مردسالاری
مردسالاری؛ عقیدهی برتری مرد نسبت به زن، به معنای افزایش بیشازحد قدرت و مسئولیت مردان در جامعه و خانواده است.
تعریف مردسالاری
مردسالاری؛ انگارهی برتری جنس مرد نسبت به زن،[۱] به معنای افزایش بیشازحد قدرت و مسئولیت مردان در جامعه و خانواده است. مردسالاری نظامی را شکل میدهد که اکثر توجه و امکانات را در اختیار جنس مذکر قرار داده است[۲] و علاوه بر سرخوردگی و نارضایتی زنان، با افزایش توقع اجتماعی از مردان، فشار و استرس زیادی را به آنها وارد میکند و منشأ بسیاری از مشکلات است.[۳] مردسالاری غالباً همراه با زنستیزی[۴] بوده و زن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهد.[۵] همچنین تعبیری از نظام پدرســالاری را نشان میدهد که بیشــتر پایۀ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد و ســبکی از روابط خانوادگی است که در آن، پدر در کانون سلطه قرار دارد و زن، تابع است.[۶]
در جامعهی پدرسالار، زن نه حق دخالت در سیاست دارد و نه از حقوق مربوط به مشارکت در حیات جمعی برخوردار است. در این معنی، در چنین جامعهای برتری سیاسی مردان به چشم میخورد.[۷] مردان در جوامع مردسالار، فرض میکنند که زنان آفریدهشدهاند تا فقط به مردان خدمات دهند.[۸] اگرچه تفاوت زن و مرد یک واقعیت علمی و اثباتشده است و مردان نیاز به اثبات مردانگیشان دارند؛ اما گاهی این نیاز بهافراط کشیده شده و به مردسالاری تبدیل میشود.[۹]
پیشینه مردسالاری
بر اساس مسـتندات علمـي، باورهـاي مردسالارانه در جهان، تحت تأثير اسطوره پردازیهای يونان باستان بوده اسـت. رويكرد مردسالارانهی اسطوره پردازان يوناني؛ مانند «هومر» و «هزيود» در نظريههاي فلسفی اجتمـاعي دورههای جدید نیز تأثير گذاشت[۱۰] و زنان را موجوداتي فرعي و تبعي معرفـي كـرد كه حضورشان منحصر به خانه است و از حضـور در عرصههاي عمومي و اجتماعي محروماند. زن در این اسطورهها هرچند عامل لذتجويي، زیبایی طلبی، باروري و تشكيل خانواده معرفیشده، اما داراي باطني شرور و تباهكننده انگاشته میشود و عامل و محرك شرارت، گناه، غفلت، بدبختي و فتنـه بـراي مـردان است.
در مقابل، مـرد، مظهـر خلـوص و روحانيت است.[۱۱] اين رويكرد بنيادي، در نگرش متفكران دورهی مدرن نيـز تأثير گذاشت و فشارهاي اجتماعي زيادي را برزنان تحميل كرد؛ بهطوریکه موضوع اصلي نقادي در ادبيات فمينيستي و الگوهاي تعریفشده دربارهی تجربيات مردسـالارانه شـد.[۱۲] حتی نظريهپردازان دوره جدید نیز معتقدند مردسـالاري معاصر، متـأثر از تاريخ اندیشهی غرب است كه از اسطورههاي يوناني آغاز شد.[۱۳]
در عصر جاهلیت اساس رفتارها بر پایۀ مردسالاري بود و مردان هميشه نسبت به زنان غلبه و سروری داشتند. بهطوریکه وضع زنان بسيار رقتآور بود و دختران در نظر پدران و زنان در نظر شوهران، موجودي ضعيف و بيقيمت و شيئي قابل تملك و معامله بودند. زن را از حقوق خود، محروم ميداشتند، مگر به مقداري که مردان هم در آن نفعی میبردند.[۱۴] بنابراین، اگرچه تفاوتهای فراوان در نقشهای مربوط به زنان و مردان در فرهنگهای مختلف وجود دارند، اما هیچ مورد شناختهشده از جامعهای که در آن زنان قدرتمندتر از مردان باشند وجود ندارد.[۱۵]
