شکر (ریشه)

ریشه «شکر» (ŠKR)؛ تشکر کردن، سپاس‌گزاری. این ریشه 75 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

ثنا گوئى در مقابل نعمت. در مجمع فرموده: شكر اعتراف بنعمت است توأم با نوعى تعظيم. راغب گويد: شكر ياد آوردى نعمت و اظهار آنست ... ضد آن كفر بمعنى نسيان و پوشاندن نعمت است ... شكر بر سه نوع است: شكر قلب و آن ياد آورى نعمت است. شكر زبان و آن ثنا گوئى در مقابل نعمت است. شكر ساير جوارح و آن مكافات نعمت بقدر قدرت است (قاموس قرآن، ج4، ص62).

ساخت‌های صرفی در قرآن

شَکَرَ (فعل مجرد): 46 بار

شاکِر (اسم فاعل): 14 بار

شَکور (صفت فعول): 10 بار

مَشکور (اسم مفعول): 2 بار

شُکور (مصدر): 2 بار

شُکر (اسم): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان
سامی باستان
عبری שָׂכַר ساکَر s̕ākar فعل. کرایه کردن، اجاره کردن vb. hire Gesenius, 968-969
שֶׂכֶר سِکِر s̕eker کرایه، دستمزد n. hire, wages
שָׂכָר ساکار s̕ākār کرایه، دستمزد n. hire, wages
שָׂכִיר ساکیر s̕ākīr مزدور، مستخدم adj. hired
מַשְׂכֹּרֶת مَسکُرِت mas̕kōret دستمزد n.f. wages
اوگاریتی škr شکر استخدام کردن to hire out ساخت موازی: sgr? DelOlmo, 816
آرامی שָׂכַר ساکَر s̕ākar استخدام کردن، درگیر شدن؛ اجاره کردن to hire, engage; to rent قس: כָרָה (کری) Jastrow, 1575
שָׂכָר ساکار s̕ākār دستمزد، سود، پاداش wages, profit, reward
آرامی رسمی، پالمیری škr شکر احتمالا: پاداش، جایزه

صفت. جایزه دهنده، به‌عنوان صفت خدا

prob. salary, reward

adj. rewarding;

used as divine epithet

Hoftijzer, 1135
سریانی ܐܫܟܪܐ اشکرا eškrā یوغ زمین = حدود دو سوم جریب. یک مزرعه، یک قطعه زمین، یک مزرعه a yoke of land = about two-thirds of an acre; a field, a piece of land, a farm عربی. شَکارۀ: قطعه زمین کوچکی که بندگان و زارعان از مالک برای زراعت اجاره می‌کردند. PayneSmith, 31;

577

مشکور، 454

ܫܟܪܬܐ شکرتا یک قطعه زمین یا باغ، یک قطعه

زمین آماده برای کاشت

a field or garden plot, a piece

of ground ready for sowing.

از عربی
مندایی - Macuch, -
فنیقی ŠKR شکر کرایه کردن

پاداش دادن

1. hire

2. to reward

Krahmalkov, 460-461

Hoftijzer, 1135

اکدی/آشوری - Black, -
حبشی s̕akara سَکَرَ / شَکَرَ استخدام کردن، کرایه کردن hire عربی. شَکِریّ: اجیر، خدمتکار، یک وام‌واژه از فارسی است؟!

رابطه با عربی. شَکَرَ همچنان محل سؤال است.

Leslau, 529
s̕əkur سکور/ شکور مزدور، اجیر hired, hireling
سبائی S2KR شکر شکست دادن، غلبه کردن defeat, vanquish رابطه نامعلوم. گزنیوس معنای «خود استخدامی، جبران» را طرح کرده و علامت سؤال گذاشته. Beeston, 132
عربی شَکَرَ پاداش دادن، سپاس نهادن مشکور، 454-455

Zammit, 242

منابع

شکر (واژگان)

منابع ریشه شناسی