معنای زندگی
معنای زندگی؛ هدف از زندگی. معنای زندگی، شامل مفهوم گسترده هدف از زندگی، ارزش زندگی و کارکرد زندگی است. براساس آموزههای اسلامی، خلقت انسان هدفمند است و بهره بردن از فرصت حیات دنیوی برای سعادتمندی در حیات جاودان اخروی، زندگی انسان را معنادار و هدفمند میکند.
تعریف
تعریف لغوی
زندگی به معنای زنده بودن، هستی و حیات است که از شاخصههای آن، فرایندهای متابولیسم و تولید مثل است.[۱]
تعریف اصطلاحی
معنای زندگی مفهومی است که در حوزه فلسفه، روانشناسی و دین، برای انسان که موجودی آگاه و دارای اختیار است مطرح میشود.[۲] این مفهوم دارای ابعاد هدف از زندگی، ارزش زندگی و کارکرد زندگی است.[۳] در حوزه ارزششناسی، انسان به این میاندیشد که آیا زندگی ارزش زیستن دارد و چه چیزهایی به زندگی ارزش میدهند. بُعد دیگر از معنای زندگی در حوزه غایتشناسی و ناظر بر اهداف زندگی انسان است. داشتن هدف یا اهدافی در زندگی و علاقه و انگیزه انسان برای تلاش در جهت دستیافتن به این اهداف به زندگی معنا میدهد.[۴]
اهمیت معنای زندگی
معنای زندگی از مباحث اساسی زندگی انسان است.[۵] انسان موجودی صاحب تفکر و کمالطلب است و اگر نتواند هدف و معنایی برای زندگی داشته باشد انگیزهای برای زندگی و تحمل رنجها و مصائب آن نخواهد داشت. بیمعنایی زندگی مخالف تعقل و کمالطلبی انسان است و تفکر برای یافتن معنای زندگی، در راستای تلاش بشر برای تداوم حیات دنیوی است که از دیرباز برای انسان اهمیت داشته است.[۶] بحث درمورد معنای زندگی در فلسفه و روانشناسی انسانگرا ریشه دارد. هریک از فلاسفه براساس دیدگاه خود درمورد ماهیت معنای زندگی اظهار نظر کردهاند. عدم پاسخی روشن برای معنای زندگی موجب رواج پوچانگاری میشود.[۷]
معنای زندگی در نگاه مکاتب فلسفی
تفکر درمورد معنای زندگی از گذشته ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. سقراط، افلاطون و ارسطو نیز هرکدام تفاسیری از معنای زندگی ارائه دادهاند. از دیدگاه فلاسفه اگزیستانسیالیست، معنای زندگی فرآیندی است که باید متناسب با انسانی که در حال گذران زندگی است تعریف شود و در گام اول نیز باید ویژگیهای انسان شناخته شود. به عقیده این فلاسفه، انسان دارای مؤلفههای صیرورت، فرزانگی، عشق، رنج، هراس و ناامیدی است و هرچه این مؤلفهها برای انسان دارای معانی عمیقتری باشند، معنای زندگی نیز برای وی متعالی خواهد بود. در مکتب طبیعتگرا سه رویکرد درمورد معنای زندگی وجود دارد. براساس رویکرد انفسی، معنای زندگی محصول نگاه مستقیم هر فرد به زندگی است؛ بنابراین معنای زندگی از فردی به فرد دیگر متغیر خواهدبود. براساس رویکرد آفاقی، در این دنیا ارزشهای ثابتی وجود دارد که توجه به آنها موجب معنابخشیدن به زندگی میشود. رویکرد سوم، رویکردی ترکیبی است که براساس آن، انسان برای معنابخشیدن به زندگی نیازمند توجه به هر دو رویکرد آفاقی و انفسی است.[۸] مرگ عاملی است که زندگی بشر را با چالش مواجه میکند. برخی از اندیشمندان و فلاسفه غربی مرگ را پایان زندگی میدانند؛ به همین جهت زندگی درنظر آنها پوچ و بیمعنا است. نگرش غالب در تفکر غربی مرگ را معادل نیستی میداند و برای همین عقیده دارند باید از لذات دنیا بهره ببریم و مرگ و عدم را فراموش کنیم. فلاسفه مسلمان همچون ابن سینا و ملاصدرا، مرگ را برابر با عدم و نابودی نمیدانند. در فلسفه اسلامی مرگ پایان و نابودی نیست؛ بلکه راه رسیدن به معشوق و معبود است.[۹] در نظر برخی فلاسفه غربی مانند نیچه، با انکار خداوند و نگاه به دین به عنوان دلیل ناتوانی و بدبختی بشر، زندگی معنادار میشود؛ درحالیکه به عقیده فیلسوفان مسلمان، از طریق شناخت هویت واقعی انسان و اعتقاد به خداوند و پایبندی به اخلاق زندگی معنا مییابد.