ازدواج

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۳ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ازدواج: ایجاد پیوند و پیمان دوطرفه بین یک زن و مرد به وسیله صیغه عقد با رضایت دوطرف است. هدف ازدواج تشکیل خانواده است که تمایل فطری به این امر در نهاد انسان گذاشته شده‌است. ازدواج به روابط جنسی مشروعیت داده و نقش اساسی در حفظ تمدن یک قوم و یا ملت را دارا بوده است.

مفهوم شناسی

لغوی

ازدواج، مصدر باب افتعال، و حروف اصلی آن، «ز ـ و ـ ج» است. از نظر لغت زوج به‌ معنای جفت، در مقابل فرد.[۱] زوج، عبارت از دو چیز همراه و قرین است؛ چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد. [۲] مانند شب و روز. در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، به‌کار رفته است. بر این اساس، به هریک از زن و شوهر، زوج و به هر دوی آن‌ها زوجین اطلاق می‌کنند؛ چنان‌که در قرآن آمده است: «و‌اَنّه خَلَقَ الزَّوجینِ الذَّکرَ والأُنثی»[۳]. در کتاب‌های لغت، کم‌تر به واژه ازدواج توجه شده است. ولی با توجه به‌معنای زوج، کلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتحاد دو چیز را در برخواهد‌ داشت[۴]

اصطلاحی

ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویی است و بر اساس آن، برای مرد و زن نسبت به یک‌دیگر، تعهداتی اخلاقی و حقوقی پدید می‌آید که سرپیچی (از بسیاری) از آن‌ها، عقوبت و کیفر را در پی خواهد داشت.[۵] ازدواج در هر آیینی، با قوانین و مقررات ویژه‌ای صورت می‌گیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است «لکلِّ قوم نکاحٌ» ازدواج فرآيندي است از کنش متقابل بين دو فرد، يک مرد و يک زن، که برخي شرايط قانوني را تحقق بخشيده اند و مراسمي براي برگزاري زناشويي خود برپا داشته اند و به طور کلي، عمل آنان مورد پذيرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.[۶]

ازدواج در جاهلیت

عرب جاهلی، افزون به نوع اصلی ازدواج(زناشویی)، نکاح‌های متنوع و در عین حال، مضبوط و شناخته شده ای را برگزار می‌کرد. به جز نوع اصلی و دو مورد دیگر(ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) که در اسلام نیز تأیید شد، بقیه موارد، عموماً روش هایی گوناگون برای اطفای نایره شهوت بود، و عملا عرب جاهلی را به مرزهای زنا می‌رساند. با وجود این، جالب توجه است که عرب جاهلی، خود برخی از معاشرت‌ها را زنا می‌دانست، و در نگرش او، علنی بودنِ رابطه جنسی و آمد و شدها و معاشرت‌های بی ضابطه بسیار زشت و چه بسا، ممنوع بود[۷].

  • ازدواج‌هایی که اسلام تأیید کرده شامل موارد ذیل است:

نکاح مهر

این نکاح از انواع نکاحی بود که اسلام امضاء کرد و قرآن می‌ گوید: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا»[۸] مهر در جاهلیت پولی بود که مرد به پدر عروس به عنوان بهای او می‌پرداخت می‌شد. در اسلام مهر هدیه‌ای است که شوهر به زن می‌دهد، از این رو قرآن کلمه "صداق" را به کار برده‌است[۹] در  جاهلیت زن هیچ حقی نسبت به مهر خود نداشت، قرآن به این مطلب اشاره می‌کند و می‌گوید که فقط در صورت رضایت زن، پدر می‌تواند چیزی از آن بردارد «فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا» [۱۰]

نکاح متعه

متعه يا ازدواج موقت، در دوران جاهليت معروف بود.در اين نکاح، از ابتدا مدت ازدواج معلوم مى‌شد و با اتمام آن مدت، زن و شوى از هم جدا مى‌شدند. به چنين ازدواج موقتى «متعه» مى‌گفتند، زيرا به قصد استمتاع از زن(در مدتى مشخص) تحقق مى‌يافت.[۱۱] چنان که تاجران و نيز جنگ جويان در سفر، و در مناطقى دور از خانه و وطن، به نکاح متعه مى‌پرداختند که وقتى مدت آن پايان مى‌يافت، عقد، خودبه خود فسخ مى‌شد و آن شخص رهنورد(مثلاً تاجر) نيز به راه خود ادامه مى‌داد.[۱۲] در مورد مراحل انجام اين ازدواج، گاهى گفته مى‌شود: «غالباً در متعه، مهريه و خواستگارى ساقط مى‌شد». در اين باره بايد گفت مسلّماً در متعه، خواستگارى ـ به معناى متعارف آن ـ کمتر تحقق مى‌يافت و بيشتر به شکل عقدى خصوصى ميان مرد و زن برگزار مى‌شد، اما با وجود اين، مهريه اى معين ۸و به احتمال زياد، به خود زن پرداخت مى‌شد. [۱۳]

