وحی؛ راه انتقال پیام الهی به پیامبران. اصل وحی به معنی سخن پوشيده است، ولی سپس بر هر سخنی اطلاق شد كه به طور پنهانی به ديگری القاء شود به گونه‌ای كه ديگران از آن آگاه نشوند. وحی در قرآن به شش معنا آمده است که یکی از آنها به معنای ارتباط خاص خداوند با بشر و پیامبران است. یکی از بحث-های اصلی پیرامون وحی، چیستی وحی است که از دیرباز نظرات مختلفی در مورد آن ارائه شده است.

تعریف

اصل وحی به معنی سخن پوشيده است، ولی بعدا بر هر سخنی اطلاق شد كه به طور پنهانی به ديگری القاء شود به گونه‌ای كه ديگران از آن آگاه نشوند.[۱] در دوران جاهلیت، شاعری در شعرش نوع ارتباطی که دو شترمرغ نر و ماده در صحبت با یکدیگر برقرار می‌کنند را وحی نامیده است زیرا که تنها آن دو از سخن یکدیگر اطلاع پیدا می-کردند.[۲]

چیستی وحی

چیستی وحی از نگاه قرآن

وحی در شش مورد در قرآن به کار رفته است:

۱- وحی به معنای الهام فطری به انسان[۳]؛

۲- وحی به معنای الهام غريزی به حيوان[۴]؛

۳- وحی به معنای اشاره سريع و مرموز[۵]؛

4- وحی به معنای وسوسه و فتنه انگيزی شيطان[۶]؛

5- وحی به معنای القاء امری به فرشتگان[۷]؛

6- وحی به معنای سخن گفتن خداوند با انبياء. این همان وحیی است که قرآن به وسیله آن نازل شده است: «وَ مَا كاَنَ لِبَشَرٍ أَن يُكلِمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاى حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلىِ‏حَكِيم؛ و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه‏] وحى يا از فراسوى حجابى، يا فرستاده‏اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد. آرى، اوست بلندمرتبه سنجيده ‏كار» (شوری/ 51). [۸]

چیستی این نوع از وحی محل اختلاف فلاسفه و روشنفکران است. آنچه از قرآن و روایات برمی‌آید این است که این وحی يا به صورت زبانی است يا به صورت ارائه واقع و البته امكان دارد اين‌ دو با هم مخلوط شوند و برای شخص نبی، هم وحی زبانی و هم ارائه واقع رخ دهد. در مورد پيامبر اسلام(ص) و قرآن ما دلايل متعدد داريم كه وحی از سنخ ارائه واقع صرف، بدون حالت زبانی نيست. دلايل متعددی از قرآن و احاديث وجود دارد كه آيات نزولی و سنخ انتقال وحی از سنخ زبانی بوده‌ است. از آیاتی که بر این امر دلالت دارند این آیه سوره شوری است: «وَ مَا كاَنَ لِبَشَرٍ أَن يُكلِمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاى حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلىِ‏حَكِيم؛ و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه‏] وحى يا از فراسوى حجابى، يا فرستاده‏اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد. آرى، اوست بلندمرتبه سنجيده‏كار» (شوری/ 51).[۹]

چیستی وحی در کلام فلاسفه

در متون دینی گفته می‌شود که خدا مستقیم با انسان تکلم می‌کند و حاصل آن کتاب‌های مقدس است و این الفاظ را باید به خداوند نسبت داد، اما از دیدگاه فیلسوفان، خدا نمی‌تواند با الفاظ تکلم کند، چون نیاز به اعضا و جوارح، زمان و تغییر دارد. بنابراین از نظر فیلسوفان، خدا نمی‌تواند به صورت مستقیم گوینده این الفاظ باشد. [۱۰] از منظر شهید مطهری درونی بودن، وجود واسطه و استشعار پیامبر(ص) جزء مؤلفه‌های وحی است. ایشان تحلیلی عامیانه که جبرئیل از عالم بالا پرواز کند، پایین بیاید و وحی بیاورد را باور ندارد. وی میان بُعد ملکوتی پیامبر(ص) و عالم وجود ارتباط برقرار کرده است؛ یعنی با وصل شدن پیامبر(ص) به حوزه ملکوتی عالم وجود، هم به قدرت و هم به علم او افزوده می‌شود، لذا هم وحی را دریافت و هم معجزه می‌آورد.[۱۱]

