شفا
شفا؛ رهایی از بیماریهای جسمی، روحی و اعتقادی است.
تعریف
شفا در لغت
شفاء از ریشهی "ش ف ی" در لغت به معنای سلامت از بیماری، اشراف بر شیء و لبهی چیزی است. شِفا در اصطلاح، مُشرف شدن بر مَرَض و غلبه بر آن[۱] و رسيدن به كناره سلامتى است كه براى بهبودى و صحت اسم شده است.[۲] شَفا (به فتح شین) به معنای کنار یا حاشیه است که تثنیهی آن شفوان و جمع آن اشفاء است.[۳]
ارتباط دارو و شفا
ذات دارو شفا نیست، بلکه مقتضی شفا است.[۴] از طرفی شِفا، درمان هر دو بعد جسمانی و روحانی است و بیمار را به سلامت کامل میرساند، اما دوا تنها برای رفع بیماری جسمی است.[۵]
ارتباط درمان و شفا
در فرایند شفا، انسان به مرحلهای از کمال و آرامش درونی میرسد که با ترس و رنج کمتر، شفافیت و علاقهی بیشتر میتواند به بیماری خود بپردازد. شفا غالباً معنادارتر از درمان است، زیرا انسان را بیشتر از درد و رنج میرهاند.[۶] بر اساس اسلام، شفا جایگزین درمان نیست.[۷] روایاتی داریم که در آنها خداوند به انبیا دستور میدهد درمان را رها نکنند. بنابراین باید در کنار درمان، شفا را از خداوند و آیات الهی خواست.[۸]
شفا در اصطلاح قرآنی
شفابخشی قرآن به معنای نجات بخشی آن از هر بیماری است که موجب انحطاط و سقوط مادی و معنوی شده است.[۹] واژه شفا در قرآن در قرآن شِفاء (به کسر شین) شش بار و شَفا (به فتح شین) دو بار بهکاررفته است.[۱۰] کلمهی شَفا درآیات 103 سوره آلعمران[۱۱] و 109 سوره توبه[۱۲] آمده است. همچنین، كلمه شفاء و مشتقات آن در آیات 14 سوره توبه[۱۳]،69 سوره نحل[۱۴]،44 سوره فصلت[۱۵]، 57 سوره یونس[۱۶]، 80 سوره شعرا[۱۷] و 82 سوره إسرا[۱۸] بهکاررفته است.[۱۹] در آیهی 80 شعراء و 69 نحل، درمان بيماریهای جسمی موردنظر است.
بر اساس آيه 82 سوره اسراء از اين قرآن آنچه مايهی شفا است برای مؤمنان نازل میشود و قرآن نسخهی شفابخش بیماریهای روحی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی است. در آياتی ديگر همچون آيهی 57 سوره یونس که بحث شفاء مطرحشده بيماریهای روحی موردنظر است. در آيهی 44 فصلت، عطف هدایت بر شفا، عطف تفسيری است و مقصود از هدايت همان شفای بيماریهای روحی و روانی است.[۲۰] با توجه به این آیه تنها اهل ايمان میتوانند از قرآن شفا بگيرند و منظور از كر و نابینا، كسانی است كه گوش دلشان كر و چشم دلشان نابيناست و از قرآن بهرهای نمیبرند.[۲۱]
شفابخشی قرآن در روایات و سیرهی اهل بیت(ع)
بر اساس روایات، شفا بودن قرآن اختصاص به بیماریهای روحی و روانی ندارد و برای بیماریهای جسمانی نیز مفید است.[۲۲] احادیث بسیاری درزمینهی قرائت سورهها و دعاهای مختلف برای درمان و شفای بیماریهای گوناگون بیانشده است.[۲۳] از ائمه نقلشده است که قرآن برای تمام بیماریها و علتها شفاست. در بین سورههای قرآن بعضی مانند سورهی حمد شفا هستند. همچنین در بعضی از روایات، ترکیبی از سورهها برای شفا عنوانشده است.[۲۴] اصحاب پیامبر و اهلبیت(ع) به قرآن مراجعه و از آن طلب شفا میکردند و درمان میشدند، لذا در حدیث نبوی آمده است: «هر کس از قرآن طلب شفا نکند، خداوند متعال او را شفا نمیدهد.»[۲۵] امیرالمؤمنین(ع) نیز، بارها در کلام خود قرآن را شفا معرفی میکنند که با مراجعه به نهجالبلاغه برخی از آن تعابیر را میتوان یافت.