متعه ازدواجی بود که اسلام آن را بر اساس آیه «...فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْکُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِيمًا حَکِيمًا» <ref>. و زنانى را که متعه کرده‏ ايد مهرشان را به عنوان فريضه‏‌اى به آنان بدهيد و بر شما گناهى نيست که پس از مقرر با يکديگر توافق کنيد مسلما خداوند داناى حکيم است(نساء /24) امضا نمود. مفسران شیعه این آیه را امضای متعه دانسته‌اند و کلمه استماع موید آن است. چون در متعه بیشتر تمتع جنسی مدنظر است و اصل تشریح آن نیز در یکی از غزوات می‌باشد که لشکریان اسلام مدتی از خانواده خود دور افتاده بودند و تعبیر از صداق به اجرت نیز موید دیگری است و علاوه براین ابن عباس و ابی بن کعب و ابن مسعود «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ» "الی اجل مسمی" قرائت کرده‌اند که «الی اجل مسمی» مهم ترین فرق بین ازدواج دائم و موقت است[۱۴].

  • ازدواج‌هایی که مورد تایید اسلام قرار نگرفت شامل موارد ذیل است:

ضیزن(مَقُت)

از ازدواج‌های معروف جاهلی که آن را حرام نمی‌شمردند، ازدواج با زن پدر بود. در جاهلیت بعد از مرگ شوهر، همسر او به پسر بزرگ شوهر تعلق می‌گرفت. او تمایل خود را با انداختن پارچه ای، بر روی آن زن اعلام می‌کرد. در این صورت، مالک او می‌شد؛ اگر می‌خواست با او ازدواج می‌کرد و اگر هم مایل نبود، او را از ازدواج منع می‌کرد، تا اینکه پسر می‌مرد و زن صاحب ارث می‌شد، مگر اینکه زن با بخششی به آن پسر، خودش را آزاد می‌کرد.[۱۵] البته اگر پسر بزرگ تمایلی به آن زن نداشت، این حق به پسر کوچک‌تر می‌رسید و اگر میت فرزندی نداشت، به نزدیکان او می‌رسید. این ازدواج نیز بدون عقد و مهر انجام می‌گرفت.[۱۶]

گاه از یک مرد چندین زن برجای می‌ماند که بین پسران و خویشاوندان نزدیک تقسیم می‌شد. این ازدواج از ازدواج‌های معروف جاهلیت بود، ولی شیوع زیادی نداشت، چرا که مردم عرب آن را زشت می‌پنداشتند و افراد کمی به چنین ازدواجی تن می‌دادند، لذا این نکاح مَقت(زشت) نام داشت[۱۷] و بچه‌ای که گاه از این طریق متولد می‌شد به مقیت معروف بود.[۱۸]

در قرآن کریم آمده است: «وَلَا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا» [۱۹]به این نوع ازدواج نکاح ارث نیز می‌گویند چون زن را همچون کالای از اموال میت می‌دانستند و جزء میراث او می‌دانستند و قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهًا...»[۲۰]

اما در توجه به قرائن تاریخی می‌توان از شان نزول این آیه گفت که یکی از انصار به نام ابوقیس از دنیا رفت و فرزندش به نامادری خود پیشنهاد ازدواج داد. آن زن گفت : تو را فرزند خود می‌دانم و این کار را شایسته نمی‌بینم از این رو نزد پیامبر(ص) آمد و کسب تکلیف کرد، این آیه نازل شد و این نوع ازدواج را تحریم کرد.[۲۱] علت تحریم آن است که نامادری درحکم مادر است و ازدواج با او تجاوز به حریم پدر و هتک حرمت اوست.[۲۲] از نمونه‌های این نوع ازدواج اشعث بن قیس است که مولود ازدواج قیس بن معدی کرب با نامادری خود است و دیگر ابومعیط است که نتیجه ازدواج ابوعمر و بن امیه با عامریه، زن پدر خود می‌باشد.[۲۳] اجراى اين نکاح وراثتى در يثرب با اين رسم همراه بوده است که پس از وفات يک مرد، بى درنگ، پسر(يا وارث ديگر) جامه خود را بر سر زن بازمانده، مى‌انداخت تا بدين سان، ارث بردن نسبت به نکاح او را اعلام کند، آن گاه اگر مى‌خواست او را همسر خويش مى‌ساخت يا آن که او را باز مى‌داشت تا مالى بپردازد و خود را برهاند.