چیستی وحی در کلام روشنفکران

این دیدگاه فلاسفه درباره وحی خودش را در دیدگاه برخی روشنفکران بروز داد. رویکرد روشنفکران در تبیین وحی مبتنی بر درک تنزیهی از خدا است یعنی چون خدا را منزه از ویژگی‌های بشری دانستند در تبیین این رابطه دچار مشکل شدند. به همین دلیل است که روشنفکران وحی را رویای پیامبر یا مشاهدات و تجربیات ایشان قلمداد کردند. بسیاری از تحلیل‌هایی که از سوی روشنفکران در این سالیان از وحی صورت گرفته مبتنی بر درک تنزیهی افراطی از خداوند است. باید گفت تنزیه حرف درستی است اما تنزیه افراطی مانع فهم درست از وحی می-شود.[۱۲]

دیدگاه سروش درباره وحی

یکی از روشنفکران که مفهوم سنتی وحی را نمی‌پذیرد و قائل است که وحی مولود رویاهای پیامبران و تجربه دینی و شخصی آنان است، عبدالکریم سروش است. سروش اعتقادی به وحی به عنوان پیام الهی به واسطه یا با واسطه جبرئیل ندارد و آن را برگرفته از تجربه شخصی و تحت تأثیر عوامل محیطی و جسمانی و فرهنگی زمان پیامبر می‌داند که در زمان فشارهای سنگین بر آن حضرت در خیال و نه واقع متجلی می‌شده است . وی می‌گوید پیامبر آن دیده‌ها را با حفظ امانت برای مخاطبان خود نقل می‌کرده‌ است. او حتی اشاره می‌کند که اگر عمر آن حضرت بیشتر می‌شد سخنان ناب‌تری از قرآن کنونی مطرح می‌کرد.[۱۳]

سروش مدعی است رؤيايی كه رسول اكرم گزارش كرده، نه مجازبردار است و نه نمادپرداز، بلكه نيازمند خوابگزاری است كه زبان به كشف رمز آن با تعبير باز كند؛ بر اين پايه قرآن كريم نيازمند دانش تفسير نيست؛ زيرا تفسيرپرداز نمی‌تواند خواب‌گزار باشد.[۱۴]

بحث تجربه دینی اولین‌بار از سوی «شلایر ماخر» مطرح شد و عموم اتفاقات مانند الهام، کشف، شَم یا ذوق و به تعبیری امور شهودی و وحی را به عنوان یک تجربه شخصی در نظر گرفت. علت این بود که این فلاسفه رویکرد مادی داشتند؛ یعنی به امر قدسی اعتقادی نداشتند و می‌گفتند که تجربه دینی حادثه‌ای است که در مغز فرد اتفاقاتی می‌افتد که بر آن اساس، دانش جدیدی ایجاد می‌شود و باید جنس این دانش را فرامفهومی تلقی کرد. به عبارت دیگر وحی حاصل فرایندی عصبی در مغز انسان است.

سخنان سروش تلفیقی بین عصب‌شناسی مدرن با دانش‌های الهیاتی مانند عرفان است که وقتی وارد الهیات می‌شود اصطلاحات جدیدی به خود می‌گیرد که یکی از اندیشمندان غربی آن را «نوتئولوژی»؛ یعنی عصب‌شناسی الهیات نامیده است.[۱۵]

نقد دیدگاه سروش

دیدگاه سروش در زمینه‌ وحی، با دیدگاه متفکران اسلامی تفاوت‌های بنیادین دارد.[۱۶] لوازم سخنان سروش، نفی قرآن به عنوان کتاب آسمانی، نفی رسول به عنوان فرستاده الهی که سخن از خویش نمی‌گوید، نفی معراج جسمانی، نفی جبرئیل و مانند آنهاست.[۱۷]

از اشکالات وارد بر اندیشه سروش عدم دقت در جزئیات است. مسئله اول تفاوت مرتبه‌‎ای «وحى»، «رؤيا» و «رؤيت» است كه سه مرتبه‌ متفاوت و سه اصطلاح خاص است. تفاوت معنايی اين واژه‌ها چنان است كه نمی‌شود حكم يكی را به ديگری داد و يا به‌طور كلی يكی را جای ديگری استعمال كرد. «وحى» حقيقتی نزولی است كه از حق به توسط مبادی آن كه فرشته باشد، در معانی و لفظ تعين می‌يابد و به نبی وا نهاده می‌شود بی آن كه پيامبر نسبت به حقايق و الفاظ آن نقش فاعلی داشته و در آن دخيل باشد و رسول تنها زمينه‌ی قابلی و پذيرای وحی است. پس وحی حقيقتی حقی، نزولی و قدسی است كه توسط نبی در ناسوت تعين می‌پذيرد.