[۱۰] ابن سینا زندگی را هدفمند میداند و عقیده دارد باید غایت نهایی را در زندگی جستجو کنیم که برتر از همه اهداف دیگر است. او معتقد است حیات این دنیا فانی است و فی نفسه ارزشمند نیست؛ بنابراین معنادار بودن زندگی انسان مربوط به جهان پس از مرگ است. انسان خودش نمیتواند برای خود هدف غایی و برتر را تعیین کند؛ بلکه ساختار عالم هدف و معنا را برای انسان مشخص میکند. به عقیدۀ ابن سینا، معنای زندگی برآمده از ذات این عالم است و انسان نمیتواند معنای دلخواه خود را برای زندگی درنظر بگیرد. به اعتقاد او، در عالم فقط یک غایت و هدف واحد برای بشر وجود دارد و انسان باید آن یک معنا را کشف کند. از نظر ابن سینا، معنای زندگی عینی است نه از جنس احساس. او عقیده دارد معناداری زندگی انسان در گرو به فعلیت رسیدن قوه ناطقه و عاقله او است.[۱۱]
معنای زندگی در نگاه ادیان
اندیشمندان زیادی عقیده دارند میتوان از آموزههای دینی برای معنابخشیدن به زندگی بهره گرفت و فقط دین میتواند زندگی را از پوچی و بیمعنایی نجات دهد. تمام ادیان توحیدی و غیرتوحیدی، پاسخ مشخصی برای چیستی معنای زندگی دارند. در دین بودا، نجات و رهایی از رنج هدف اصلی زندگی است و همین امر زندگی انسان را معنادار میکند. در برخی از ادیان آفریقایی، اعتقاد بر این است انسانها پس از مرگ به صورتهای گوناگون به زندگی بازمیگردند و کارهای نیمه تمام خود را به سرانجام میرسانند؛ بنابراین زندگی دایره وار و دارای هدف است. در ادیان توحیدی به علت اعتقاد به موجودی ابدی و متعالی و زندگی پس از مرگ، زندگی انسانها معنادار است. ادیان توحیدی زندگی دنیوی را مقدمه زندگی جاودانه اخروی میدانند.[۱۲]
معنای زندگی در قرآن
مطابق با آیات قرآن، خداوند انسان را بیهوده و عبث خلق نکرده و آفرینش انسان براساس هدف صورت گرفته است.[۱۳] دین اسلام بر معنادار بودن زندگی انسان و تبیین معنا و هدف حقیقی زندگی تأکید دارد. در آیات قرآن، بر حکیمانه بودن آفرینش تأکید شده است. در فرهنگ قرآنی، تمام جهان آفرینش در خدمت انسان است تا با استفاده از امکانات زندگی دنیوی از طریق عبادت و ارتباط با خداوند به سعادت جاودانه و کمال حقیقی دست پیدا کند.[۱۴] در آموزههای اسلامی، زندگی انسان در دنیا خلاصه نمیشود و دنیا مزرعه آخرت است و هدف نهایی از زندگی در دنیا تلاش برای قرار گرفتن در جوار قرب الهی است. براساس این نگاه، حیات دنیا باید بتواند دستاورد مفیدی برای آخرت داشته باشد و به این شکل زندگی دنیا برای انسان معنادار و هدفمند میشود.[۱۵]در آیات متعددی از قرآن، به فانی بودن دنیا و باقی بودن آخرت اشاره شده است.[۱۶]در فرهنگ قرآنی زندگی در این دنیا برای انسان بسیار مهم و معنادار است و از آن باید برای سعادت زندگی جاودان اخروی بهره ببرد. در قرآن و دیگر ادیان توحیدی، با مطرح کردن زندگی اخروی به عنوان حیات جاودان و سرای باقی، زندگی این دنیا معنادار و هدفمند میشود و در حقیقت از طریق طرح نقش اعمال دنیوی انسان در سعادت و یا شقاوت زندگی اخروی، معنا و هدف زندگی دنیوی مشخص میشود.[۱۷]خداوند در آیات قرآن عبادت را به عنوان هدف آفرینش و فلسفه حیات معرفی میکند[۱۸]و در آیات دیگری بیان میکند که در قیامت که سرای باقی است، هر انسانی مطابق با اعمال خود در دنیا پاداش میگیرد یا مجازات میشود.[۱۹]مطابق با این آیات، انسان اگر خواهان سعادت در زندگی جاودان اخروی است، باید انجام اعمال صالح و دستیافتن به رضایت و پاداش الهی را هدف زندگی خود قرار دهد.[۲۰]
مؤلفههای زندگی معنادار در اسلام
در آموزههای اسلامی، زندگی معنادار دارای ویژگیهایی است که مهمترین آنها تعهد، جدی گرفتن جهان هستی، شناخت ارزش حیات و تلاش برای سعادت حقیقی است.[۲۱]
راهکارهای معنابخشیدن به زندگی در فرهنگ دینی