نکاح مخادنه

خدن به معنای دوست، رفیق و معشوق است. در جاهلیت، معاشرت گروهی از مردان با زنان را که به صورت مخفیانه انجام می‌گرفت، مخادنه می‌گفتند که تعداد این مردان معمولاً کمتر از ده نفر بود.[۲۴] این رابطه و دوستی به قدری آشکار نبود که معروف به فحشا بشوند و کاملاً هم مخفی نبود که کسی نفهمد. از آنجایی که جامعه‌ی عرب جاهلی فقط آنچه آشکار بود مایه‌ی ذلت می‌دانستند، این نوع معاشرت را عار نمی‌شمردند؛ زیرا آنها بر این باور بودند: «ما استتر بأس و ما ظهر لوم»[۲۵] آنچه محرمانه و پنهان است، مانعی ندارد و آنچه آشکار است، مایه‌ی عار می‌باشد». آنها مرد را دوست زن و زن را دوست مرد می‌شمردند و اعتقاد داشتند که اگر هر دوی این‌ها بر این دوستی راضی باشند، این نکاح از طریق ایجاب و قبول رضایت انجام گرفته پس حلال است.[۲۶]

همچنین آورده‌اند که مخادنه نوعی از تعدد ازدواج بود که نزد قبایلی که دختران بر اثر زنده به گور کردن کم شده بود، انجام می‌گرفت.[۲۷] قرآن نیز ضمن تایید بر وجود این نوع ارتباط جنسی در جاهلیت، آن را تحریم کرد: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ...»[۲۸] همین معنا در آیه ۲۵ سوره نساء نیز است. اسلام حتی ازدواج با زنان اهل کتاب و کنیزان را به شرط اینکه اهل مخادنه(ارتباط تقریبا پنهانی) و مسافحه(ارتباط آشکار) نباشد جایز دانست و از هر نوع فحشاء دراین آیات نهی کرد «...وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ...؛... و به کارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشيده[اش] نزديک شويد...»[۲۹]

ازدواج در قرآن

اسلام به ازدواج معقولانه می‌نگرد نه آرمان‌گرایانه [۳۰] .در قرآن کریم، ازدواج عامل تکامل انسان، راه صحیح ارضای غریزه جنسی و موجب بقای نسل است. قرآن نهاده شدن ازدواج در خلقت را از جمله آیات الهی می‌داند «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» [۳۱] قرآن به مسلمانان توصیه می‌کند که مردان و زنان بی‌همسر را همسر دهند و فقر را مانع ازدواج قرار ندهند که خداوند آنها را حمایت می‌کند: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» [۳۲] پیامبر اسلام(ص) ازدواج را امر محبوب الهی می‌داند: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاسْلامِ احَبَّ الَى الَّلهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ التَّزْویجِ»[۳۳] امام صادق (ع) ازدواج را سبب افزونى ارزش عبادت دانسته، مى فرماید: «رَکعَتانِ یصَلّیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ افْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکعَةً یصَلّیها غَیرُ مُتَزَوِّجٍ» [۳۴] در متون اسلامى به موازات تمجید و تشویق به ازدواج از تجرد، نهى و نکوهش شده است: «اکثَرُ اهْلِ النَّارِ العُزَّابُ»[۳۵]

گونه‌های ازدواج

گونه‌های رسمی

ازدواج دایم

ازدواج ایجاد پیوند زناشویی به وسیله صیغه عقد می‌شود. در مذهب شیعه امامی ازدواج دو گونه دائم و موقت دارد. در صیغه عقد ازدواج موقت، مدت معینی در نظر گرفته می‌شود و بعد از آن مدت زن و شوهر بدون طلاق از هم جدا می‌شوند.[۳۶] اما در ازدواج دائم افراد با تعیین مهریه بدون تاریخ انقضاء با یکدیگر زندگی می‌کنند.

ازدواج موقت

در فقه شيعه، ازدواج موقت از جمله مسايلی است كه تحت شرايط خاص مجاز شمرده شده است؛ استناد قرآنی اين گونه ازدواج به برخی از آيات قرآن از جمله آيه ۲۴ سوره مباركه نساء است كه: «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» [۳۷]؛ ابن‌عطيه درباره شرايط ازدواج موقت روايت می‌كند كه «متعه نكاحی است كه مرد، زن را با حضور دو شاهد و اجازه سرپرست او، براى مدتى معين، به زوجيت می‌گيرد با اين شرط كه از يكديگر ارث نبرده، و مرد، مهريه را به زن بپردازد.