«رؤيا» اما واقعيتی صعودی است كه با سبك‌سازی شخص از نفس، ظاهر می‌شود و تعين می‌يابد و اين امر ويژه‌ی خواب است. بر اين اساس، وحی با رؤيا تفاوت ماهوی دارد؛ به‌طوری كه عالی‌ترين رؤياهای پيامبران و شخص نبی نيز وحی نيست. وحی از سنخ حقايق است و جز حقيقت نيست؛ در حالی كه رؤيا يك واقعيت است و می‌شود صادق يا بی‌اساس باشد. ساختار وحی نزولی و رؤيا برخلاف آن صعودی است. وحی از معنا تا لفظ، تمامی حقی و الهی است و رؤيا خلقی است.[۱۸]

نقد دیگر بر اندیشه سروش این است که پیامبر وحی را وجدان می‌کند و دلش با وحی است، لذا چیزی در ذهن نیست که بخواهد آن را فراموش کند. سوره نجم می‌گوید: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از سر هوس سخن نمى‏گويد»؛ «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى؛ آن را [فرشته‏] شديد القوى به او فرا آموخت‏»؛ وحی از سوی شدید القوی یعنی خدا و یا جبرئیل است.[۱۹]

وحی قرآنی و وحی بیانی

برخی دو سنخ برای وحیی که بر پیامبر (ص) نازل شد قائل‌اند: وحی قرآنی و وحی بیانی. بر این اساس وحی قرآنی همین آیات قرآن فعلی است اما وحی بيانی اين است که خداوند معنا و محتوايی از معارف و احكام مورد نياز را بر پيامبر(ص) وحی كرد و پيامبر(ص) با الفاظ، زبان و بيان خودشان آن پيام‌های خداوند را به مردم رساندند. این دسته بندی می‌تواند در بحث ناسخ و منسوخ راهگشا باشد.[۲۰]

منابع

ایکنا

ارجاعات

  1. نگاهی به چيستی وحی از منظر قرآن
  2. نگاهی بر معانی گوناگون «وحی» در آیات قرآن
  3. درباره الهام خداوند به مادر موسی(ع) آمده است: «وَ أَوْحَيْنَا إِلىَ أُمّ‏ مُوسىَ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فىِ الْيَمّ‏ وَ لَا تخَافىِ وَ لَا تحْزَنىِ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِين؛ و به مادر موسى وحى كرديم كه: «او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‏گردانيم و از [زمره‏] پيمبرانش قرار مى‏دهيم.» (قصص/ 7).
  4. الهام خداوند به زنبور در ساختن لانه چنین است: «وَ أَوْحَى‏ رَبُّكَ إِلىَ النَّحْلِ أَنِ اتخَّذِى مِنَ الجِبَالِ بُيُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُون؛ و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غريزى‏] كرد كه از پاره‏اى كوه‏ها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفته‏سازى‏] مى‏كنند، خانه‏هايى براى خود درست كن» (نحل/ 68).
  5. حضرت زکریا پس از خروج از محراب با اشاره با دیگران سخن کرد که در آیه 11 سوره مریماز آن تعبیر به وحی شده است.
  6. در قرآن كريم از وسوسه شيطان نيز به عنوان وحی ياد شده است: «وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكُلّ نَبى‏ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْانسِ وَ الْجِنّ‏ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلىَ‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا؛ بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مى‏كنند» (انعام/ 112).
  7. امر آن چیزی است كه خداوند القا می‌كند تا فرشتگان آن را فورا اطاعت كنند. قرآن كريم در اين مورد می‌فرمايد: «إِذْ يُوحِى رَبُّكَ إِلىَ الْمَلَئكَةِ أَنىّ‏ مَعَكُم؛ نگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‏كرد كه من با شما هستم‏» (انفال/12)
  8. [https://iqna.ir/fa/news/1828388/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D8%AD%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 نگاهی به چيستی وحی از منظر قرآن نگاهی بر معانی گوناگون «وحی» در آیات قرآن]
  9. آيات قرآن نشان از زبانی بودن سنخ وحی دارد
  10. راهکار فلاسفه مسلمان برای حل معضل وحی و کلام الهی
  11. دیدگاه شهید مطهری درباره وحی، تواتر، اعجاز و خلقت آدم
  12. تحلیل روشنفکران از وحی مبتنی بر تنزیه افراطی است
  13. وحی الهی یا رؤیای رسولانه؛ نقدی بر دیدگاه سروش
  14. مدعی خواب‌نامه بودن قرآن، تفاوت وحی و رؤيا را به خوبی نمی‎داند
  15. رؤیاانگاری وحی دین را نفی می‌کند/ مکتب سروش تلفیق عصب‌شناسی با الهیات است
  16. نقد نگاه روشنفکران دینی به وحی در «انکار قرآن»
  17. وحی الهی یا رؤیای رسولانه؛ نقدی بر دیدگاه سروش
  18. مدعی خواب‌نامه بودن قرآن، تفاوت وحی و رؤيا را به خوبی نمی‎داند
  19. مدعیان تجربه نبوی مفهوم وحی را درک نکرده‌اند
  20. نظريه وحی بيانی علامه عسكری در بحث ناسخ و منسوخ راهگشاست