ایشان دریکی از خطبههای خود میفرمایند: «از این کتاب، برای بیماریهای خود شفا بخواهید، در مشکلات، از آن یاری طلبید، چراکه در این کتاب، درمان بزرگترین دردهاست» و نیز در جای دیگر میگویند: «بر شما باد به کتاب خدا (قرآن)، بهدرستی که آن ریسمان محکم الهی و نوری روشن و شفایی، سودمند است.» در خطبه ۱۵۸ نهجالبلاغه آمده است: « این قرآن، دوای درد شما است.»[۲۶] دریکی از عبارات نهجالبلاغه نيز قرآن بهعنوان داروى شفابخشى كه هيچ بيمارى از آن برنمىخيزد، معرفیشده است.[۲۷] طبق روایتی از امام رضا(ع)، شفای هر دردی در قرآن است و هر كه را قرآن شفا ندهد هیچچیز شفای بيماری او نخواهد بود.[۲۸]
معنای شفابخشی قرآن
هدف اصلی از آموزههای قرآنی شفای دردها و مشکلات اعتقادی، معنوی و روحی بشر است. منظور از واژهی شفاء در قرآن این است که این کتاب شفابخشى دلها از بیمارى مرگبار شرک و کفر و آفت شک و تردید است؛ چراکه در فرهنگ این کتاب انسانساز، نعمت یقین به مفهوم درمان دردهاى معنوى و اجتماعى آمده و شرک و گناه و تردید دربارهی خدا و روز رستاخیز، بیمارى معرفیشده است. شفا مرتبهای والا و بالاست که خداوند به مؤمنین وعده داده و آنها را بهرهمند میگرداند. مؤمنینی که مورد شفاء قرآن قرارگرفتهاند همیشه همراه حق هستند؛ بنابراین مصداق حق میشوند و هر جا که آنها حضور پیدا کنند باطل از بین میرود. افق و نهایت این مرحله نیز داشتن قلب سلیم است و انسانی که دارای قلب سلیم باشد، یعنی به آنچه منظور نظر آفریدگار خود بوده رسیده است.[۲۹]
برخی از روانشناسان با تحقیق درآیات قرآن دریافتهاند که قرآن تأثیر زیادی بر روان انسان میگذارد و عمل به توصیههای قرآن، بالاترین و بهترین نسخه بهداشت روانی است.[۳۰] همچنین نتايج بهدستآمده از تحقیقات، نشان از خاصيت درمانی صوت قرآن كريم بر انسان دارد.[۳۱] شفابخشی قرآن، تنها منحصر در مسائل روحی نبوده که حتی جسم انسان نیز با آن میتواند از بسیاری بیماریها رهایی یابد و این خود یکی از وجوه اعجاز قرآن است.[۳۲] داروها معمولاً در کنار اینکه موجب بهبود بیماری میشوند، دارای عوارض و اثر نامطلوب هستند، اما شفای قرآن، بهبودی کامل بوده و سراسر خیروبرکت است.[۳۳]
درآیات متعدد قرآن برای سلامت جسمی انسان ازلحاظ بهداشت غذایی، بهداشت شخصی(جسمی)، بهداشت مسائل جنسی و بسیاری مسائل دیگر، راهکارهایی ارائهشده است مانند خوردن غذاهای پاک، دوری از شراب، وضو، غسل، طهارت لباس، پاکیزگی محیطزیست، دوری از زنا، دوری از لواط و... .[۳۴] بنابراین با توجه به اینکه خدا قرآن را شافی انسان قرار داده است، کتاب خدا بهترین راهنما برای تدوین جامعترین دستورالعمل بهداشتی در تمام زمینهها محسوب میشود. خداوند در قالب آیات متعددی بهسلامت فردی و اجتماعی و درعینحال بهداشت جسمی و روحی بشر اشارهکرده است که توجه به آنها میتواند بهترین راه درمان و جامعترین دستورالعمل بهداشتی در مقابله با آسیبها باشد.[۳۵]