در بسياری از روايات منقول از امامان معصوم(ع) تأكيد بر نكاح دائم است و ازدواج موقت برای پيشگيری از فساد و نفی ارتباط پنهانی، حفظ پاكدامنی و ارضای غريزه جنسی برای كسانی كه امكان ازدواج دائم برای آنها مهيا نيست، در نظر گرفته شده است.[۳۸]

گونه‌های غیررسمی

ازدواج سفید

دربسیاری از فرهنگ‌های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده‌ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می‌شود منجر می‌شود که در خانه‌ای مشترک با هم زندگی می‌کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می‌کنند، ولی در بعضی از فرهنگ‌های دیگر اینگونه نیست همباشی (ازدواج سفید) از مصادیق بارز متخذی اخدان (دوست پنهانی گرفتن) است؛ بنابراین سه نوع ازدواج داریم؛ اول رسمی با قرائت دقیق الفاظ، ازدواج رسمی که معاطات و علن است و نوع دیگر همباشی است که امروزه این مدل بصورت نادرست و غیرقانونی رایج شده است چراکه  این نوع نکاح باطل است، لازمه ازدواج عرفی معاطات در نکاح و خواندن صیغه عقد است. لذا بدون خواندن صیغه و محقق نشدن معاطات، ازدواج محقق نیست. لذا همباشی برگرفته از سبک غربی است و در تضاد با دین است. [۳۹]

برخی افراد نیز ازدواج را به دو ازدواج سوپی و ازدواج سالادی تقسیم میکنند؛ به آن معنا که گاهی افراد تمایل دارند وقتی با یک شخص ازدواج می‌کنند کاملاً با او و قوم و قبیله آن فرد میکس شوند، در مقابل افرادی هم هستند که تمایل دارند همانند اجزای سالاد با هم پیکره‌ای را بسازند و در عین حال که خودشان هستند و رنگ و طعم خودشان را حفظ کرده‌ و حریم خصوصی دارند ولی در کنار همدیگر یک زندگی بسازند.

حکم فقهی ازدواج

ازدواج، براى زن یا مرد به خودى خود از مستحبات بسیار مؤکد است.[۴۰] که گاه واجب مى شود؛ کسى که به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، واجب است زن بگیرد.[۴۱] در ازدواج چه دائم و چه موقت، لازم است صیغه عقد خوانده شود و صرف رضایت زن و مرد در تحقق ازدواج کافی نیست.[۴۲] زن و مرد می‌توانند خود صیغه عقد را بخوانند و نیز می‌توانند کسی را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه را بخواند.[۴۳] اگر زن و مرد توانایی خواندن صیغه به زبان عربی را دارند، باید آن را عربی بخوانند.[۴۴]  دختر باکره برای ازدواج باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد.[۴۵] ازدواج با محارم مانند مادر، خواهر و مادرزن برای مرد، حرام است.[۴۶] ازدواج دائم و موقتِ زن مسلمان با مرد غیرمسلمان جایز نیست.[۴۷] ازدواج موقت مرد مسلمان با زن غیرمسلمان، اگر از اهل کتاب باشد، جایز است.[۴۸]

کارکردهای ازدواج

از مهمات کارکردهای ازدواج میتوان به موارد ذیل اشاره داشت:

1. نجات از سرگردانی و بی‌پناهی: انسانی که ازدواج نکرده همانندکبوتری بی آشیانه و تنهاست که با ازدواج، آشیانه، شریک زندگی، مونس، محرم راز و غمخوار خویش را به دست می‌آورد.[۴۹]

2 . تکامل اجتماعی: هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست وپیوسته برای جبران کمبودهایش تلاش می‌کند. جوان درپی رسیدن به استقلال فکری خود، به سوی ازدواج سوق داده می‌شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته، زمینه رشد و تکامل خویش را فراهم می‌کند خداوند زن و مرد را به گونه‌ای آفریده است که از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‌اند و با قرار گرفتن در کنار یکدیگر از برخی از نقایص و خامی‌ها عبور می‌کنند و شخصیت خویش را تکامل بخشیده و مسئولیت‌پذیر و اجتماعی می‌گردند.

۳. ارضای غریزه جنسی: غریزه دروجودانسان، بسیار نیرومند و اررزنده است که در صورت قرارگرفتن در مسیر شرعی و صحیح خود، موجب رشد وتعالی روحی و نشاط درونی در انسان می‌شود. ازاین رو هر فردی، نیازمند همسری است که در محیطی امن وآرام، درهنگام نیاز، از وجودش بهره گیرد و لذت ببرد. ارضای درست غریزه جنسی یک نیازطبیعی است که باید به آن پاسخ داده شود و گرنه ممکن است، پی آمدهای منفی داشته باشد. کسانی که از ازدواج کردن امتناع می‌ورزند، اغلب دچار بیماری‌های روانی و جسمانی می‌گردند.

