انتظار (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی انتظار== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «انتظر»، «ارتقب»، «تربص». ==مترادفات «انتظار» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |انتظر |ریشه نظر |نظر (واژگان)|مشت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[نظر (ریشه)|ریشه نظر]]
|[[نظر (ریشه)|ریشه نظر]]
|[[نظر (واژگان)|مشتقات نظر]]
|[[نظر (واژگان)|مشتقات نظر]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=280}}
|-
|-
|ارتقب
|ارتقب
|[[رقب (ریشه)|ریشه رقب]]
|[[رقب (ریشه)|ریشه رقب]]
|[[رقب (واژگان)|مشتقات رقب]]
|[[رقب (واژگان)|مشتقات رقب]]
|
|{{AFRAME|Surah=11|Ayah=93}}
|-
|-
|تربص
|تربص
|[[ربص (ریشه)|ریشه ربص]]
|[[ربص (ریشه)|ریشه ربص]]
|[[ربص (واژگان)|ریشه ربص]]
|[[ربص (واژگان)|ریشه ربص]]
|
|{{AFRAME|Surah=52|Ayah=31}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی انتظار==
==معانی مترادفات قرآنی انتظار==
=== «انتظر» ===
نَظَر- بر گرداندن و توجه دادن چشم ظاهر و چشم باطن براى ديدن و ادراك چيزيست. كه مقصود از اين عمل تأمل و تحقيق در باره آن است. و نيز مقصود از ديدن و تأمل بدست آوردن معرفت و شناختى است كه بعد از تحقيق حاصل ميشود و آنرا- روية- يعنى انديشه و تدبر گويند.
- نَظَرْتَ‏ فلم‏ تَنْظُرْ- يعنى نگاه كردى امّا انديشه و تأمل نكرده‏اى در آيه گفت:
قُلِ‏ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ‏- يونس/ 101 يعنى تأمل و انديشه كنيد كه در آسمانها چيست؟
در نزد- عامه- يعنى (برادران اهل تسنن) به كار بردن واژه- نَظَر- بيشتر در- بصر- يا ديدن با چشم سر است.
ولى- نَظَر- بمعنى بصيرت يا ديدن با چشم عقل در نزد خاصه (شيعيان) بكار بردنش بيشتر است‏. در آيه گفت:وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ- القيامة/ 23 كه اگر بگوئى- نَظَرْتُ‏ إلى كذا- يعنى چشمت را بسوى او دوخته‏اى چه به بينى و چه نديده باشى، اما- نَظَرْتُ‏ فيه- يعنى او را ديدم و انديشيدم.
گفت: أَ فَلا يَنْظُرُونَ‏ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ‏- الغاشيه/ 17 آيا به خلقت شتران نمى‏نگرند و نمى‏انديشند كه چگونه آفريده شده؟
نَظَرْتُ‏ فى كذا- در آن انديشيدم مثل آيه:
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ‏- الصافات/ 88 و أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏- الاعراف/ 185 اين آيه تشويقى است بر تأمل و انديشيدن در حكمت خداوند در باره آفرينش اوست.
اما نظر خداوند به بندگانش همان احسان و افاضه نعمت‏هايش بر آنهاست چنانكه در باره گروهى كه عهد خداى و سوگندهاى خود را به متاع كم بهاى دنيا ميفروشند مشمول رحمت خداوند در قيامت نخواهند بود.
وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ- آل عمران/ 77 از اين جهت است كه ميفرمايد:
كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ‏- المطففين/ 15 نَظَر بمعنى انتظار هم هست ميگويند- نَظَرْتُهُ‏ انْتَظَرْتُهُ‏ و أَنْظَرْتُهُ‏- يعنى آنرا به تأخير انداختم، در آيه گفت:
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ‏- هود/ 122 و فَهَلْ‏ يَنْتَظِرُونَ‏ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ‏- يونس/ 102 و قُلْ‏ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ‏ الْمُنْتَظِرِينَ‏- الاعراف/ 71 و انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ‏- الحديد/ 13 و وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ‏- الحجر/ 8.
