آمدن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «== مترادفات قرآنی ؟ == مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «»، « ». == مترادفات «» در قرآن == {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- | |ریشه ؟ |مشتقات ؟ | |- | |ریشه ؟ |هون (...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
== مترادفات قرآنی ؟ ==
== مترادفات قرآنی آمدن==
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «»، « ».
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «جاء»، «أتی»، «هَیتَ»، «هَلُمَّ»، «تَعال».


== مترادفات «» در قرآن ==
==مترادفات «آمدن» در قرآن ==
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|+
|+
خط ۱۰: خط ۱۰:
!نمونه آیات
!نمونه آیات
|-
|-
|
|جاء
|[[یسر (ریشه)|ریشه ؟]]
|[[جیء (ریشه)|ریشه جیء]]
|[[یسر (واژگان)|مشتقات ؟]]
|[[جیء (واژگان)|مشتقات جیء]]
|
|{{AFRAME|Surah=12|Ayah=16}}
|-
|-
|
|أتی
|[[هون (ریشه)|ریشه ؟]]
|[[اتی (ریشه)|ریشه أتی]]
|[[هون (واژگان)|مشتقات ؟]]
|[[اتی (واژگان)|مشتقات أتی]]
|
|{{AFRAME|Surah=16|Ayah=1}}
|-
|-
|
|هَیتَ
|
|[[هیت (ریشه)|ریشه هیت]]
|
|[[هیت (واژگان)|مشتقات هیت]]
|
|{{AFRAME|Surah=12|Ayah=23}}
|-
|هَلُمَّ
|[[هلم (ریشه)|ریشه هلم]]
|[[هلم (ریشه)|مشتقات هلم]]
|{{AFRAME|Surah=33|Ayah=18}}
|-
|تَعال
|[[علو (ریشه)|ریشه علو]]
|[[علو (واژگان)|مشتقات علو]]
|{{AFRAME|Surah=3|Ayah=64}}
|}
|}


== معانی مترادفات قرآنی ؟==
==معانی مترادفات قرآنی آمدن==
 
=== «جاء» ===
جَاءَ، يَجِي‏ءُ، جَيْئَةً، و مَجِيئاً، مثل واژه اتيان- بمعنى آمدن است ولى مفهوم واژه- مجي‏ء اعمّ از- إتيان- است يعنى فراگيرتر است زيرا- إتيان- بآسانى آمدن است و- نيز نوعى آمدن است كه با قصد و هدف انجام مى‏شود هر چند كه رسيدن بآن هدف ميسور و ممكن نگردد.
 
گفته مى‏شود- جاء- براى آمدن اجسام و معانى هر دو بكار مى‏رود خواه آمدن ذات اجسام و خود آنها باشد يا كار و مفاهيم آنها، نيز جاء در باره هر كسى كه قصدش آمدن بمكانى و در زمانى باشد، تمام اين معانى در آيات زير آمده است، خداى عزّ و جلّ گويد:
 
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‏- 20/ يس) و وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ‏- 34/ غافر) و وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‏ءَ بِهِمْ‏- 77/ هود).
 
و فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ‏- 19/ احزاب) و إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ‏- 49/ يونس) و بَلى‏ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي‏- 59/ زمر) و فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً- 4/ فرقان) يعنى قصد سخن گفتن نمودند و چون از آن تجاوز كردند واژه- مجى- به كار رفته يعنى سخن ناگفتنى دروغ آوردند همانطور كه قصد و هدف نيز در سخن آنها وجود دارد.
 
خداى تعالى گويد: إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ‏- 10/ احزاب) و وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا- 22/ فجر) كه در آيه اخير امر خداى منظور است نه ذات خداى و اين قول ابن عبّاس (رض) است.
 
و همچنين آيه‏ فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُ‏- 76/ يونس) تعبير همان آيه قبلى يعنى- جاءَ رَبُّكَ‏- است.
 
جَاءَ و أَجَاءَهُ‏- هر دو بكار مى‏رود، خداى تعالى گويد:
 
فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ- 48/ قصص) (يعنى: درد زايمان او يعنى (مريم)
 
ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 437
 
را بكنار خرمائى پناه داد و برد)، أجاءها- يعنى- ألجأها- كه فعل متعدّى از جاء است- چنانكه گويند:
 
شرّ ما أجاءك إلى مخّة عرقوب‏[[آمدن (مترادف)#%20ftn1|[1]]]- كه ضرب المثل است يعنى شرّ و بديش او را بسوى خرما بنى بى‏ميوه پناه داد.
 
