شفی (ریشه)

ریشه «شفی» (ŠFY)؛ شفا دادن، درمان کردن. این ریشه 6 بار در قرآن کریم آمده است.

ساخت‌های صرفی در قرآن

شَفَی - یَشفِی (فعل مجرد): 2 بار

شِفاء (اسم): 4 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان ŝVp شپ درخشیدن، روشن بودن shine, be light Orel, 492 (No. 2340)
سامی باستان صورت سامی باستان توسط اورل بازسازی نشده است.
عبری שָׁפָה

שְׁפִי

شاپا

شپی

šāpā

špi

زدودن کامل

لختی و عریانی، مکان صاف یا خالی (از پوشش گیاهی)

sweep bare

bareness, smooth or bare (treeless) height

رابطه با «سفی -یسفی»: بردن، زدودن غبار Gesenius, 1045-1046
اوگاریتی šp شپ تل شنی، تپه خالی dune, bare hill DelOlmo, 835
آرامی שְׁפֵי، שְׁפָא شفی، شفا špī, špā فشردن، مالیدن، ساییدن to crush, rub, grind Jastrow, 1615
שׁפי، שָׁפָה III شفی، شافا špy, šāpā صاف بودن، ساکت بودن، در راحتی بودن، آرام گرفتن to be smooth, to be quiet, at ease, to be relieved
سریانی ܫܦܐ شپا špā صاف کردن چوپ، پاک شدن از پلیدی‌ها، از گناه to plane wood, to become clear from dregs, from sin PayneSmith, 589

Costaz, 376

مندایی ŠPA شپا آرام شدن، صاف شدن، پاک شدن، راحت شدن؛ پاک کردن، تطهیر، راحت شدن to be quiet, smooth, clear, at ease; to cleanse, purify, to relax Macuch, 471
اکدی/آشوری šapū شَپو ساکت و آرام شدن to be silent Black, 358
عربی شفی کسی را از بیماری شفا دادن، درمان کردن، فرونشاندن تشنگی کسی مشکور، ج1، ص450

Zammit, 241

منابع

The Quranic Arabic Corpus

شفی (واژگان)

منابع ریشه شناسی