و قالَ‏ أَنْظِرْنِي‏ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‏- الاعراف/ 14 و قالَ إِنَّكَ مِنَ‏ الْمُنْظَرِينَ‏- الاعراف/ 15 و فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ‏- هود/ 55 و گفت‏ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ‏ يُنْظَرُونَ‏- السجده/ 29 و فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ‏- الدخان/ 29 در باره فرعون و پيروان كفر پيشه و مشرك اوست كه بعد از غرق شدن در نيل ميگويد اينان چه بسيار باغ و بستانها و چشمه‏هاى آب و كشت و زرعها و كاخهاى با شكوه را رها كردند و از آن ناز و نعمت‏ها كه آنها را فرا گرفته بود دور شوند و بر مرگشان چشم زمين و آسمان هم نگريست و بر هلاكتشان مهلت نيافتند).
مهلت نيافتن بر هلاكت كه در آيه آمده است اشاره و هشداريست بر اينكه در آيه ديگر ميفرمايد:
فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ‏- الاعراف/ 34 (زمانى كه اجلشان برسد لحظه‏اى و ساعتى هم پس و پيش ندارد) و آيه: إِلى‏ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ‏ إِناهُ‏- الاحزاب/ 53
و فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ‏- النمل/ 35 و هَلْ‏ يَنْظُرُونَ‏ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ- البقره/ 210 (آيا منتظرند كه خداوند در سايه ابرها و فرشتگان ظاهر شود).
و هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‏- الزخرف/ 66 و ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً- الصاد/ 15 (دو آيه اخير انتظار رسيدن رستاخيز و آستانه قيامت است كه با بانگى فراگير آغاز ميشود و بى‏خبران از خدا و قيامت در حال جهل و ناآگاهى هستند) امّا در آيه:
رَبِّ أَرِنِي‏ أَنْظُرْ إِلَيْكَ‏- الاعراف/ 143 در باره درخواست حضرت موسى عليه السّلام است كه ميگويد پروردگارم خود را به من بنمايان تا ترا به بينم، شرح و بحث در حقايق اين آيه فرصتى ديگر در كتابى ديگر ميخواهد.
واژه- نَظَر- در معنى تحير و شگفت زدگى در كارها بكار ميرود مثل:
فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ‏ تَنْظُرُونَ‏- البقره/ 55 و وَ تَراهُمْ‏ يَنْظُرُونَ‏ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ‏- الاعراف/ 198 و وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِي‏ - الشورى/ 45 و وَ مِنْهُمْ مَنْ‏ يَنْظُرُ إِلَيْكَ‏- يونس/ 43 و أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ‏- يونس/ 43 در تمام پنج آيه اخير واژه- نظر- سرگشتگى و تحيرى است كه دلالت بر اندك بى‏نيازى دارد. (1- به صاعقه و حوادث بى‏توجه 2- به پيامبر مينگرند اما با تحير و كم توجهى، 3- به دوزخ از گوشه چشم، 4- و باز به پيامبر با شگفتى، 5- و به هدايت بدون درك و تأمل).
و وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ‏- البقره/ 5 گفته‏اند بمعنى- مشاهدون و تعتبرون- است يعنى ميديديد توجه ميكرديد شاعر ميگويد:نَظَرَ الدهرُ اليهم فابتهل‏
- آگاهى بر اينست كه روزگار هلاكشان كرد.
حيٌ‏ نَظَرٌ- قبيله و مردمى كه همسايه و مجاور يكديگرند و يكديگر را مى‏بينند، مثل سخن پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كه فرموده است‏
«لا يتراءى ناراهما».
آتش‏هايشان نزديك بهم نيست‏ نَظِير يعنى همانند كه اصلش‏ مُنَاظِر است گوئى كه آن دو بقدرى شبيه هم هستند كه بهم مينگرند و همسان و هم آوردند.
بِهِ‏ نَظْرَةٌ- به او چشم زخم رسيده كه اشاره به سخن شاعريست كه ميگويد و قالوا به من أعين الجن نَظْرَةٌ
- گفتند از پريان چشم زخم باو رسيد.
مُنَاظَرَة- گفتگوى رو در روى و نبرد نظرى با سخن و خطابه است و نيز بيان آنچه را كه به بصيرت درك ميشود
نَظَرٌ- همان بحث و بررسى است كه فراگيرتر و اعم از قياس است هر قياس‏ و مقايسه‏اى نَظَر است اما هر نَظَر قياس نيست.