علل و عوامل ایجاد مردسالاری
عوامل متعددی ازجمله: فرهنگ جامعه، تربیت خانوادگی، برتری عقلی مردان بر زنان، شیءانگاری زنان، اثبات مرد بودن به اطرافیان، پایین بودن اعتمادبهنفس مرد، نشان دادن خود برتری و رسانههای جمعی در پیدایش یا گسترش مردسالاری دخیل هستند.[۱۶] مهمترین دلیل تاریخی این خشونت، به ساختار قدرت شکلگرفته بر پایهی گفتمان مردسالاری برمیگردد و تفاوت جسمانی و وضعیت فیزیکی برتر مردان نسبت به زنان، نخستین دستمایههای تحمیل ایدئولوژی مردسالار بوده است. وجود پرخاشگری در مردان بهعنوان پدیدهی زیستشناختی و طبیعی در طول تاریخ زمینهساز و تداومبخش فرهنگ مردسالاری شده است.[۱۷]
نتایج مردسالاری
مردسالاری موجب مسئولیتها و فشارهای زیاد ناشی از سختیهای زندگی مشترک برای مردان است؛ مانند استرس مالی، فشارهای اقتصادی، پیشرفت و رفاه روزافزون خانواده.[۱۸] تقسیمکار مردسالارانه که در قالب فعالیتهای بیرون از خانه، نموده یافته، دسترسی مردان به منابع قدرت را افزایش داده و کمکم زنان را از فعالیتهای اجتماعی کنار نهاده است.[۱۹] از دیگر پیامدهای مردسالاری عدم توجه به حقوق مادی و معنوی زنان و در مواردی استفاده از انواع خشونت خانگی علیه آنهاست.[۲۰] زنان ناگزیر به پذیرش وضعیت سلطهپذیری[۲۱] و پذیرش قوانین و مقررات مردسالارانه هستند که موجب خودسانسوری در برابر خواستههایشان میشود.[۲۲]
در برخی جوامع ارزشهای مردسالار، ارزشهایی مشروع و غیرقابلانکار است و هرگونه مقاومت در برابر آن به معنای سرپیچی از هنجارها و عرف اجتماعی قلمداد میشود. در چنین ساختاری، اعمال خشونت علیه زنان حتی از سوی خود زنان، بهعنوان بخشی از واقعیت زندگی اجتماعیشان مشروعیت مییابد.[۲۳] بهطورکلی در خانوادهها مردسالاری و زنسالاری خانواده را به مرحلهی نابودی میرساند.[۲۴]
مردسالاری در ادیان
همهی ادیان الهی و توحیدی بر این نکته اذعان دارند که زن، موجودی مستقل و انسانی کامل است که همانند مردان شایستگی لازم را برای قرب الهی دارد و هیچگونه تفاوتی در خصوص مبنای فکری جایگاه زن بهعنوان یک انسان کامل و موجود متعالی در میان ادیان الهی وجود ندارد؛ بلکه تفاوتها پس از تحریف ادیان، ظهور و بروز پیدا میکند.
در دین یهود، سرشت زن متفاوت از سرشت مرد است و زن را موجودی خلقشده از روح مرد میدانند، لذا زنها مجاز نبودند در مراسم مذهبی شرکت کرده یا در برخی از قسمتهایی که ویژه مراسم مذهبی است وارد شوند و اگر زنی وارد آن حوزه میشد با مجازات کیفری سختی روبرو میشد. در این دین، زنها اجازهی شهادت دادن نداشتند و همچنین در جامعهی اسرائیلی، زن از اینکه در برخی از دادگاهها شهادت دهد محروم است.
