انگشت (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی انگشت== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اصابع»، «انامل». ==مترادفات «انگشت» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |اصابع |ریشه صبع |مشتقات صبع | |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
==مترادفات قرآنی انگشت==
==مترادفات قرآنی انگشت==
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اصابع»، «انامل».
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اصابع»، «انامل»، «بنان».


==مترادفات «انگشت» در قرآن==
==مترادفات «انگشت» در قرآن==
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|+
|+
!واژه
!واژه  
!مشاهده ریشه شناسی واژه
!مشاهده ریشه شناسی واژه  
!مشاهده  مشتقات واژه
!مشاهده  مشتقات واژه
!نمونه آیات
!نمونه آیات
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[صبع (ریشه)|ریشه صبع]]
|[[صبع (ریشه)|ریشه صبع]]
|[[صبع (واژگان)|مشتقات صبع]]
|[[صبع (واژگان)|مشتقات صبع]]
|
|{{AFRAME|Surah=71|Ayah=7}}
|-
|-
|انامل
|انامل
|[[نمل (ریشه)|ریشه نمل]]
|[[نمل (ریشه)|ریشه نمل]]
|[[نمل (واژگان)|مشتقات نمل]]
|[[نمل (واژگان)|مشتقات نمل]]
|
|{{AFRAME|Surah=3|Ayah=119}}
|-
|بنان
|[[بنن (ریشه)|ریشه بنن]]
| [[بنن (واژگان)|مشتقات بنن]]
|{{AFRAME|Surah=8|Ayah=12}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی انگشت==
==معانی مترادفات قرآنی انگشت==


=== «اصابع» ===
===«اصابع»===
الإصبع‏ اسمى است براى تمامى انگشتان كه عبارت است از ناخنها، مفصلهاى دست، استخوانها و گوشت انگشتان با هم، و به صورت استعاره براى هر اثر حسّى بكار مى‏رود چنانكه مى‏گويند- لك على فلان أصبع همانطور كه مى‏گويند لك عليه يد- يعنى تو بر او حقّ نعمت و سرپرستى دارى.
الإصبع‏ اسمى است براى تمامى انگشتان كه عبارت است از ناخنها، مفصلهاى دست، استخوانها و گوشت انگشتان با هم، و به صورت استعاره براى هر اثر حسّى بكار مى‏رود چنانكه مى‏گويند- لك على فلان أصبع همانطور كه مى‏گويند لك عليه يد- يعنى تو بر او حقّ نعمت و سرپرستى دارى.


خط ۳۴: خط ۳۹:
و عبارت- و قد تَأَصَّلَ‏ كذا ريشه‏دار شد و- مجد أصيل- بزرگى واقعى و- لا أصل له و لا فصل- هم از اين معنى است، يعنى اصالت، و نسبى ندارد (يا حسب و نسبى).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 177-176</ref>
و عبارت- و قد تَأَصَّلَ‏ كذا ريشه‏دار شد و- مجد أصيل- بزرگى واقعى و- لا أصل له و لا فصل- هم از اين معنى است، يعنى اصالت، و نسبى ندارد (يا حسب و نسبى).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 177-176</ref>


=== «انامل» ===
===«انامل»===
خداى مى‏فرمايد: (عَضُّوا عَلَيْكُمُ‏ الْأَنامِلَ‏ مِنَ الْغَيْظِ- 119/ آل عمران) (دشمنانتان انگشتان خود را از خشم بر شما به دهان بردند و گاز گرفتند) أنامل- جمع- أنملة- يعنى سر انگشتان، كه ناخن‏ها بر آن مى‏رويد عبارت- فلان‏ مؤنمل‏ الأصابع- يعنى سر انگشتانش در اثر كوتاهى خشن و قوى است.
خداى مى‏فرمايد: (عَضُّوا عَلَيْكُمُ‏ الْأَنامِلَ‏ مِنَ الْغَيْظِ- 119/ آل عمران) (دشمنانتان انگشتان خود را از خشم بر شما به دهان بردند و گاز گرفتند) أنامل- جمع- أنملة- يعنى سر انگشتان، كه ناخن‏ها بر آن مى‏رويد عبارت- فلان‏ مؤنمل‏ الأصابع- يعنى سر انگشتانش در اثر كوتاهى خشن و قوى است.


همزه- أنمله- زايد است زيرا اين عبارت را نمل الأصابع- نيز گفته‏اند<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 217</ref>
همزه- أنمله- زايد است زيرا اين عبارت را نمل الأصابع- نيز گفته‏اند<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 217</ref>
=== بنن ===
البَنَان‏ يعنى انگشتان، ناميدن انگشتان به بنان از اينجهت است كه بوسيله آنها امكان خوب بودن و ثابت بودن حالات زندگى انسان فراهم مى‏شود، و بر آنها زندگى استوار مى‏گردد و هر گاه ساكن شدن و ماندن در جايى پايدارى و ثبوت چيزى در آن منظور باشد مى‏گويند- أَبَنَ‏ بالمكان‏ يَبِنُ‏ و از اينجهت خداى تعالى- بنان- را در آيه (بَلى‏ قادِرِينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ‏ بَنانَهُ‏- 4/ قيامه) بآن حقيقت مخصوص كرده است‏ و آيه (وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ‏- 12/ انفال) زدن كفّار را به زدن‏ انگشتانشان مخصوص كرده است، براى اينكه با دست مى‏جنگند و دفاع مى‏كنند (و دست در حقيقت همانطور كه شخصيّت و هويّت هر كسى بآنها مربوط است جنگ و دفاع و تغذيه و كار انسان هم كه تداوم بخش حيات اوست با بودن دست و انگشتان ميّسر است).
البَنَّة- بوى و رايحه‏اى كه از چيز بو دارى استشمام مى‏شود و بآن تعلّق دارد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 314-313</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
<references />
ویراستار
۸٬۳۴۱

ویرایش