در آموزههای اسلامی، درک معنای زندگی برای همه انسانها دستیافتنی است و دینداری و الگوبرداری از روش زندگی معصومین از مهمترین راهکارهای آن است. انسان صاحب عقل است و دین تکمیل کننده عقل و فطرت بشر است و موجب هوشیاری و درک هدف ارزشمند زندگی میشود.[۲۲]مرگآگاهی و عقیده به معاد نیز از عوامل دیگری هستند که به زندگی معنا میبخشند. در آموزههای دینی، مرگ آغاز یک زندگی جاودان به نام آخرت است. شناخت مرگ و اعتقاد به معاد و نظام حسابرسی و تأثیر مستقیم اعمال دنیوی بر سعادت جاودان اخروی، از مهمترین عوامل هدفمندی و معنابخشیدن به زندگی دنیوی است.[۲۳] معنابخشیدن به زندگی یکی از آثار باور به مهدویت است. انتظار ظهور منجی، توأم با امید به از بین رفتن ظلم و استبداد در عالم است و موجب هدفمندی و نشاط در زندگی میشود. انتظار مثبت در فرهنگ شیعه، همراه با تلاش فردی و جمعی برای ریشه کن شدن ظلم و کفر است و هدف ارزشمند و متعالی برای زندگی ایجاد میکند.[۲۴]
منابع
ایکنا
دانشنامه پژوهه
دانشنامه حوزه
ویکی پدیا
ویکی زندگی
پاورقیها
- ↑ . لغتنامه دهخدا، ذیل واژه زندگی؛ «زندگی چیست؟» وبسایت هنر فردی، 7 آبان 1394.
- ↑ . معنای زندگی، ص30.
- ↑ . فهم فلسفی و خردمندانه لازمه درک درست از معنای زندگی است؛ ابن سینا زندگی را تنها با دین معنادار میداند.
- ↑ . مسیحیت و معنای زندگی، ص137-144؛ معنایِ معنای زندگی، ص68-71.
- ↑ . معنویتهای گسسته از وحی مخدر هستند/ حفرههای وجودی انسان و پرستش خدا.
- ↑ . علوم انسانی اسلامی و معنای زندگی.
- ↑ . رواج پوچانگاری نتیجه عدم تبیین مفهوم زندگی است.
- ↑ . مسئله شر؛ مهمترین چالش در معنای زندگی/ سنتهای فلسفی را قاب کردهایم و بر آن شرح مینویسیم؛ پاسخ به معمای معنای زندگی.
- ↑ نشست معنای زندگی در اسلام و فلسفه غرب در قم برگزار شد .
- ↑ . فهم فلسفی و خردمندانه لازمه درک درست از معنای زندگی است.
- ↑ . ابن سینا زندگی را تنها با دین معنادار میداند.
- ↑ . فصلنامه نقد و نظر، شماره29-30، ص109.
- ↑ . وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ؛ لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ؛ «و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم.»(انبیاء/16)؛ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ «آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد؟» (مؤمنون/115)؛ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا؛ «و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم، اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حقپوشى كرده]اند، پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شدهاند.» (ص/7).
- ↑ . معنای زندگی از دیدگاه قرآن/ سعادت جاودانه هدف اساسی زندگی است؛ علوم انسانی اسلامی و معنای زندگی.
- ↑ . معنای زندگی در این است که غایات انسان بودن را بفهمیم؛ پاسخ به معمای معنای زندگی؛ گام نخست حیات قرآنی.
- ↑ . وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى؛ «و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود.»(ضحی/4).
- ↑ . انسان امیدوار، زندگی معنادار و هدفمند دارد؛ آخرت؛ معنابخش زندگی / تعادل در زندگی راه رسیدن به معناست.
- ↑ . وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ «و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.» (ذاریات/56)
- ↑ . فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ «و هر كه هموزن ذرّهاى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.» (زلزال/8)
- ↑ . معنای زندگي از ديدگاه قرآن بر هدفداری جهان و سرشت انسان تكيه دارد؛ آخرت؛ معنابخش زندگی / تعادل در زندگی راه رسیدن به معناست.
- ↑ . فلسفه و هدف زندگی، ص48.
- ↑ . رسیدن به معنای زندگی در گرو فهم هدفمندی خلقت است؛ معنای زندگي از ديدگاه قرآن بر هدفداری جهان و سرشت انسان تكيه دارد؛ دین تضمینکننده.
- ↑ . بررسی رابطه معاد و معنای زندگی در «خردنامه صدرا»؛ رسیدن به معنای زندگی در گرو فهم هدفمندی خلقت است.
- ↑ . باور به مهدویت موجب معنابخشی به زندگی میشود.