بعد از ظهور دین مسیحیت و توجه به بعد معنوی انسان و با توجه به ظلمهای شدیدی که زنها در جامعهی یهودی قبل از ظهور دین مسیح شاهد آن بودند، جامعه بشری شاهد گرایش موج عظیمی از زنان به دین مسیحیت بود، چون وقتی حضرت مسیح(ع) با دین توحیدی مبعوث میشوند به برابری زن و مرد تأکید میکنند. در کتب مقدس تورات، خطابها مردانه است و عموماً نامی از زن برده نشده است، اما در انجیل، نام برخی از زنان پاکدامن که از جایگاه مذهبی و قداست خاصی برخوردار بودند، آمده است و به سبب تأکید بر برابری ارزشی روحی و معنوی زن و مرد، زنها اجازهی ورود به کلیسا پیدا میکنند.[۲۵]
جایگاه و نقش مردان در اسلام
از نگاه اسلام، انسان اعم از زن و مرد، یک ارزش ذاتی و انسانی دارد که در میان همهی انسانها برابر است و بهعنوان سالک الی الله و موجودی که باید ازنظر روحی به تکامل برسد، در نظر گرفتهشده است؛ بنابراین، اسلام از این بُعد بین زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست؛ اما به سبب ویژگیها، تفاوتها و تمایزاتی که ازنظر بیولوژیک، فیزیولوژیک و روانی بین مرد و زن وجود دارد، تکالیف و وظایف، مخصوصاً در حوزهی ظهور و بروز زن و مرد در جامعه و خانواده متفاوت است.[۲۶]
در اسلام، زن و مرد مکمل یکدیگر هستند، نه مساوی و بر همین اساس در سنت کارهای بیرون منزل بر عهده مرد و کارهای درون خانه بر عهده زن نهاده شده است؛ البته ممکن است استثنائاتی وجود داشته باشد اما استثناء مبنای قاعده نیست. در این دیدگاه نه تفاوقی در طرفین بر دیگری وجود دارد و نه پایمال شدن حق دیگری در میان است و هر دو مدیریت بر خانواده دارند؛ اما یکی در بیرون منزل و دیگری در درون خانه. اصل اخلاقی و تربیتی حاکم بر خانواده مشورت، مودت و محبت میان زن و مرد است؛ اما در جنبهی حقوقی مردان مایه قوام خانواده و تکیهگاه زن و مکمل یکدیگرند.[۲۷] بنابراین، در اسلام اصالت نه با زن یا مرد بلکه با خانواده است و مردسالاری یا زنسالاری یا فرزند سالاری مردود است.[۲۸] هم زن و هم مرد در مسائلی، برجسته و برخوردار از امتیازات قانونی، فکری، نظری و عملی هستند.[۲۹]
مردسالاری در قرآن
با توجه به آیات قرآن، جنسیت و تفاوت بین زن و مرد، خارج از ذات و بیرون از حوزهی داوری در مورد ماهیت انسانی است.[۳۰] ماهیت انسان، نفس و روح است و زن و مرد در حقیقت انسانی، باهم شریک هستند و فرقی بین آنها وجود ندارد. ازاینرو خطاب قرآن به زن و مرد در موارد اعتقادی همانند ایمان به توحید، نبوت و ... یکسان است، چراکه مباحث اعتقادی باروح انسان پیوند دارد.[۳۱] در قرآن به این مطلب اشارهشده است که خداوند زن و مرد را خلق نمود و آنکه باتقواتر و ازنظر روحی متعالیتر است نزد خداوند متعال کرامت بالاتری دارد.[۳۲] در آیهی 70 سورهی اسراء از تکریم بنیآدم سخن گفتهشده و خطاب به عموم انسانهاست و صرفاً متوجه زن یا مرد نیست.[۳۳] بنابراین میتوان تأکید کرد که دین مبین اسلام مخصوصاً درزمینهی برابری در ارزشهای انسانی، زن و مرد را کاملاً در یک جایگاه قرار میدهد و قرآن کریم روح انسان را مورد خطاب قرار داده است.[۳۴]
بر اساس آیه ۹۷ سوره نحل،[۳۵] زن و مرد هردو میتوانند به حیات طیبه که اوج کمال انسانی است، برسند و قرآن صریحاً دخالت ذکورت و اناثت را دررسیدن به حیات طیبه رد میکند.[۳۶] برایناساس، انسانها فارغ از جنسیت، در عبودیت و بندگی خدا، چه مرد باشند و چه زن، میتوانند به سعادت و خوشبختی برسند و اینگونه نیست که بعضی کمالات فقط مخصوص مردان باشد و زنان از آن بیبهره باشند. حتی در مورد مجازات الهی هم هیچ تفاوتی میان زن و مرد احساس نمیشود[۳۷].[۳۸] بااینوجود، زن و مرد تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند که این تفاوتها اصلی نیست و عرضی است؛ زیرا زن و مرد در انسانیت یکسان هستند؛ اما در وظایف و مسئولیتها که متناسب با تواناییهای ظاهری و روحی است باهم تفاوت دارند.[۳۹] آنطور كه از آيات قرآن كريم برمیآید مرد، مسئول و نظام بخش خانواده و جامعه است.[۴۰]
