قوی (ریشه)

ریشه «قوی» (QWY)؛ قدرت، نیرومندی؛ این ریشه جمعا 42 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

قوّة: نيرومندى. نيرو «قوى يقوى قوّة: ضدّ ضعف» قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ ... نمل: 33. گفتند: ما نيرومنديم (قاموس قرآن، ج6، ص68).

ساخت‌های صرفی در قرآن

قَویّ (صفت فعیل): 11 بار

قُوَّة (اسم): 30 بار

مُقوی (اسم فاعل، باب افعال): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی لاتین
آفروآسیایی باستان *ḳVw-/*ḳVy/ قو / قی باقی ماندن، منتظر ماندن remain, wait رابطه با «قوی» Orel, 353 (no. 1628)
*ḳaˀ- قَئ دیدن see بن ثنایی احتمالی؟ Orel, 331 (no. 1522)
*waḳ- وَق ترسیدن، ترسان بودن be afraid عربی. وقی (تقوا) Orel, 525 (no. 2517)
سامی باستان *ḳVw- قو باقی ماندن، منتظر ماندن remain, wait Orel, 353 (no. 1628)
*wVḳVy وقی ترسیدن، ترسان بودن be afraid عربی. وقی (تقوا) Orel, 525 (no. 2517
عبری קָוָה قاوا qāwā منتظر بودن برای (احتمالا در اصل. پیچ و تاب، کشش، سپس تنش پایداری، انتظار) wait for (prob. orig. twist, stretch, then of tension of enduring, waiting عربی. قوی، قوّۀ Gesenius, 875-876
קַוְקָו قَوقاو qawqāw قدرت (؟) might(?)
اوگاریتی DelOlmo,
آرامی קַוּין قَوّین qawwīn ترگوم. تارهای عنکبوت، تور Targ. spider's threads, web Zammit, 348-349
سریانی ܩܘܐ

ܩܘܝPA.

قوا

قَوّی

qwˁ

qawwī

ماندن، ادامه دادن، باقی ماندن، منتظر ماندن to abide, continue, remain, await PayneSmith, 491, 493
ܩܘܝܐ قوُیا qwoyā یک توپ از نخ، یک وب a ball of thread, a web
مندایی Macuch,
فنیقی Krahmalkov,
اکدی/آشوری قو کتان؛ نخ، رشته flax; thread, string Black, 291-292
quˀˀu قوئّو صبر کردن، منتظر ماندن to await
حبشی Leslau,
سبائی QYW قیو انتظار کشیدن wait Beeston, 112
عربی مشکور، 733-734

Zammit, 348-349

منابع

قوی (واژگان)

منابع ریشه شناسی