معناشناسی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۳ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)

معناشناسی؛ مطالعه ارتباط میان واژه و معنا. معناشناسی به عنوان زیرشاخه‌ای از علم زبان شناسی در اواخر دهه پنجاه میلادی پدید آمد. قرآن کریم می‌گوید خداوند پیامبران را به زبان مردم مبعوث کرد تا کلام خدا را بفهمند. از این‌رو شناخت معنای کلام خدا امری ضروریست. از بزرگترین معناشناسان قرآن می‌توان به ایزوتسو اشاره کرد که اولین فردی بود که با شیوه‌ای نوین به بررسی معانی واژگان قرآن پرداخت.

تعریف

معناشناسی یا معنی‌شناسی (به انگلیسی semantic) دانش بررسی و مطالعه معانی در زبان‌های بشری است؛ به عبارت دیگر، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می‌گویند. معنا شناسی را می‌توان بر چهار نوع دانست: «معناشناسی فلسفی» که با عنوان علم الدلاله یا علم الفلسفیه از آن یاد می‌شود؛ «معناشناسی منطقی» که خود به معناشناسی منطق جدید، منطق گزاره‌ها و منطق موجّهات تقسیم بندی می‌شود؛ «معناشناسی نشانه‌ شناختی یا نشانه شناسی» که از دلالت نشانه‌ها بحث می‌کند مانند: نشانه‌های زبانی، تصویری، شنیداری و...؛ و «معناشناسی زبانی» که یکی از شاخه‌های مهم زبان شناسی می‌باشد که به معنای یک واژه، یک جمله، یک پاراگراف، یک متن معناشناسی زبانی اطلاق می‌گردد.[۱]

پیشینه

برای پیشینه معناشناسی باید به تاریخچه زبان شناسی توجه داشت. تا پیش از قرن ۲۰ رویکرد عمده در زبان‌شناسی، زبان‌شناسی تاریخی یا درزمانی بوده و بیشتر تاریخ تغییر و تحول زبان و واژگان بررسی می‌شده است. در اواخر قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ دانش زبان‌شناسی دچار تغییراتی می‌شود که مطالعه زبان را به دو حوزه مطالعه در زمانی و هم‌زمانی تقسیم می‌کند. معناشناسی در تعریف نوین آن از اواخر دهه پنجاه میلادی رخ نشان داد.[۲]

معناشناسی قرآن

لزوم استفاده از معناشناسی

در آیه ۴ سوره ابراهیم آمده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ؛ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم». یعنی هیچ رسول و پیامبری به او ابلاغ وحی نمی‌شود مگر به زبان قوم او باشد. در مورد پیامبر اسلام (ص) هم قرآن به زبان قوم نازل شده است؛ مخاطبان پیامبر(ص) در منطقه جغرافیایی حجاز و بازه زمانی آن هم ابتدای قرن ۷ میلادی بوده است، پس در یک منطقه و با یک زبان و یک منطقه جغرافیایی مشخص سر و کار داریم. شناخت زبان قوم ،دانش زبان‌شناسی است که معناشناسی یکی از زیرشاخه‌های آن است.[۳]

مؤلفه‌های معناشناسی واژگان قرآنی

معناشناسی و تفسیر روشمند واژگان قرآن را می‌توان وابسته به سه مؤلّفه ذیل دانست: 1. اصول و مبانی معناشناسی واژگان قرآن: مبانی معناشناسی واژگان همان باورهای اساسی مفسّر و گزاره‌های زیربنایی در تفسیر و تحلیل مفردات آیات قرآن است. مانند: «الفاظ مترادف در قرآن کریم وجود دارد» یا «مجاز در کلمات قرآن کریم وجود دارد» و... . ضروری است مفسّر قرآن پیش از آغاز تفسیر، مبانی مربوط به معناشناسی واژگان را شناسایی و با استدلال قوی انتخاب نماید. همچنین مفسّری که مبنای مورد اختیارش به عنوان مثال، انکار ترادف در قرآن مجید است، باید با التزام و وفاداری به این مبنا هنگام تفسیر آیات، به تفاوت معنایی واژگان قریب‌المعنا در قرآن تصریح نماید.

