهای مربوط به جامعه، پارهای مربوط به اقتصاد، تاريخ و مطالب ديگر اختصاص مییابد به عبارت ديگر، در تفسير تسنيم، انبوهی از مطالب و جنبههای مختلف فكری مربوط به ابعاد مختلف زندگی دنيوی و اخروی انسان در آن گنجانده شده است.[۲۶] ايشان محكمات و متشابهات روايات را مورد نظر قرار میدهند و بعد درباره تفسير آن آيه خاص اظهار نظر میکنند. اين برخورد، جامع است. ايشان نه صرفاً به تفسير روايی اصالت میدهند و نه تفسير قرآن به قرآن را آنگونه مد نظر قرار میدهند كه روايات را تحت الشعاع قرار دهد.[۲۷] آيت الله جوادی آملی در كتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دينی»، عقل و نقل را دو راه برای تحصيل معرفت میدانند؛ بر اين مبنا با تبيين مناسبات عقل و نقل میكوشند به نزاع سنتی بين عقل و وحی و علم و دين پايان دهند. از نظر ایشان، آنچه كه در سطح عقل است، نقل است نه وحی؛ عقل همتای وحی نيست، بلكه همتای نقل است و علوم عقلی همتای علوم نقلی است، نه همسطح وحی.[۲۸]
رویکرد پاسخ به نیازهای کنونی: ايشان در تفسير رویكرد اصلیشان را پاسخ به نيازهای عصر جديد و بازبينی و توضيح و تبيين انديشههای گذشته استاد خودشان قرار دادند.[۲۹]
بیان لطائف و اسرار: آیت الله جوادی آملی در تركیبی كه از آيات قرآن انجام میدهند و به اصطلاح انتقالی كه به نكتهها و لطائف و اسرار پيدا میکنند، نکات زیادی را در تفسیر خود بیان می کنند. در این رویکرد دركها و دريافتهای درونی مستند به قرآن و شواهد قرآنی میشود.[۳۰]
ابعاد اخلاقی شخصیت آیت¬الله جوادی آملی بعد ديگری كه در مورد ايشان قابل توجه است، روشی است كه ايشان در كارهای پژوهشی دنبال میکنند و آن اين است كه اولاً ايشان در عرضه آثار و انديشههای خودشان شتاب نكردند. از دهه 60 به بعد و پس از چند دهه كار علمی، به ارائه افكار و انديشههای خودشان پرداختند. ايشان میگفتند حضرت امير(ع) تا زمانی كه پيامبر(ص) زنده بودند، به خاطر احترامی كه به پيامبر (ص) داشتند، نه خطابه داشتند و نه خطبه و نه اظهار رأی و نظر. چنين صفتی در شخصيت استاد جوادی هم وجود دارد و لذا تا زمانی كه اساتيد ايشان در قيد حيات بودند، ايشان خيلی بروز و ظهور نداشتند.[۳۱] ايشان وقتی وارد عرصه تحقيق شدند، كارها را گروهی دنبال كردند، اين كار باعث شد كه شاگردان زيادی را تربيت كنند. غير از اينكه اين كار زمينهای شد كه آثار و انديشههای ايشان وارد عرصه اجتماع شود، عده زيادی از فضلا در همين حوزه تربيت شدند و رشد يافتند و همه آنها در آينده چهرههای تأثيرگذاری در عرصههای مختلف در اجتماع خواهند شد.[۳۲]
آثار آیت الله جوادی آملی دارای آثار فراوانی در موضوعات گوناگون و علوم مختلف از فقه، كلام، فلسفه، تفسير، حديث، نهج البلاغه و ... هستند که در این میان قطعاً سهم قرآن و تفسير از همه علوم و رشتههای ديگر برتر و بيشتر است.[۳۳] برخی از این آثار به شرح زیر است: تفسير تسنیم، تفسير موضوعی قرآن كريم، رحيق مختوم، ولايت فقيه، عصاره خلقت (درباره امام زمان(ع)، عيد ولايت، ولايت در قرآن، ولايت علوی، تجلی ولايت، حكمت علوی، ظهور ولايت، دنياشناسی و دنياگرايی در نهج البلاغه، علی( ع) مظهر اسمای حسنای الهی، وحدت جوامع در نهج البلاغه، حيات عارفانه امام علی( ع)، ادب فنای مقربان، انتظار بشر از دين، بنيان مرصوص امام خمينی(ره)، شريعت در آينه معرفت، زن در آينه جلال و جمال، حماسه و عرفان، صهبای حج، فلسفه حقوق بشر، تبيين براهين اثبات خدا، حكمت نظری و عملی در نهج البلاغه، مراثی اهل بيت(ع)، حكمت و عبادات، گنجور عشق، كتاب الخمس، اسرارالصلوة، علی بن موسی الرضا( ع) و القرآن الکریم، علی بن موسی الرضا(ع) و الفلسفة الالهية و كتاب الحج. بسياری از كتب استاد نیز تاكنون منتشر نشده و مؤسسه اسراء سرگرم تدوين و چاپ آنهاست.[۳۴]
- ↑ ارجاعات مقالۀ حاضر به ماهنامۀ رایجه سال هفتم، شمارۀ105 (اسفند 1391) است که به نکوداشت علامه جوادی آملی اختصاص دارد.
- ↑ . همان، ص4
- ↑ ص20
- ↑ ص74
- ↑ . ص4
- ↑ ص8
- ↑ ص5
- ↑ . ص6
- ↑ . ص8
- ↑ ص19
- ↑ . ص49
- ↑ . ص43
- ↑ . ص47
- ↑ ص6
- ↑ ص11
- ↑ . ص12
- ↑ . ص57
- ↑ . ص54 و 55
- ↑ . ص32
- ↑ ص89
- ↑ . ص14
- ↑ ص30
- ↑ ص29
- ↑ .ص15
- ↑ . ص17.18
- ↑ .ص15
- ↑ . ص76
- ↑ . ص76
- ↑ . ص19
- ↑ . ص19
- ↑ ص8
- ↑ . ص8
- ↑ ص20
- ↑ . ص6