آرزو (مترادف)
مترادفات قرآنی آرزو
آرزو، خواست قلبى براى وقوع امرى در گذشته یا آینده است که تحقّقش سخت یا ناشدنى است. آرزو با امید، طمع و حسرت تفاوت دارد؛ امید، در امور ممکن، و طمع در چیزهاى قریبالوقوع بهکار مىرود و حسرت، افسوس بر گذشته است، بهگونهاى که قابل جبران نیست. در این مدخل از واژههاى «امنیة»، «امل»، «ود»، استفاده شده است.
مترادفات آرزو در قرآن
واژه | مشاهده ریشه و مشتقات | نمونه قرآنی |
امنیه | ریشه و مشتقات منی | وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ ٱلْكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
|
امل | ریشه و مشتقات امل | ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا۟ وَيَتَمَتَّعُوا۟ وَيُلْهِهِمُ ٱلْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
|
ود | ریشه و مشتقات ود | رُّبَمَا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَوْ كَانُوا۟ مُسْلِمِينَ
|
معانی مترادفات قرآنی آرزو
«امنیة»
مَنْى يعنى سرنوشت و تقدير- مَنَى لك المانى- برايت سرنوشتى معين كرد، از اين واژه كلمه- مَنَا- بمعنى چيزى كه با آن وزن ميكنند، مَنِىّ- چيزى كه هر جاندارى از آن ساخته ميشود. در آيه گفت: أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى- القيامة/ 37 و مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى- النجم/ 46 يعنى با عزت و قدرت الهى آنچه را كه نبوده است مقدر شد و بوجود آمد.
مَنِيَّة- مرگ و اجل مقدر براى هر جاندارى جمعش- مَنَايَا- است، تَمَنِّي- تعيين و تقدير چيزى در نفس و تصوير آن در ذهن كه از كمال و تخمين نشأت ميگيرد، يا از روشى فكرى و پايهاى بر اين اساس ولى اگر بيشتر از تخمين و گمان باشد، كذب و دروغ در آن بيشتر غلبه دارد.
پس بيشتر آرزوها تصورى است كه حقيقتى براى آن نيست، در آيه گفت: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ- الجمعه/ 6 و وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً- الجمعه/ 7 أُمْنِيَة- صورتى است كه از آرزوى چيزى در نفس انسان بوجود ميآيد، و چون دروغ تصورى است كه حقيقت ندارد و گفتن آن مثل آرزوئى است براى آغاز دروغ، اگر از دروغ به آرزو تعبير شود درست است لذا از عثمان روايت شده است كه «ما تغنيت و لا تمنيت منذ اسلمت». در آيه گفت: وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ- البقره/ 78 مجاهد گفته است امانى يعنى كذب و دروغ (از اهل كتاب كسانى ناخوانده كتاب هستند كه فقط دروغهائى از آن ميدانند) يا بگفته ديگران يعنى فقط ميخوانند بدون معرفت زيرا تلاوت بدون علم و معرفت در نزد خوانندهاش مثل آرزو است و گفت: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ- الحج/ 52 يعنى در موقع تلاوت آيات آن كتابها از سوى پيامبران، قبلا گفته شد همانطوريكه- تمنى چنانكه بر پايه گمان و تخمين ميباشد بر پايه روش انديشه نيز هست كه بر آن اصل آرزويش ميآيد. و همين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بيشتر مبادرت ميكرد به تلاوت آياتى كه فرشته وحى بر قلبش ميرساند تا اينكه باو گفته شد: لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ- طه/ 114 و لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ- القيامة/ 16 كه تلاوت پيشاپيش آيات بر اين اساس- تمنى- ناميده شده و آگاهى داده شده كه شيطان در اين امر و مانند آن تسلطى در ايجاد آرزوها داشته است- از اين جهت بيان شده است كه ان العجله من الشيطان. (شتابزدگى دور از عقل و از امور شيطانست) عبارت- منيتنى كذا- يعنى آرزوئى در من بوجود آوردى كه امر بر من مشتبه شد، خداوند از اين معنى خبر داده است كه: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ- النساء/ 119.[۱]
«امل»
أَمَل: آرزو، اميد. «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» حجر: 3 «بگذار بخورند و برخوردار شوند و آرزو سرگرمشان كند»، اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: كهف: 46، حجر: 3[۲]
