رحم (رحمت)

ریشه «رحم» (RḤM)؛ دوستی، مهربانی. این ریشه در این معنا، جمعا 327 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

رحمة: مهربانى. «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» (اسراء: 24). بال تواضع را براى آنها از روى مهربانى بخوابان‏ (قاموس قرآن، ج3، ص69).

ساخت‌های صرفی در قرآن

رَحِمَ (فعل مجرد): 28 بار

راحِم (اسم فاعل): 6 بار

رَحیم (صفت فعیل): 116 بار

رَحمان (صفت/اسم علم): 57 بار

رَحمَة (اسم): 114 بار

مَرحَمَة (مصدر): 1 بار

اَرحَم (صفت تفضیل): 4 بار

رُحم (اسم): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی لاتین
آفروآسیایی باستان riḥim رِحِم زهدان، بارداری uterus, pregnancy ارتباط رحِم (زهدان) با مهربانی و لطافت Orel, 449 (No. 2118)

Starling, Number: 2617

سامی باستان raḥm, riḥm رَحم، رِحم رَحِم، زهدان uterus
عبری רחם رحم rḥm نرم بودن be soft رابطه با عربی. رخم Gesenius, 933
רָחַם راحَم rāḥam فعل اسمی. دوست داشتن.

باب تفعیل. ترحم کردن

vb. denom. love. Pi. have compassion
רַחוּם رَحوم raḥūm مهربان، دلسوز compassionate
اوگاریتی rḥm رحم داشتن احساسات، دلسوز بودن to have feelings, to be compassionate DelOlmo, 737
آرامی רְחֵם رحِم rəḥēm عشق ورزیدن؛ دلسوزی، ترحم to love; to have compassion on, pity Jastrow, 1466-1468
רְחִיםָא، רִחִים رحیما، ریحیم rḥimā, riḥīm محبوب، دوست؛ دوست داشتنی beloved, friend; lovable
سریانی ܪܚܡ رحِم rḥem دوست داشتن، لذت بردن، آرزو کردن to love, delight in, desire PayneSmith, 537
مندایی rahma دوست؛

رحمت، شفقت، لطف، محبت، فداکاری

friend;

mercy, compassion, favour, love, devotion

Macuch, 419, 426
rahmuta عشق، شفقت، ترحم، محبت، صدقه، رحمت، لطف love, compassion, pity,lovingkindness, charity, mercy, grace
RHM لطیف بودن to be tender
فنیقی - Krahmalkov, -
اکدی/آشوری rāmu رامو دوست داشتن to love Black, 297
حبشی - Leslau, -
سبائی RḤM رحم مهربان بودن be merciful Beeston, 116
عربی رحم مهربان بودن، محبت داشتن مشکور، 284

Zammit, 191

منابع

رحم (واژگان)

منابع ریشه شناسی