نقاشی؛کشیدن تصویر با مداد یا سایر ابزارها. از نقاشی می توان برای انتقال مفاهیم استفاده نمود.

تعریف نقاشی

نَقاشی، نگارگری یا رسم، فرایندی است که طی آن رنگ، رنگدانه یا رنگ نقاشی بر روی یک سطح مسطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش می‌کند و اثری خلق می‌شود.[۱]

ماهیت نقاشی

هنر نقاشی جزء بهترین هنرهایی است که محیط را از حالت خشک به یک رسانه تاثیرگذار تبدیل می‌کند. نقاشی ابزار تبدیل محیط به متن است و می‌تواند یک مقوله هنری زمان خاص خود را با یک مقوله هنری زمان دیگر مقایسه ‌کند. نقاشی تاریخ گذشته و افسانه‌ها را برای فهم آیندگان، به تصویر می‌کشد. نقاشی یک هنر بینا است و گذشته را به آینده متصل می‌کند. گاهی یک تصویری را که نقاش خلق می‌کند، سرمنشاء تاریخ و داستان‌سرایی در بعد از خود می‌شود و با این اتفاق، ابتدا و انتهای یک مقوله تاریخی را در طول یک دوره بلند به هم متصل می‌کند و این همان جنبه بینامتنی نقاشی است و دیگر اینکه، نقاشی بین هنرهای مختلف ارتباط برقرار می‌کند. هنر نقاشی در تمدن امروزی ابزاری برای ابراز، بازنمایی طراحی و نظم شهری است. با بهره‌گیری از هنر نقاشی می‌توان انتظارات و مطالبات شهروندان را در فضای شهری بیان کرد. نقاشی ابزار ترکیب و تناسب شهری می‌باشد که گاهی در ابنیه‌ و بناهای تاریخی خود را نسبت به حواس انسان تنظیم می‌کند. نقاشی لطافت، ترکیب و تناسبی دارد که به وسیله معماری فضای شهری تبدیل به یک فضای ادراکی و خاطره‌انگیز می‌شود.[۲]

اهمیت نقاشی

هنر نقاشی می‌تواند آنقدر فراگير باشد تا تأثير خود را بر مخاطب بگذارد. حتی اين هنر را می‌توان به صورت مدرن كاركرد. هنر مدرن هيچ منافاتی با مفاهيم قرآنی ندارد و هنر نقاشی در سبك مدرن قابليت زيادی برای تصويرسازی قرآنی دارد.[۳]

پیشینه نقاشی دینی در ایران

هنرمندان اسلامی هنر را با مردم آشتی دادند و وارد زندگی روزمره‌شان كردند، اوج اين مسئله در دوران ايلخانی و صفويه بود. مثلاً در زمينه نقاشی، روی چوب، سرستون‌ها و فلز كنده‌كاری می‌كردند، همچنين نقاشی‌هايی را روی پارچه می‌نگاشتند. پس از گذشت زمان این هنر در قالب های دیگری چون تذهيب، نقاشی انتزاعی، سه بعدی، دو بعدی و پس از آن مينياتور ظهور یافت.[۴] در ايران زمان ساسانی نقاشی به نام مانی وجود داشت كه به عنوان پيامبر نقاشی نيز معروف بود. اما در دو قرن اوليه اسلام به صورت كلی اساساً تصويرگری وجود نداشت و نقاشی به صورت انتزاعی به كار برده می‌شد و به صورت طبيعی ممنوع بود، ولی از دوره سلجوقی كم‌كم نقاشان به تصويرگری روی آوردند و اين هنر در اين دوره از اهميت خاصی برخوردار شد.[۵]

شرایط خلق نقاشی دینی

با زبان نقاشی می¬توان زیبایی‌های دین را به تصویر کشید. برای اینکه بتوان اثر دینی در عرصه نقاشی خلق کرد باید به تاثیرات دین در زندگی اشاره داشت. این مسئله هم می‌تواند باعث شود که تماشاگر با کار همذات‌پنداری کند، هم اینکه آن را باور کرده و بپذیرد. این اتفاق را به خوبی می‌شود در کارهای قرآنی لحاظ کرد.[۶] هنرمندی كه می‌خواهد يك نقاشی دينی خلق كند، بايد عناصری را مورد استفاده قرار دهد كه برای مخاطب شناخته شده باشد. بنابراين او نمی‌تواند با شيوه‌ انتزاعی، موضوعات دينی را بيان كند. يك اثر انتزاعی، ظرفيت بيان موضوعات دينی را ندارد لذا نتيجه استفاده از اين روش، بدفهمی مخاطب است. استفاده از صور پيكری برای بيان مفاهيم دينی مناسب است. برای روشن شدن اين موضوع، می‌توان نقاشی پيكری را مثال زد كه سر آن انسان و بدنش در سايه نقاشی شده است. اعضای اين پيكر با حالتی عصيان‌گر فرياد می‌كشند. اين نقاشی می‌تواند اشاره به آيه‌ای از قرآن داشته باشد كه تمام اعضای بدن انسان در روز قيامت به اعمال او شهادت می‌دهند.[۷] شرایط نقاشی در حوزه موضوعات دینی چنین است: در گام نخستین، داشته‌های فنی می‌تواند کیفیت کار هنرمند را در پرداختن به موضوعات دینی مشخص کند، اما در گام بعدی که شاید مهمترین بخش باشد، اعتقاد و علاقه به موضوعی است که نقاشی درباره آن کاری را خلق می‌کند. اگر یک اثر هنری که موضوعات دینی را در خود جا داده، تنها به اتکای داشته‌های فنی بخواهد به این قبیل حوزه‌ها ورود کند یا کارش سطحی و شعاری خواهد شد یا اینکه در دام تحریف گرفتار می‌آید.[۸]

آسیب های نقاشی دینی

آسیب‌های رایج در نقاشی مذهبی چنین است: هنرمندی که می‌خواهد کار دینی خلق کند، خود باید تا حد ممکن اطلاعات لازم را درباره کارش داشته باشد، چون به هر حال این مسئله در کارش نمود پیدا می‌کند. اگر به موضوعات دینی نگاهی دقیق و آگاهانه شود کار از سطحی‌نگری در امان می‌ماند، والا نتیجه کارهای کلیشه‌ای خواهد بود که متاسفانه تعدادشان کم نیست. برای همین یک پژوهشگر دینی و حوزوی می‌تواند به هنرمند در خلق مناسب کار مورد نظر کمک کند.[۹] خلق آثار نقاشی مبتنی بر فرهنگ ایرانی و برگرفته از روایت مذهبی و اعتقادی در اولویت پایین‌تری قرار دارد و در این عرصه شاهد خلق آثاری به ندرت چشمگیر هستیم که این روند نیاز به آسیب‌شناسی دارد تا کمبودها و ضعف‌های به وجود آمده در فضای حرفه‌ای تا حدود زیادی مرتفع شود. گسست فرهنگی و هنری پدید آمده به دلیل آنچه از آن به نگاه شبه‌روشنفکری یاد شد و موجب غفلت هنرمندان نقاش به ویژه نسل جوان و مستعد از داشته‌های فرهنگی خودمان شده است، موجب خواهد شد که در آینده نیز نتوان امید به رونق این عرصه در آینده نیز داشت.[۱۰]

منابع

ایکنا

ویکی‌پدیا.

ارجاعات