«ود»
وُدّ با ضمه حرف اول محبت به چيزيست، و آرزو داشتن نسبت به آن و يا هر دو معنى در اين واژه بكار ميرود زيرا تمنى كه آرزو داشتن و دريافت چيزى نمودن است يا متضمن و در بر گيرنده معنى دوستى است (زيرا دوستى از سه مرحله نياز، شناخت و سپس عشق و محبت) ميگذرد. و معنى خواستن و تمايل شديد رسيدن و بدست آوردن چيزيست كه دوستش دارند. در آيه: وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً- الروم/ 21 و سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا- مريم/ 96 اشاره به چيزيست كه ميانشان الفت و دوستى ياد شده را ايجاد ميكند و آن خداى رحمان است[1] و در آيه زير به آن اشاره دارد كه: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ- الانفال/ 63 تا پايان آيه و مودتى كه اقتضاى محبت و دوستى خالص و مجرد دارد در آيه: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى- الشورى/ 23
مثل آيه: وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ- البروج/ 14 و إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ- هود/ 90 پس ودود در بر گيرنده و متضمّن مفهومى است كه در آيه زير بآن اشاره دارد كه:
فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ- المائده/ 54 كه معنى محبت خداى تعالى نسبت به بندگانش قبلا گفتيم و هم چنين معنى محبت ما نسبت به او، بعضى از دانشمندان گفتهاند معنى مَوَدَّة و محبت او نسبت بندگانش همان توجه و مراعاتيست كه نسبت بايشان دارد روايت شده است كه
«إن اللّه تعالى قال لموسى، أنا لا أغفل عن الصغير لصغره و لا عن الكبير لكبره و أنا الوَدُودُ الشكور».
(يعنى اى موسى از حالات بندگان و هر چيزى كه كوچك باشد بخاطر كوچكيش و بزرگ باشد بخاطر بزرگيش غافل نيستم زيرا با محبت و شكور هستم).
اين حديث همان معنى آيه: سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا- مريم/ 96 است و همين طور آيه: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ- المائده/ 54 در مورد معنى دوم- ود- كه همان تمنا و آرزو است آيه: وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ- آل عمران/ 69 و رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ- الحجر/ 2 و وَدُّوا ما عَنِتُّمْ- آل عمران/ 118 و وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ- البقره/ 109
و وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ- الانفال/ 7 دشمنانتان دوست دارند و آرزو دارند كه شما شوكت و عظمت نداشته باشيد.
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا- النساء/ 89 و مثل آنها كافر و ناسپاس باشيد.
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ- المعارج/ 11 در قيامت مجرمين آرزو ميكنند كه بتوانند حتّى فرزندان خود را فديه بدهند و فداى گناهان خود نمايند. و آيه: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- المجادله/ 22 خداى تعالى دوستى با كفار و تفاخر به آنها را نهى فرموده است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ- النساء/ 144 تا اينجا كه ميفرمايد- بِالْمَوَدَّةِ- يعنى بوسيله محبت و دوستى از نصيحت و غير از آن: كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ- النساء/ 73 زيرا دشمنان شما و كفار اصولا تابع دوستى نيستند و گوئى ميان شما و او مودتى نيست (پيمان شكنند).
فلانٌ وَدِيدُ فلانٍ- او دوست اوست.
وَدّ- نام بتى است اين نامگذارى يا بجهت مودتى است كه نسبت به آن بت دارند و يا بنا بر اعتقاد آنهاست كه تصور كردهاند ميان بت و باريتعالى دوستى هست (كه خداوند از اين قبايح و تصورات زشت برتر و منزه است).
واژه- وَدّ- اگر اصلش- وَتِد- باشد درست است كه حرف (ت) در (دال) ادغام شده باشد و اينكه بخاطر شدت و محكمى دوستى و ثبات آن در يك مكان باشد كه در بارهاش معنى مودت و ملازمت يعنى دوستى و همراهى نموده اند.[۳]