۴. تداوم نسل: ثمره ازدواج، وجود فرزند است که باعث تحکیم خانواده و آرامش و دلگرمی زن و شوهر می‌شود ازاین رو، در قرآن و روایات اسلامی، درباره ازدواج تاکید فراوان شده است. قرآن کریم ازدواج را زمینه انس و الفت بین زن و مرد می‌داند و می‌فرماید: «و از آیات خدا این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با آنها انس بگیرید. پیامبراسلام (ص) ازدواج رامحبوب‌ترین بنیان اسلام بر می‌شمارد و می‌فرمایند: «در اسلام بنایی گذاشته نشده است که نزد خداوند محبوب‌تراز ازدواج باشد».[۵۰]

5. رسیدن به آرامش: از تنهایی درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش‌های نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند داشتن و نیز از مهم‌ترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضایتمندی درونی از برکات ازدواج است.[۵۱]

6. مودت و رحمت: از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است، آنچه در آغاز زندگى مشترک بین زن و شوهر، یگانگى برقرار مى‌کند و اثر آن در مقام عمل ظاهر مى‌شود، مودت است؛ ولى پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانى، رحمت جاى مودت را پر مى‌کند. رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه الهى و ضامن به پا ماندن بناى زندگى و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در‌‌ همان آغاز زندگى نیز در زندگى نقش دارد. گاهى زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سرمى‌زند در اینجا براى حفظ نظام خانوادگى، مودت رنگ مى‌بازد؛ ولى رحمت جایگزین آن مى‌شود و در زندگی مشترک باید به‌دنبال آرامش باشیم و نه آسایش، زیرا آرامش باعث انس و الفت می‌شود.[۵۲]

ملاک‌های ازدواج صحیح

ازدواج پایدار باید براساس توجه به شرایط و روش صحیح در نظرگرفتن اهداف و فلسفه صحیح ازدواج، رشد و تکامل معنوی، سکون و آرامش، تولید و افزایش نسل، ارضای غریزه جنسی صورت گیرد.

انتخاب صحیح همسر نیز باید بر اساس ملاک و معیارهای صحیح و واقعی، نظیر ایمان و تقوی، اصالت خانوادگی، اخلاق و رفتار اسلامی، انسانی، جمال با کمال و فراهم بودن شرایط و بلوغ دختر و پسر، بلوغ شخصیتی فکری و عقلی، جسمی و جنسی و اقتصادی باشد.[۵۳]

در امر ازدواج شناخت و درک صحیح زن و شوهر از یکدیگر و تفاوت‌های روحی و روانی زن و مرد، توجه و عمل به حقوق و تکالیف شرعی و قانونی زوجین، حقوق مادی و معنوی، تکالیف اختصاصی و مشترک، رابطه زناشویی صحیح با دوام و مدیریت شده باید در یکدیگر وجود داشته باشد.[۵۴]

هم کفو بودن

یکی از دستورات دین مبین اسلام این است که زن و مرد در آغازین قدم‌های ازدواج به دنبال همسرانی باشند که هم‌فکر و در سطح یکدیگر باشند  یک زندگی وقتی به ثمر می‌نشیند که زوجین دغدغه یکدیگر را داشته باشند، این یک دستور ویژه از سوی قرآن کریم است. خداوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور می‌دهد «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»[۵۵] این آیه قرآن نیز به مسئله هم کفو بودن پس از ازدواج اشاره دارد. اینکه قرآن می‌گوید پیامبر اگر تو به تنهایی پیامبر باشی کافی نیست باید خانواده‌ات را هم رشد دهی به این نکته اشاره دارد که ما در خانواده نباید به فکر رشد یک جانبه خودمان باشیم، چراکه هرچقدر همسر ما رشد کرده باشد مسیر را برای رشد ما هم فراهم خواهد کرد. بنابراین لازم است در مسائل فرهنگی، اجتماعی و... نسبت به خانواده خود حساس باشیم[۵۶].

پاکدامنی طرفین

از اهداف مهم دیگر ازدواج، حفظ پاکدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزش‌های گوناگون است، چراکه ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است، از این رو پیامبر(ص) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد».[۵۷] در ازدواج باید معیار اصلی ایمان، صداقت، اعتماد و اصالت مدنظر باشد، پرهیز از تجملات و عدم بهانه‌گیری برای تحصیل دختران و پسران می‌تواند در ازدواج به موقع موثر باشد.[۵۸][۵۹]

سن ازدواج

سن مطلوب ازدواج به آمادگی فکری و ذهنی بستگی دارد. در خصوص سن ازدواج نمی‌توان برای همه افراد نسخه واحدی پیچید، هر زمان که فردی آمادگی پذیرش فردی غیر از خودش را داشته باشد، یعنی آن فرد و شرایطش را بپذیرد و نیاز داشته باشد که به لحاظ حسی و عاطفی تشکیل زندگی بدهد، می‌توان گفت شرایط برای ازدواج فراهم است. اگر فرد این آمادگی فکری و ذهنی را نداشته باشد و نتواند غیر از خودش کس دیگری را بپذیرد، ازدواجی هم اگر شکل بگیرد، موفق نخواهد بود..[۶۰] براساس نظرات متخصصان، ازدواج نه باید زمانی باشد که پختگی لازم برای ازدواج صورت نگرفته و نه زمانی که از آن پختگی عبور کرده باشند. تیپ افرادی که در سنین غیرمعمول بالاتر ازدواج می‌کنند، یکسان نیست..[۶۱]