شرط شفابخشی
قرآن طبق آیهی 82 سورهی اسرا، قدم اول برای بهرهمند شدن از شِفای قرآن، مؤمن بودن است[۳۶] و قرآن برای ظالمان نتیجهی معکوس دارد و موجب گمراهی، خسران و شقاوت آنان میشود.[۳۷] درواقع این خود افراد هستند که دچار خسران خواهند شد و با کفر و نفاقی که در دل دارند، نمیتوانند از آیات قرآن که همانند نور است بهرهمند شوند. هرکسی که به دنبال شفا در قرآن باشد خداوند شفا را در روح و جسم او قرار میدهد و هر کس که قرآن را بر غیر آن ترجیح دهد خداوند هدایت بر قلب او نازل میکند و سعادتمند خواهد شد و هرکس که هدایت را در غیر قرآن ببیند، بدون شک در ضلالت و گمراهی آشکار خواهد بود.[۳۸] قدم دوم برای بهرهمند شدن از شفای قرآن، خواندن، خواستن و شفا جستن است.[۳۹] هرکسی به محضر قرآن حاضر شود و آن را بفهمد، بپذیرد و عمل کند، بهیقین امراض درونیاش از بین میرود؛ مگر آنکه خود مریض به قرآن مراجعه نکند و یا مراجعهاش از روی میل نباشد و یا پس از مراجعه به قرآن دستور و نسخه شفابخش آن را نپذیرد و یا به آن عمل نکند و یا عملش نادرست باشد.[۴۰]
روش شفابخشی قرآن
نخستین کارى که قرآن در وجود انسانها میکند، پاکسازی از انواع بیماریهاى فکرى و اخلاقى فرد و جامعه است. چون قرآن از جانب خدايى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانين آن نيز مطابق فطرت و نجاتدهنده اوست. قرآن، ضعفهای مربوط به حکمت نظری را با برهان عقلی و امراض مربوط به حکمت عملی را با تهذیب و تصفیه دل بهبود میبخشد.[۴۱] با دستورهای اخلاقی، رذیلتها را به فضیلتها، با معارف عظیم خود، جهالتها را به معرفتها و با خواص آیات و صور قرآنی، کسالتها و بیماریهای جسمانی را به سلامت تبدیل میکند.[۴۲] با حجتهاى قاطع، انواع شك و ترديدها و شبهاتى را كه درراه عقايد حق و معارف حقیقی مىشود از بين برده با مواعظ خود و داستانهاى آموزنده و عبرتانگيز، مثلهاى دلنشین، وعدهووعید، انذار و تبشير و احكام و شرايعش با تمامى آفات دلها مبارزه كرده همه را ريشهكن مىكند. بنابراین محل دل را از موانعى كه ضد سعادت است پاککرده آمادهی پذيرش سعادت مىسازد.[۴۳]
پیشگیری در قرآن
قرآن در مقام پیشگیری نیز کوشاست و سعیاش بر آن است تا انسانها به امراض فکری و قلبی دچار نشوند. بنابراین، در مرحلهی نخست به انسانها نسبت به بیماری هشدار میدهد. اگر کسی در این مرحله هشدار خداوند را جدی نگرفت و به عمل ممنوع، اقدام نمود، مریض میشود.[۴۴]
منابع
امامت پدیا
ایکنا
دانشنامه اسلامی
ویکی فقه
ارجاعات
- ↑ ابن فارس، ج ۳، ص ۱۹۹، «شفی».
- ↑ راغب اصفهانی، ص۴۵۹، «شفا».
- ↑ همان؛ قرشی، ج۴، ص۵۸.
