عشر (عشیره)

ریشه «عشر» (ˁŠR)؛ عشیره، طایفه، معاشرت، زندگی جمعی. این ریشه در این معنا 8 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

عشر: معاشَرت بمعنى مصاحبت و مخالطه است «عَاشَرَهُ‏ مُعَاشَرَةً: خالطه و صاحبه» وَ عاشِرُوهُنَ‏ بِالْمَعْرُوفِ‏ نساء: 19. با زنان بشايستگى زندگى كنيد. اين جمله شامل وظائف مرد با زن است اعم از وظائف واجب و مستحب (قاموس قرآن، ج5، ص1).

ساخت‌های صرفی در قرآن

عاشَرَ (فعل باب مفاعله): 1 بار

عَشیر (صفت فعیل): 1 بار

عَشیرَة (اسم): 3 بار

مَعشَر (اسم): 3 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن عاشَرَ عاشَرَ عاشَرَ عشر: معاشَرت بمعنى مصاحبت و مخالطه است «عَاشَرَهُ‏ مُعَاشَرَةً: خالطه و صاحبه» وَ عاشِرُوهُنَ‏ بِالْمَعْرُوفِ‏ نساء: 19 قاموس قرآن، ج‏5، ص: 1
آفروآسیایی *ʕaĉVr- عشر clan; member of the clan, friend طایفه؛ عضو قبیله، دوست
سامی *ʕaŝVr- عشر 'clan' 1, 'friend' 2, 'family' 3 'قبیله' 1، 'دوست' 2، 'خانواده' 3
عربی جنوبی Sab. ʕs2r-t 1   عسر-ت  (SD, 21)
مهری ʔāŝǝr 2 ءَشر (JM, 32)
جبالی ʕáśǝr/aʕśért عَشر/َعشِرت 'member of the same group, fellow-tribesman'; ʕáśǝr/ʕíśɔ́r 'husband; close friend' "عضو همان گروه، هم قبیله"؛ «شوهر؛ دوست صمیمی» (JJ, 17)
سقطری ʕśr عشر 'vivre en société, lier amitié, mélanger' در جامعه زندگی کردن، دوست پیدا کردن، مخلوط شدن (LS, 331)
عربی ʕašīr- 2 عَشِر- (BK 2, 262)

منابع

عشر (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2