زن دارای نقش روانشناختی پرورشدهندگی و مرد نقش تدارک امکانات، حمایت و مراقبت را دارد و مسئول تأمین محبت و عشق و امنیت است و زن این محبت را تبدیل به نیروی سازنده برای اعضای خانواده بهویژه برای فرزندان میکند. با توجه به آیهی 34 سورهی نساء،[۴۱] بدون آنکه استقلال زنان خدشهدار شود، قوامیت بر عهدهی مرد است. «قوامون» به معنای سلطهگری نیست بلکه به معنای کسی است که میتواند ظرفیتهای خانواده را پشتیبانی کند و به سمت فعلیتبخشی برود.[۴۲] علامه جوادی آملی در مورد این آیه معتقد است خداوند دو حکم الزامی را در کنار هم ذکر میکند؛ از سویی به زن دستور تمکین به شوهر می¬دهد و از سوی دیگر، به مرد دستور کارپردازی و سرپرستی زن را می¬دهد و این هر دو، بیان وظیفه و جریان امور خانواده است و هیچیک معیار فضیلت و موجب نقص نیست.[۴۳]
آیتالله مکارم شیرازی، قوامیت را نشانهی خدمتگزاری مرد به خانواده و همسر میداند. درواقع مرد با تلاش و کوشش در بیرون، خدمتگزار خانوادهی خود و محافظ آنان است.[۴۴] بنابراین، اگر اسلام مدیریت بیرون خانه را به مرد واگذار کرده و مدیریت درون را به زن سپرده است دلیل بر این نیست که مردها بهتر از زنان هستند. در تفسیر و تحلیل آموزههای قرآنی بهخصوص در بحث خانوادهی قرآنی باید نگاه سیستمی به قرآن کریم داشت و نمیتوان مثلاً به مسئله ارث زن توجه نمود، بدون اینکه به نفقه، مهریه و جایگاه زن در مدیریت خانوادهی قرآنی توجه نداشت.[۴۵] طبق فرمودهی قرآن، زنان مانند مردان، مالک دسترنج خود هستند و استقلال اقتصادی زن، برای وی تعریفشده است؛ اما در هیچ شرایطی، مسئولیتی در قبال تأمین نیازهای اقتصادی خانواده ندارند و این وظیفه مرد است.[۴۶]
مردسالاری در جوامع امروزی
متأسفانه باوجود همهی توجهات و عنایاتی که در عصر حاضر به حقوق زنان و پویایی و مشارکت جدی آنان در جوامع صورت گرفته است، هنوز هم تفاوتهای برتری جویانه مردان نسبت به زنان، بهویژه در جوامع کمتر توسعهیافته، مشهود است و حتی در بسیاری از جامعههای مترقی و توسعهیافته نیز، حقوق زنان بهطور کامل رعایت نمیشود و نارضایتی این جنس از اجتماع بهطور آشکار و نهان وجود دارد.[۴۷] در عمل، تفکر مردسالارانه در تفکر دینی و تفکر عموم مردم رسوخ کرده و در جریان روزانهی زندگی جریان دارد. متأسفانه دیدگاه غالب سنتی که به برتری مردها یا داشتن تواناییهای بیشتر در مردها قائل است، بلندگوی بیشتری هم دارد و میتواند دیدگاه خود را بیشتر مطرح کند.
به همین دلیل این تفکر در قوانین و تفسیر قوانین بازتاب پیدا میکند و موجب میشود که زنان از بسیاری از امور اجتماعی محروم شوند. بر اساس همان نگاه سنتی که به برابری جنسیتی قائل نیست، حتی آن مقدار را برای زنان نپذیرفتهاند و قبول نکردهاند که به زنان امکان نقشآفرینی دهند.[۴۸] اگر جامعه به دنبال دموکرات شدن است در وهلهی اول باید نهاد خانواده این دموکراسی را بپذیرد. جامعه با خانوادهی مردسالار دموکرات نخواهد شد. قوانین امروزی جامعه، خانواده را نه بهعنوان یک کانون عاطفی بلکه بهعنوان یک سازمان که باید رئیس داشته باشد تلقی میکنند.[۴۹]
منابع
ایکنا
دانشنامه پژوهه
دانشنامه حوزه
ویکی زندگی
ارجاعات
- ↑ ویکی زندگی
- ↑ طباطبایی، «مردسالاری»، در سایت هنر زندگی.