- ↑ دانشنامه اسلامی، شفاء (اسامی و اوصاف قرآن)
- ↑ ایمان؛ شرط بهرهمندی از شِفای قرآن
- ↑ همان
- ↑ شفا جایگزین دارو نیست
- ↑ آیات شفادهنده در قرآن کدامند؟
- ↑ قرآن چگونه شفا میدهد؟
- ↑ امامت پدیا، شفا
- ↑ وَ اعْتَصِمُواْ بحَِبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ وَ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَينَْ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنتُمْ عَلىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنهَْا كَذَالِكَ يُبَينُِّ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَاتِهِ لَعَلَّكمُْ تهَْتَدُون؛ «و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد، پس ميان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛ و برکنار پرتگاه آتش بوديد كه شمارا از آن رهانيد. اینگونه، خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند، باشد كه شما راه يابيد» (آلعمران/103)
- ↑ أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَنَهُ عَلىَ تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَيرٌْ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَنَهُ عَلىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانهَْارَ بِهِ فىِ نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِين؛ «آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرفبه سقوط پىريزى كرده و با آن در آتش دوزخ فرومیافتد؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند» (توبه/109).
- ↑ قَتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يخُْزِهِمْ وَ يَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِين؛ «با آنان بجنگيد، تا خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوايشان كند و شمارا بر ايشان پيروزى بخشد و دلهای گروه مؤمنان را خنك گرداند.» (توبه/14).
- ↑ ثمَُّ كلُِى مِن كلُِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِى سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يخَْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مخُّْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون؛ «سپس از همه ميوهها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آنگاه] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهای گوناگون است بيرون مىآيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانه [قدرت الهى] است» (نحل/69).
- ↑ وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَْمِىٌّ وَ عَرَبىٌِّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمىً أُوْلَئكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكاَنِ بَعِيد؛ «و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مىگفتند: «چرا آيههاى آن روشن بیاننشده؟ كتابى غير عربى و [مخاطبِ آن] عربزبان؟» بگو: «اين [كتاب] براى كسانى كه ايمان آوردهاند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ايمان نمىآورند در گوشهایشان سنگينى است و قرآن بر ايشان نامفهوم است، و [گويى] آنان را از جايى دور ندا مىدهند» (فصلت/44).
- ↑ يَأَيهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِّمَا فىِ الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِين؛ «اى مردم، بهیقین، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سينههاست، و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است» (یونس/57).
- ↑ وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين؛ «و چون بيمار شوم او مرا درمان مىبخشد» (شعراء/80).
- ↑ وَ نُنزَِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا؛ «و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم، و [لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد.» (اسراء/82).
- ↑ ایمان؛ شرط بهرهمندی از شِفای قرآن
- ↑ توصيف قرآن به شفاء، ناظر بر قابليت تزكيه نفس در پرتو تعاليم آن است
- ↑ قرآن داروی تمام آلام روحی و جسمی است
- ↑ الصافی، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ پیامبر و امامان برای شفا چه تجویز کردهاند
- ↑ آیات شفادهنده در قرآن کدامند؟
- ↑ شفا را از قرآن بخواهیم
- ↑ قرآن چگونه شفا میدهد؟
- ↑ بررسی اثر قرآن بر دل مؤمنان و ستمگران
- ↑ نگرش قرآن به شفا
- ↑ همان
- ↑ سلامت روح و جسم با عمل به آموزههای الهی میسر میشود
- ↑ قرآن سراسر شفا و رحمت است
- ↑ قرآن چگونه شفا میدهد؟
- ↑ ایمان؛ شرط بهرهمندی از شِفای قرآن
- ↑ سلامت روح و جسم با عمل به آموزههای الهی میسر میشود
- ↑ قرآن چگونه شفا میدهد؟
- ↑ ایمان؛ شرط بهرهمندی از شِفای قرآن
- ↑ امامت پدیا، شفا در قرآن
- ↑ قرآن انسان را به معصومیت از خطا میرساند/ راهکار چیست؟
- ↑ ایمان؛ شرط بهرهمندی از شِفای قرآن
- ↑ نگرش قرآن به شفا
- ↑ همان
- ↑ شفا و رحمت؛ دو رسالت قرآن برای اهل ایمان
- ↑ بررسی اثر قرآن بر دل مؤمنان و ستمگران
- ↑ قرآن چگونه شفا میدهد؟