تحصیلات در ازدواج

تحصیلات یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی است که باید به آن توجه کرد. نه تنها به این دلیل که افراد را از لحاظ جایگاه اجتماعی متمایز می‌کند، بلکه به این دلیل که بر سن ازدواج، آمار طلاق، ایدئولوژی نسبت به جامعه، درک متقابل از یکدیگر و اصول تربیت فرزند اثر می‌گذارد. بر خلاف سال‌های گذشته، به دلیل افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها و بیشتر شدن فرصت‌های تحصیلی، اکثر جوان‌ها به جست‌وجوی علم در دانشگاه‌ها مشغولند. در چهار دهه گذشته سن ازدواج سه سال و سه ماه افزایش یابد. اخیراً تحقیق‌هایی مبنی بر تأثیر میزان تحصیلات بر ازدواج و طلاق انجام شده است. براساس آمار و جمعیت سازمان ثبت ‌احوال هرچه سطح تحصیلی بالاتر می‌رود، نسبت طلاق به ازدواج، در زنان و هم در مردان کاهش پیدا کرده است. پس هر چه تحصیلات و آگاهی افراد بالاتر باشد، آن‌ها بهتر می‌توانند در تشخیص افراد مطابق با ملاک‌هایشان موفق باشند. تحصیلات دانشگاهی به میزان زیادی در برداشت و نگرش افراد در مورد مسائل مختلف زندگی تأثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال افرادی که سطح تحصیلی متفاوتی دارند، معمولاً در تربیت فرزندان خود به گونه متفاوتی عمل می‌کنند. با وجود همه این مسائل، در واقع این درست نیست که شخصیت فرد را با موقعیت اجتماعی یا تحصیلات وی بسنجیم، نوع تحصیلات نیز مسئله قابل توجهی است که البته از درجه اهمیت بسیار کمتری نسبت به سطح تحصیلات برخوردار است.[۶۲]

راهکارهای وصول به ازدواج مطلوب

از آن‌جا كه خانواده‌ها معمولا در خصوص ازدواج جوانان با سوگيری تصميم می‌گيرند، مراجعه به متخصصين حوزه‌ی ازدواج و خانواده و استفاده از آموزش‌های پيش از ازدواج در كنار مشاوره‌هايی كه با والدين و در خانواده صورت می‌گيرند، لازم و ضروری است. توجه به مذهب، سن، شغل، تناسب فرهنگی، عمومی، تحصيلی، اجتماعی، اقتصادی و هم‌چنين توجه به قوميت از اساسی‌ترين معيارها برای دختران و پسران در آستانه‌ی ازدواج است. اهتمام و تاکید مطلق به ازدواج فاميلی را امری نادرست است چراکه بيماری‌های ارثی كه در اثر ازدواج‌های فاميلی بروز پيدا می‌كنند، آسيب‌های فراوانی را به بدنه‌ی خانواده و اجتماع وارد كرده و در طولانی مدت باعث خدشه‌دار شدن ارتباطات فاميلی می‌شود.[۶۳]

همچنین آموزش مهارت‌های پيش از ازدواج، هنگام ازدواج و بعد از آن برای پايداری و استحكام بنيان خانواده امری لازم و ضروری است و بايد اين آموزش‌ها را در دوره‌های آموزشی موسسات و مراكز مشاوره فعال گنجانده و به گونه‌ای عمل كنيم كه زوجين بتوانند هم با ويژگی‌ها و شرايط ذهنی يكديگر آشنا شده و هم شرايط روحی هم را بهتر بسنجنند تا بتوانند هم‌كفو خود را انتخاب كنند.[۶۴] یکی از راه‌های وصول به این امر،  شناخت طرفین از یک‌دیگر است. افراد برای شناخت کامل یک‌دیگر به دست کم ۶ماه زمان و معاشرت نیاز دارند.