=== «ارتقب» ===
الرّقبة: اسم عضو معروف بدن (گردن) سپس به تمام تن تعبير شده است و در عُرِف سخن آن را براى بردگان بكار برده‏اند چنانكه از واژه‏هاى رأس و ظهر (سر و پشت) هم به مركوب- تعبير كرده‏اند و مى‏گويند:
فلان يربط كذا راسا و كذا ظهرا (او آن تعداد- رأس و ظهر (ستوران را) نگه مى‏دارد و در جايگاهشان مى‏بندد كنايه از اغنام و حلال گوشتها و مركبهاى سوارى است).
خداى تعالى گويد: (وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ- 96/ نساء) و (وَ فِي الرِّقاب‏177/ بقره). يعنى بنده‏اى كه مى‏خواهد بهاى خود را بپردازد تا آزاد شود اينان از كسانى‏ هستند كه بايستى مقدارى از زكات در راه آزاديشان صرف و هزينه شود.
رَقَبْتُه‏: به گردنش زدم.
رَقَبْتُه‏: حفظش كردم.
رَقِيب‏: نگهبان، و اين معنى يا به خاطر مراعات كردن و حفظ نمودن شخص مورد نگهدارى است و يا به خاطر اين است كه- رقيب- براى مراقبت گردن مى‏كشد و سرش را بالا نگه مى‏دارد.
خداى تعالى گويد: (وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ‏- 93/ هود).
(سخن حضرت شعيب به قوم نافرمان خويش است كه به آنها مى‏گويد از سرنوشت قوم عاد و ثمود و هود عبرت گيريد آنها باز لجاجت مى‏كنند، سپس شعيب مى‏گويد: بنابراين منتظر عذاب و فرجام كارتان باشيد من هم با شما منتظر مى‏مانم).
در آيات: (إِلَّا لَدَيْهِ‏ رَقِيبٌ‏ عَتِيدٌ- 18/ ق) و (لا يَرْقُبُونَ‏ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً- 10/ توبه) (در باره مؤمنين پيمان خويش رعايت نمى‏كنند) مرقب: پاسگاه و مكان مرتفعى كه نگهبان بر آن اشراف دارد، و همچنين- امين و مسئول كسانى كه با قرعه و شرط تيراندازى مى‏كنند و سرپرست كسانى كه با تيراندازى شرطى قمار مى‏بازند و مى‏خورند و مى‏نوشند و نيز رقيب- سومين تيرى است كه پرتاب مى‏كنند.
تَرَقَّبَ‏: با احتياط نگهبانى و دور انديشى كرد مثل آيه: (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏- 21/ قصص).
رَقُوب‏: زنى كه به خاطر داشتن فرزندان زياد منتظر مردن نوزادان خويش است و نيز- شترى كه به انتظار سيراب شدن شتر ديگر مى‏ايستد تا نوبتش برسد.أَرْقَبْتُ‏ فلانا هذه الدّارَ: اين است كه خانه‏اى به كسى ببخشى كه تا پايان عمرش و مرگش از آن خانه استفاده كند گويى كه آن خانه مرگش را انتظار مى‏كشد و اين چنين بخشش را- رقبى و عمرى- گويند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 100-97</ref>
=== «تربص» ===
التَّرَبُّص‏: درنگ كردن و انتظار داشتن با مال و متاع كه به قصد گرانى يا ارزانى آن متاع باشد، يا كارى كه از بين رفتن و يا رسيدن به آن مورد انتظار باشد.
مى‏گويند- تَرَبَّصْتُ‏ لكذا- چشم براهش بودم.
و لِي‏ رُبْصَةٌ بكذا و تربُّص: انتظارى دارم و بايستى درنگ كنم.
خداى تعالى گويد: (وَ الْمُطَلَّقاتُ‏ يَتَرَبَّصْنَ‏- 228/ بقره) و (قُلْ‏ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ‏ الْمُتَرَبِّصِينَ‏- 31/ طور).
و آيه: (قُلْ هَلْ‏ تَرَبَّصُونَ‏ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ‏ نَتَرَبَّصُ‏ بِكُمْ‏- 52/ توبه).
يعنى: (بگو غير از اين است كه يكى از دو فرجام نيك را براى ما انتظار داريد ما هم منتظر عواقب كارتان هستيم).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 35</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۳۴۱

ویرایش