منابع معناشناسی واژگان قرآن

بحث از منابع تفسیر واژگان قرآن که در کتب علوم قرآنی، با عنوان «مآخذ و مصادر تفسیر» نیز از آن یاد شده است،[۴] یکی از مباحث مهمّ روش‌شناسی تفسیر و دوّمین مؤلّفه‌ی معناشناسی روشمند واژگان قرآن است. منابع تفسیر واژگان قرآن اطلاعات و داده‌هایی هستند که مفسّر با مراجعه به آنها به معنا و مراد از واژگان به کار رفته در آیات قرآن، پی می‌برد. برای مثال، قرآن کریم، روایات تفسیری اهل بیت (ع)، معاجم لغت و فرهنگ استعمالات عرب‌ ـ‌ که متبلور در اشعار، نثر و ضرب‌المثل‌های آن است‌ ـ از جمله منابع مهمّ معناشناسی واژگان قرآن هستند.

قواعد و ضوابط معناشناسی واژگان قرآن

صرف نظر از تفاوتی که برخی میان اصطلاح ضابطه و قاعده بیان کرده‌اند،[۵] هر دو در «شمولیت و کلّی بودن» قضایای خود، مشترک و مورد اتفاق نظرند. ضوابط و قواعد معناشناسی واژگان قرآن «دستورالعمل‌های کلّی مبتنی بر مبانی متقن برای فهم معنا و مراد واژگان آیات قرآن» است.[۶]

معناشناسان قرآن

توشی هيكو ایزوتسو

وی در سال ۱۹۱۴ ميلادی در توكيو به‌دنيا آمد و در ۱۹۳۷ از دانشگاه «كيو» كه يكی از بهترين دانشگاه‌های غيردولتی ژاپن بود فارغ‌التحصيل شد. او نخست به تدريس متون فلسفی يونانی و لاتين پرداخت و مدتی نيز به تدريس مباحث زبان‌شناسی و معنا‌شناسی مشغول و از اين راه به زبان عربی كشانده شد و برای نخستين بار قرآن كريم را به طور مستقيم از عربی به ژاپنی ترجمه كرد.[۷] او سعی کرد با استفاده از دانش جدید معناشناسی، معناشناسی جدیدی از قرآن ارائه دهد. وی در کتاب «خدا و انسان در قرآن» که ابتدا قصد داشته آن را معناشناسی قرآن نام‌گذاری کند، روش معناشناسی را ارائه کرد و در کتاب «مفاهیم اخلاقی در قرآن»، آن روش و‌ مبانی را با قرآن تطبیق داد.[۸] ایزوتسو می‌گوید من می‌خواهم کاری کنم که قرآن به زبان خود سخن بگوید و خودش، مفاهیم خودش را براساس زبان‌شناسی ساختارگرا و قومی تفسیر و تحلیل کند[۹] وی معتقد است كه استفاده از روش معناشناسی در تفسير قرآن كريم، باعث می‌شود كه مفسر از تأثير افكار خود بر اثر، در امان بماند و از تفسير به رأی كه در روايات اسلامی نكوهش شده است، دوری كند. او همچنین ادعا می‌كند با به كارگيری معناشناسی در تفسير متون از تأثير انديشه‌های خودمان هم در امان می‌مانيم.[۱۰] ایزوتسو البته معناشناسی را نسبت به تفسیر بنیادی‌تر می-داند.[۱۱] وی همچنین می‌گوید استفاده از فرهنگ لغت، شعر و‌ متن‌های ادبی، معنای نسبی که در قرآن مورد نظر است را به دست نمی‌دهند و‌ تنها معنای اصلی را تبیین می‌کنند.[۱۲]