- ↑ عموعبداللهی، «خانواده پیوسته»، پژوهشکدۀ بااقرالعلوم.
- ↑ «مردسالاری»، در سایت آبادیس.
- ↑ «مردسالاری یا ماسکولیسم» در سایت ذهن نو.
- ↑ شایانمهر و دیگران، ص48.
- ↑ بیرو، ص259.
- ↑ حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است
- ↑ طباطبایی، «مردسالاری»، در سایت هنر زندگی.
- ↑ صانعپور، ص55.
- ↑ همان، ص47.
- ↑ همان، ص52.
- ↑ همان، ص57
- ↑ «ماهیت زنان در عصر جاهلیت»، در سایت اندیشۀ قم.
- ↑ دانشنامه پژوهه
- ↑ «مردسالاری یا ماسکولیسم» در سایت ذهن نو.
- ↑ یزدخواستی، و شیری؛ ارزش پدرسالاری و خشونت علیه زنان، مجله مطالعات زنان، زمستان 1387، شماره 18، ص57.
- ↑ طباطبایی، «مردسالاری»، در سایت هنر زندگی.
- ↑ «مردسالاری و زن سالاری سمی»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ طباطبایی، «مردسالاری»، در سایت هنر زندگی.
- ↑ «مردسالاری یا ماسکولیسم» در سایت ذهن نو.
- ↑ مرتضوی و پاکزاد، «تبیین نگرش زنان نسبت به اقتدارگرایی مردانه با استفاده از مدل پیر بوردیو»، 1396ش،ص131 و 143
- ↑ خانی اوشانی، «پدرسالاری و مادرسالاری»، در پژوهشکده باقرالعلوم.
- ↑ مردسالاری و زنسالاری جامعه را به نابودی میکشد
- ↑ عبارت «فقه مردسالارانه» از القائات تفکر اومانیسم و غربی است
- ↑ همان
- ↑ راهبرد چهارم قرآن در زمینه نسبت حقوق زن و مرد
- ↑ نقش تربیت صحیح فرزندان در تشکیل جامعه مهدوی / اصالت خانواده در اسلام
- ↑ کسانی که حجاب ضعیف دارند هم دختران خود ما هستند؛ نباید آنها را متهم کرد
- ↑ يَأَيهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهُْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا؛ «اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد؛ و از خدايى كه به [نامِ] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد؛ و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است» (نساء/1).
- ↑ حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است
- ↑ يَأَيهَُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاكمُْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير؛ « اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است.» (حجرات/13).
- ↑ وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلا؛ « و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.» (اسراء/70).
- ↑ عبارت «فقه مردسالارانه» از القائات تفکر اومانیسم و غربی است
- ↑ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون؛ « هر كس- از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حياتِ [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد» (نحل/97).
- ↑ راهبرد چهارم قرآن در زمینه نسبت حقوق زن و مرد
- ↑ الزَّانِيَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلَُّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْيَشهَْدْ عَذَابهَُمَا طَائفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِين؛ «به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد، و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند.» (نور/2)
- ↑ حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است
- ↑ راهبرد چهارم قرآن در زمینه نسبت حقوق زن و مرد
- ↑ اسلام زن را مركز و مسئول عواطف و تربيت و مرد را نظامبخش میداند
- ↑ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىَ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّلِحَتُ قَنِتَاتٌ حَفِظَتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ الَّاتىِ تخََافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فىِ الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَيهِْنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِيًّا كَبِيرًا؛ « مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند. پس، زنانِ درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.» (نساء/34).
- ↑ خانواده موفق نیازمند پذیرش اقتدار مرد است
- ↑ تمایز نقشهای زن و مرد، اخلاقی و انسانشناختی است
- ↑ راهبرد چهارم قرآن در زمینه نسبت حقوق زن و مرد
- ↑ همان
- ↑ حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است
- ↑ دانشنامه حوزه
- ↑ عملکرد مسئولان در قبال بانوان براساس قرآن باشد
- ↑ خانواده؛ کانون عاطفی یا سازمان رئیس مأبانه؟