شاعر گويد: شرّ ما أجاءك الى مخة و الرّجاء(ترس و اميد او را فرا گرفت و پناه داد).
 
جَاءَ بكذا- او را حاضر كرد مثل آيات:
 
لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ- 14/ نور) (آوردن چهار گواه و شاهد براى موضع تهمت بر زنان‏ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ‏- 22/ نمل) (خبرى يقينى برايت از كشور سبا آوردم) و جاء بكذا- معانيش با معانى چيزى كه همراه و ملازم اوست و آورده مى‏شود فرق مى‏كند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 437-436</ref>
 
=== «أتی» ===
الإتيان‏: به آسانى آمدن، و به سيلاب ريزان مى‏گويد: أَتِيٌ‏ و أَتَاوِيٌ‏، مرد غريب را هم به جهت همين شباهت معنى (أتاوىّ) گويند كه دائما در حركت است و جائى براى اسكان ندارد. در مورد آمدن و وارد شدن شخص براى كار و تدبير امور و همچنين در مورد آمدن براى انجام كار خير و شرّ و همچنين در أعيان و أعراض‏[[آمدن (مترادف)#%20ftn1|[1]]] اتيان بكار مى‏رود خداى تعالى فرموده است (إِنْ‏ أَتاكُمْ‏ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ- 40/ أنعام) و آيه (أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ‏ 1/ نحل) (فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ- 26/ نحل) تماما در معنى أمر و تدبير است كه خداوند تدبير امور مى‏كند مانند آيه (جاءَ رَبُّكَ‏- 22/ فجر) كه همان تدبير امور است (پس آمدن يا- إتيان- و مجئ- در آيات فوق، و آيات مشابه آنها انجام دادن و پرداختن به امر است) مانند اين شعر شاعر كه مى‏گويد:أَتَيْتَ‏ المروءة من بابها (جوانمردى را از راه و طريق خودش انجام دادى. (و به اصطلاح معروف فارسى از در وارد شدى كه كنايه از درست انجام داده كار است).
 
و آيه (فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها- 37/ النّمل) و (لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى‏ وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ‏- 54/ توبه) در اين آيه پرداختن به نماز در حالى كه دقّت و توجّه ندارد و كسالت دارند، اشاره شده است. و در آيه (يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ- 15/ نساء) كه در قرائت عبد اللّه- يأتى الفاحشة- است‏
 
به معنى پرداختن بكار نارواست به كار بردن واژه إتيان مانند به كار بردن واژه (مجئ) به معنى دست زدن بكار و تدبير است چنانكه در آيه زير مى‏فرمايد:
 
(لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا- 27/ مريم) (به كار عجيبى دست زده‏اى و به كار ناروائى پرداخته‏اى). گفته‏اند- أتوته و أتيته و أتوّة مصدر به جاى فاعل به كار مى‏رود، چنانكه براى داروئى يا شيرى كه با حركت شديد در ظرفى، كره يا كف بر رويش بيايد- أتوّة- بكار مى‏برند كه در حقيقت لازمه حركت شير در ظرف، همان آمدن كرده بر روى آن است و مصدر به جاى فاعل بكار رفته.
 
به زمينى هم كه محصول فراوان دارد مى‏گويند: هذه أرض كثيرة الإِتَاء و واژه- إتاء- كه به معنى آمدن است، در اينجا بجاى- ريع- كه زيادى و فراوانى است استعمال شده يعنى از آن زمين محصول زيادى بدست مى‏آيد و پر بار است.
 
و (مَأْتِيًّا- 61/ مريم) اسم مفعول از- أتيته- است. عدّه‏اى گفته‏اند معنايش- آتِياً- است كه اسم فاعل است، البته اين معنى درست نيست بلكه گفته شده است كه- أتيت الأمر و أتانى الامر و أتيته بكذا و آتيته كذا- مثل آياتى است كه خداى فرموده (وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً- 25/ بقره) و (فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها- 37/ نمل) و (وَ آتَيْناهُمْ‏ مُلْكاً عَظِيماً- 54/ نساء) هر كجا در قرآن در وصف كتاب، آتَيْنا*- به كار رفته فصيحتر و بليغ‏تر است زيرا أُوتُوا*- در جائى بكار مى‏رود كه پذيرش و قبول طرف مقابل را نمى‏رساند.
 