مخالفان ازدواج

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال‌هایی ضد ازدواج دارند. این استدلال‌ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایهٔ آموزه‌های مذهبی و فلسفی می‌شود. بسیاری از مردم علت انزجار از ازدواج را مشکلات اقتصادی و بسیاری محدودیت‌های ناشی از آن می‌دانند و عده ای نیز مطابق احکام ادیان متبوع خود آن را خلاف اوامر الهی می‌دانند. فی المثل تجرد عیسی مسیح را سرمشق عمل قرار داده و آن را ناشی از امر الهی می‌دانند. لیکن عدهٔ بسیاری نیز ازدواج را محدودیت دانسته و آن را سالب آزادی‌های مطلوب خویش می‌دانند.[۶۵]

ازدواج در مکتب فمینیست

فمینیسم به ازدواج با جنس مخالف به عنوان یک نهاد سنتی که در پدرسالاری ریشه دارد برخورد می‌کند و ازدواج را نهادی می‌داند که منجر به ترویج برتری و قدرت مرد بر زن می‌شود. این روابط قدرت، مردان را به عنوان روزی‌رسان که در حوزه عمومی عمل می‌کنند و زنان را به عنوان تامین‌کننده خدمات پرستاری و مراقبت که در حوزه خصوصی عمل می‌کنند،در نظر می‌گیرد.  [۶۶]این با مفهوم ازدواج مساوات‌خواهانه که در آن قدرت و کار بین دو جنسیت به‌طور برابر تقسیم می‌شود، و این تقسیم برمبنای نقش‌های جنسیتی صورت نمی‌گیرد در تضاد است[۶۷]

در یک ازدواج، اختصاص دادنِ نقش‌های جنسیتی غالب به مردان و نقش‌های جنسیتی زیردستانه و سلطه‌پذیر به زنان، بر روابط قدرت درون رابطه اثر می‌گذارد. [۶۸]در برخی خانواده‌های آمریکایی، زنان نقش‌های جنسیتی کلیشه‌ای را درونی می‌کنند، و غالباً خود را با نقش «همسر»، «مادر»، و «پرستار» در هماهنگی با هنجارهای اجتماعی و شریک مذکرشان وفق می‌دهند.[۶۹] «بل هوک» می‌گوید: «در ساختار خانواده، افراد یادمی‌گیرند که ستم جنسیتی را به عنوان امری» طبیعی بپذیرند و این در حکم اولین قدم برای حمایت از سایر اشکال ستم، نظیر سلطه یک جنس بر دیگری است.[۷۰]

نقش تقدیر در ازدواج

از مهم‌ترین مباحثی که در امر ازدواج از آن خیلی سخن بــه میان می‌آید، مقوله قسمت وتقدیر  است؛ در آیه سوم سوره انسان می‌فرماید«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» [۷۱] قسمت به معنای نقش و اراده نداشتن انسان در رخدادهای زندگی از جمله ازدواج نبوده چراکه خداوند انسان را آزاد و صاحب اختیار آفریده است. باید توجه داشت که این آزادی مطلق نیست، بله مستند به اراده و مشیت خداوند است؛ خداوندی که خیر و صلاح انسان را بهتر از خودش می‌داند چراکه او خالق انسان است و خالق بهتر از هر کسی مخلوق را می‌شناسد. برای تحقق یک رخداد مهم مثل ازدواج عوامل گوناگونی از جمله اراده انسان دخالت دارد كه این موضوع در طول اراده خداوند است؛ مهمترین شرط برای تحقق ازدواج اراده و اقدام است..[۷۲]

