چرک (مترادف)

مترادفات قرآنی چرک

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «غسلین»، «غسّاق»، «صدید».

مترادفات «چرک» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
غسلین ریشه غسل مشتقات غسل
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ
غسّاق ریشه غسق مشتقات غسق
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا
صدید ریشه صدد مشتقات صدد
مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِن مَّآءٍ صَدِيدٍ

معانی مترادفات قرآنی چرک

«غسلین»

غَسَلْتُ‏ الشّى‏ء غَسْلًا: آب بر آن ريختم و پليدى و چركش را از او زدودم. غَسْل‏: اسم است ولى- غِسْل‏- با كسره حرف (غ) چيزى است كه با آن شستشو مى‏كنند، در آيه: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ ...- 6/ مائده) اغتسال: شستشوى بدن، در آيه: (حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا- 43/ نساء) مُغتَسَل‏: جايى كه در آنجا شستشو مى‏شود و نيز آبى كه با آن مى‏شويند در آيه: (هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ‏- 42/ ص) (اين آبى خنك، و شستشو دهنده و نوشيدنى است).

(غِسْلِين‏: چركابه بدنهاى كفّار در آتش، در آيه: (وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ‏- 36/ حاقه)[۱]

«غسّاق»

غَسَقُ‏ اللّيل: شدّت تاريكى شب، در آيه: (إِلى‏ غَسَقِ‏ اللَّيْلِ‏- 78/ اسراء) در آيه: (وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ‏ إِذا وَقَبَ‏- 3/ فلق) كه عبارت از مصيبت و بلايى است كه در شب مى‏رسد كه مثل طارق است (طارق: كسى كه شب سر مى‏رسد و شبيخون مى‏زند).

و گفته‏اند- غاسق- قرص ماه است وقتى كه كسوف رخ مى‏دهد و تاريك مى‏شود. غَسَّاق‏: چيزى است كه از پوست دوزخيان قطره قطره مى‏ريزد گفت‏ (إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً- 25/ نباء).[۲]

«صدید»

الصُّدُود و الصَّدّ: انصراف قطعى و روى گرداندن و خوددارى از چيزى، مثل آيه: (يَصُدُّونَ‏ عَنْكَ‏ صُدُوداً- 61/ نساء) و گاهى به معنى منع كردن و برگرداندن است. مثل آيات: (وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ‏ فَصَدَّهُمْ‏ عَنِ السَّبِيلِ‏- 24/ نمل) (شيطان كارهاشان را در نظرشان آراست و سپس از راه حق بازشان داشت). (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‏- 47/ انفال) (قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‏- 217/ بقره). (بگو جنگ در ماه حرام گناه بزرگى است و بازداشتنى از راه خداست).

(وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ‏- 87/ قصص) و از اين قبيل آيات.

فعلش- صَدَّ يَصُدُّ، صُدُودا- و صَدَّ يَصِدُّ صَدّاً، است (با دو مصدر- صدّا و صدودا).

الصَّدُّ من الجبل: ابرهائى كه چون كوه بلند است و كوه را فرا مى‏گيرد و از نظر دور مى‏دارد.

صَدِيد: مادّه چركينى است كه بين پوست و گوشت قرار دارد و به صورت چرك است براى خوراك دوزخيان، در آيه: وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ- 16/ ابراهيم).[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 698-697
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 697
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 379-378