امّا- آتَيْنا*- شايستگى و حالت پذيرش طرف مقابل را در بر دارد.
 
آيه (آتُونِي‏ زُبَرَ الْحَدِيدِ- 96/ كهف) در قرائت حمزه- جيئونى بزبر الحديد! تعبير و خوانده شده يعنى قطعات آهن را برايم بياوريد كه حرف (ب) در آيه فوق حذف شده است، و به معنى آوردن قطعات آهن و كمك بدنى رساندن براى سدّ ذو القرنين. است نه به معنى دادن و پرداخت كردن كمك مالى.- ائتونى- از إتئان است نه از- إيتاء و إعطاء إيتاء و إعطاء يعنى بخشيدن، بيك معنى است، صدقه دادن در قرآن با لفظ ايتاء مخصوص شده است در آيات (أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ- 277/ بقره) و (إِقامَ الصَّلاةِ وإِيتاءَ الزَّكاةِ- 73/ انبياء) و وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَ‏ شَيْئاً- 229/ بقره) و وَ لَمْ‏ يُؤْتَ‏ سَعَةً مِنَ الْمالِ‏- 247/ بقره) در همه آيات از مصدر إيتاء- يعنى دادن، فعلهائى بكار رفته است‏.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 147-145</ref>
 
=== «هَیتَ» ===
هَيْتَ‏ در معنى به- هلم- يعنى بيا نزديك است كه- هَيْتُ‏ لَكَ- هم خوانده شده يعنى آماده‏ام- هَيْتَ‏ به و تَهَيَّتْ‏- اينست كه بگوئى- هيت لك- در قرآن‏ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ‏- يوسف/ 23 مربوط به سخن زليخا همسر عزيز مصر است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 533</ref>
 
=== «هَلُمَّ» ===
هَلُمَ‏- خواندن كسى به سوى چيزى است كه چند وجه دارد:
 
اول: اينكه از واژه‏ هَالُمَ‏ گرفته شده باشد يعنى چيزى را اصلاح نمودم‏ ألفش حذف شده است.
 
دوم: از أم- گرفته شده باشد يعنى قصد و هدف در آيه: وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ‏ هَلُمَ‏ إِلَيْنا- الاحزاب/ 18 عده‏اى هم همان حالت- هلم- را اصل لغت ميدانند، كه در تثنيه و جمع همين طور بكار ميرود كه در قرآن بكار رفته و عده‏اى گفته‏اند- هَلُمَّا و هَلُمُّوا و هَلُمِّي‏ براى تثنيه و جمع و مؤنث.
 
=== «تَعال» ===
العُلْو: بالا، نقطه مقابل و ضدّ واژه- سفل- است. عُلْوِىّ‏ و سُفْليّ: صفتى منسوب به آنهاست (بالايى و پائينى يا زبرين و زيرين). عُلُوّ: بر افراشتگى و بلند شدن.
 
عَلَا، يَعْلُو، عُلْوًا: اسمش عال- است (يعنى برآمده).
 
عَلِيَ‏، يَعْلَى‏ عَلًا: اسمش‏ عَلِيّ‏- است. (على- يكى از اسماء حسناى خداى تعالى است و نيز به معنى شريف و بلند مرتبه و سخت است). عَلِيَ: با فتحه حرف (ى) بيشتر در باره اجسام و مكانهاست در آيه گفت: (عالِيَهُمْ‏ ثِيابُ سُندُسٍ‏- 21/ انسان).
 
و نيز گفته شده- عَلَا- در مذّمت و ستايش هر دو گفته مى‏شود، امّا عَلِيَ‏ جز در چيزى كه ستوده و پسنديده است گفته نمى‏شود.
 
در آيات: (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ‏- 4/ قصص) (لَعالٍ‏ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ‏- 83/ يونس) (فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ‏- 46/ مؤمنون)


== ارجاعات ==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۷٬۹۱۳

ویرایش