منابع

ویکی پدیا

داشنامه اسلامی

خبرگزاری ایکنا

ویکی فقه

  1. . لسان‌العرب، ج۲، ص۲۹۱؛ الصحاح، ج‌۱، ص‌۳۲۰.
  2. . مفردات، ص‌۲۱۵ ؛ التحقیق، ج‌۴، ص‌۳۱۴.
  3. . (نجم/۴۵)
  4. . مواجهه قرآن با ازدواج عرب جاهلی
  5. .همان
  6. . دایره المعارف علوم اجتماعی، ص 23.
  7. . مواجهه قرآن با ازدواج عرب جاهلی
  8. . و مهر زنان را به عنوان هديه‏ اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد(نساء /۴)
  9. . ترجمه تفسیر طبری، ج ۴، ص ۲۴۲
  10. . و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد»(نساء/ ۴).
  11. . المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام ج ۵، ص ۵۳۶
  12. . همان ص ۵۳۷
  13. . تاریخ الجاهلیه. ص156
  14. .کنزالعرفان، ج ۲، ص ۱۷۴ .
  15. . جامع البیان، ج۸، ص ۱۳۳ -۱۳۹.
  16. . الزواج عندالعرب فی الجاهلیة و الاسلام، ص ۲۹.
  17. . همان/35
  18. . المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.، ج۵، ص ۵۳۷.
  19. . و با زنانى که پدرانتان به ازدواج خود درآورده‏ اند نکاح مکنيد مگر آنچه که پيشتر رخ داده است چرا که آن زشتکارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است»(نساء /۲۲).
  20. . اى کسانى که ايمان آورده‏ ايد براى شما حلال نيست که زنان را به اکراه ارث بريد...»(نساء/ ۱9)
  21. . نمونه، ج ۳، ص 368.
  22. . همان ص ۳۹.
  23. . مجاز القرآن، ص28
  24. . المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.، ج۵، ص ۵۴۶ .
  25. .جامع البیان، ج۸، ص ۱۹۳.
  26. . جامع البیان، ج۸، ص ۱۹۳
  27. . جامع البیان طبری، ج۸، ص ۱۹۳.
  28. . امروز چيزهاى پاکيزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پيش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى که خود پاکدامن باشيد نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست‏ خود بگيريد...».(مائده/5).
  29. . انعام/ 151
  30. . ازدواج به تنهایی ارزش نیست/ نگاه واقع‌بینانه اسلام را نادیده نگیریم
  31. . از نشانه هاى او، این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان، مودت و رحمت قرار داد.(روم/21)
  32. . [مردان و زنان] بی همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست اند، خدا آنان را از فضل خود بی نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.(نور/33)
  33. . در اسلام هیچ بنیادى پى ریزى نشده که مانند ازدواج، محبوب خداى بزرگ باشد.( وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص 20)
  34. . دو رکعت نمازى که متأهل به جاى مى آورد از هفتاد رکعت نمازى که مجرد به جاى مى آورد، برتر است.(همان)
  35. . بیشتر دوزخیان را مجردان تشکیل مى دهند.(همان)
  36. .ازدواج دایم و موقت
  37. . و زنانى را كه به عقد موقت خود در آورديد، پاداش و مهريه واجب آنها را بپردازيد، و اگر بعد از مهريه واجب، بر چيزى توافق كرديد، بر شما باكى نيست كه خداوند عليم و حكيم است( نساء/24)
  38. . ازدواج موقت؛ ضرورت‌ها و راهكارها
  39. . همباشی یا ازدواج سفید همان زنا است/ نظر آیت‌الله شبیری زنجانی درباره معاطات
  40. . تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۳۶.
  41. . توضیح المسائل، م ۲۴۴۳. ازدواج
  42. . توضیح المسائل(مُحَشّی)، ج۲، ص۴۵۰.
  43. .همان
  44. .همان، ص453
  45. .همان، ص460
  46. .همان،ص464
  47. همان.،ص 468
  48. .همان.
  49. [https://markazi.iqna.ir/fa/news/2599680/تكامل-معنوی-هدف-اساسی-ازدواج-است-انتخاب-آگاهانه-بر-اساس-دستورات-اسلام . تكامل معنوی، هدف اساسی ازدواج است/ انتخاب آگاهانه بر اساس دستورات اسلام ]
  50. . ازدواج، شیرین‌ترین پیوند در روابط انسانی
  51. . آرامش درونی، هدف اصلی ازدواج از دیدگاه دین اسلام
  52. . مودت و رحمت از آثار قابل توجه ازدواج ‌است
  53. . ازدواج به تنهایی ارزش نیست/ نگاه واقع‌بینانه اسلام را نادیده نگیریم
  54. . دورشدن از ارزش‌های دینی و معنوی به امر ازدواج آسیب وارد می‌کند
  55. .و خانواده‎ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو رزقی نمی‌طلبیم، ما به تو روزی می‌دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است»(طه / ۱۳۲).
  56. . هم کفو بودن در ازدواج از دیدگاه قرآن‌
  57. . آرامش درونی، هدف اصلی ازدواج از دیدگاه دین اسلام
  58. . تكامل معنوی، هدف اساسی ازدواج است/ انتخاب آگاهانه بر اساس دستورات اسلام
  59. . چرا ازدواج برای جوانان دلهره‌آور شده است؟
  60. . ساختار ازدواج در جامعه ایران آگاهانه نیست
  61. [https://tabriz.iqna.ir/fa/news/4005978/مشکل-جوانان-ضعف-در-شناخت-مفهوم-ازدواج-است . مشکل جوانان ضعف در شناخت مفهوم ازدواج است ]
  62. . آیا میزان تحصیلات زوجین در ازدواج مهم است؟
  63. . مشاوره‌های پيش از ازدواج نقش مؤثری در انتخاب همسر دارند
  64. . ازدواج‌ در دوران کرونا و سبک‌های جدید زندگی
  65. . ازدواج-ویکی پدیا
  66. . Briana Weadock, Disciplining Marriage: Gender, Power, and Resistance», 2000
  67. . Veronica Jaris Tichenor, "Thinking About Gender and Power in Marriage"  The Kaleidoscope of Gender, 2010
  68. . bell hooks, Feminist Theory From Margin to Center, 2000
  69. . ازدواج
  70. . Sprecher, Susan; Felmlee, Diane, "The Balance of Power in Romantic Heterosexual Couples Over Time from His and Her Perspectives», [3], 1997
  71. . ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس»( انسان/3)
  72. . قسمت و تقدیر چه سهمی در ازدواج دارد؟