انتقادات به ایزوتسو

یکی از ضعف‌های ایزوتسو در معناشناسی قرآن این است که در تحلیل آیات قرآن هیچ نگاهی به روایات ندارد و معناشناسی قرآن را کاملاً مستقل از متون دیگر در نظر می‌گیرد؛ چراکه معتقد است آنها از قرآن بیگانه هستند. به عبارت دیگر مشکل اصلی در روش‌شناسی ایزوتسو این است که در آن بینامتنیت جایگاهی ندارد.[۱۳] ایراد دیگر به کار وی این است که به دلیل عدم گسترش زبان‌شناسی در زمان خودش، مباحث پیشرفته در تحلیل آیات را بیان نکرده است. وی همچنین نتوانسته است بین باورهای فرقه‌های اسلامی و‌ معناشناسی ارتباط برقرار کند و به طور مثال در نتیجه‌گیری بحث از واژه ایمان، می‌گوید آنچه بین فرقه‌های مختلف‌ مطرح شده، ارتباطی با معناشناسی قرآن ندارد.[۱۴]

نمونه هایی از معناشناسی واژگان قرآن

بلاد

در قرآن از اصطلاح «بلاد» استفاده شده است که ما آن را به سرزمین‌ها ترجمه می‌کنیم. بلاد صورت عربی واژه پالات است که کلمه‌ای لاتین است. در روم باستان قسمت تپه مانندی بود که به آن تپه پالات می‌گفتند و شبیه بالاشهر تهران بود و اشراف در آن زندگی می‌کردند. پس بلاد یک مفهوم سیاسی است و به معنی محله اعیان‌نشین در ساختار سیاسی و مدنی روم باستان است. وقتی این واژه معرب شده است به معنای محله‌های اعیان‌نشین است.

فلک

در اخترشناسی بطلمیوس اصطلاحی به نام اورانوس وجود دارد که در زبان مردم حبشه فلک نامیده می‌شد. منظور از هر فلک یک گنبد آسمانی شفاف بود که اجرام آسمانی روی آن فلک چسبیده بودند و به گرد زمین می‌چرخیدند. وقتی آیه «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» در نظر گرفته می‌شود، از مفهومی صحبت می‌شود که در دستگاه اخترشناسی بطلمیوس معنا پیدا می‌کند. به عبارت دیگر فلک یک اصطلاح از یک دستگاه مفهومی است که برای فهم معنای دقیق قرآن باید آن دستگاه را بشناسیم.[۱۵]

منابع

ایکنا

ویکی پدیا

ارجاعات

  1. علم معناگرایی از قرن ۲۰ به دانشی مستقل تبدیل شد
  2. زبان‌شناسی‌ شناختی و‌ فهم نوین از قرآن/ لزوم بازنگری در علوم دینی
  3. گونه‌های معناشناسی قرآن کریم/ احصای کاربرد‌های ریشه برای دستیابی به روابط مفهومی
  4. البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۶؛ المبادي العامة لتفسير القرآن، ص۵۹.
  5. الاشباه و النظائر ۱: ۱۳
  6. روایات تفسیری؛ گنجینه‌ای در مفردشناسی روشمند آیات
  7. «ايزوتسو» معناشناسی را روشی برای مصونيت از تفسير به رأی قرآن می‌داند
  8. زبان‌شناسی‌ شناختی و‌ فهم نوین از قرآن/ لزوم بازنگری در علوم دینی
  9. نگاه معناشناسانه به قرآن، برداشت‌های دقیق و ضابطه‌مندی را ارائه می‌کند
  10. «ايزوتسو» معناشناسی را روشی برای مصونيت از تفسير به رأی قرآن می‌داند
  11. معناشناسی قرآن باید با توجه به مباحث زبانشناسی و معناشناسی جدید صورت گیرد
  12. زبان‌شناسی‌ شناختی و‌ فهم نوین از قرآن/ لزوم بازنگری در علوم دینی
  13. سه معیار شناخت کلمات کلیدی قرآن در نظریه‌پردازی اسلامی
  14. زبان‌شناسی‌ شناختی و‌ فهم نوین از قرآن/ لزوم بازنگری در علوم دینی
  15. قرآن مجموعه‌ای از مفاهیم و معانی است/ ریشه لاتین کلمه «بلاد»