سوره منافقون
سوره منافقون؛ شصت و سومین سوره، از سورههای مدنی در جزء 28ام، دارای 11 آیه. سوره درباره اوصاف و رفتار منافقان بوده و گفته میشود در شأن عبداللهبنابیسلول نازل شده است، کسی که بین مهاجرین و انصار دوقطبی ایجاد کرده بود.
معرفی سوره
سوره منافقون، شصت و سومین سوره و از سورههای مدنی در جزء ۲۸ام قرآن است که 11 آیه دارد. این سوره درباره منافقان بوده و رفتار و اوصاف آنان را بیان میکند. این سوره خطر منافقان را به پیامبر (ص) گوشزد کرده و مؤمنان را به انفاق در راه خدا و دوری از نفاق توصیه میکند[۱][۲].
شأن نزول سوره
این سوره در بازگشت از غزوه بنیالمصطلق نازل شده است. در کتاب مغازی واحدی، علت وقوع جنگ بنیمصطلق و وقایع حین و بعد از آن ثبت شده است. این نبرد بعد از ماجرای صلح حدیبیه به وقوع پیوست. خزاعی، قبیله بزرگی از اعراب یمانی بود که بنیمصطلق، شاخه فرعی آن محسوب میشد. واژه مصطلق به معنای خوشآهنگ است و به علت خوش الحان بودن اجداد این طایفه، اعضای آن به بنیمصطلق معروف شدند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که در سال ششم هجرت به پیامبر(ص) خبر رسید که افرادی از این قبیله در پی متحد کردن دیگر کفار هستند تا جنگی علیه ایشان ترتیب دهند. حارث بن ابی ضرار که رئیس طایفه بنیمصطلق بود، پس از اقامت رسول خدا در مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در این منطقه، مانند سایر بزرگان کفار، احساس خطر کرد، درصدد مبارزه با این دین جدید برآمد و پس از همپیمانی با دیگر طوایف، قصد هجوم به مدینه را کرد. پیامبر(ص) به محض دریافت این خبر، بریده اسلمی را بهعنوان همپیمان با کفار نزد حارث فرستاد و پس از اطمینان از قصد هجوم آنان، پیشدستی کرد و برای نبرد با آنها به همراه گروهی از مهاجران و انصار، از مدینه به سوی سرزمین بنیمصطلق به راه افتاد.
غزوه بنیمصطلق در شعبان سال پنجم یا ششم هجرت به وقوع پیوست. در این نبرد، قبیله بنیمصطلق شکست خوردند و ۲۰۰ نفر از آنها اسیر شدند؛ همچنین اموال و داراییهای فراوانی به غنیمت سپاه اسلام درآمد. سوره مبارکه منافقون نیز هنگام بازگشت از این غزوه، بر پیامبر(ص) نازل شد.
در راه بازگشت از این غزوه، وقوع دو رخداد، به نزول آیات سوره منافقون منجر شد. اتفاق اول مربوط به وقوع درگیری بین انصار و مهاجران سپاه بود. ماجرای دیگر نیز در مسیر بازگشت، افک و تهمت به عایشه، همسر پیامبر(ص) بود که در سوره نور بدان اشاره شده است[۳].
محتوای سوره
محتواى این سوره در چهار بخش خلاصه میشود؛ یکی نشانههاى منافقان که خود شامل چندین قسمت حساس است، دیگری بر حذر داشتن مؤمنان از توطئههاى منافقان و لزوم مراقبت دائم در این زمینه، هشدار به مؤمنان که مواهب مادى دنیا آنها را از ذکر خداوند غافل نکند و توصیه به انفاق در راه خدا و بهرهگیرى از اموال پیش از آنکه مرگ فرا رسد و آتش حسرت به جان انسان بیفتد[۴].
تفسیر سوره
آیه 1
متن آیه: «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشهدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشهدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»
ترجمه آیه: « هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مىگويند: «ما شهادت مىدهيم كه يقيناً تو رسول خدايى!» خداوند مىداند كه تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ايمان ندارند).
آیتالله جوادی آملی درباره این آیه میفرماید: اگر کسی بگوید این شخص پیامبر(ص) است و معتقد هم باشد، هم صدق خبری و هم صدق مخبری دارد، ولی منافق نمیگوید «إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ» بلکه میگوید «نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ» که دارای کذب خبری و مخبری است. قرآن قلب منافقان را دارای مرض و بیمار میداند؛ زیرا چیزی میگویند که به آن معتقد نیستند و در باطن با کفار هستند و به آنان تمایل باطنی دارند[۵].
آیه 8
متن آیه: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (منافقون/8)
ترجمه آیه: «مىگويند: اگر به مدينه برگرديم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بيرون خواهد كرد. (ولى) عزت از آن خدا و از آن پيامبر او و از آن مؤمنان است؛ ليكن اين دورويان نمىدانند».
در تفاسير، براى آيات پنجم تا هشتم سوره منافقون، شأن نزول مفصّلى آمده است كه آن را به طور خلاصه نقل مىكنيم: بعد از جنگ بنى المصطلق كه در سال ششم هجرى اتّفاق افتاد، هنگام بازگشت به مدينه، ميان دو نفر از مسلمانان كه يكى از مهاجران و ديگرى از انصار بود، بر سر آبگيرى از چاه نزاع شد و هر يك براى غلبه بر ديگرى از دوستان خود كمك خواست. عبداللّه بن ابَىسلول كه سر كرده منافقان بود به كمك مرد انصارى شتافت و گفت: ما مهاجران را مسكن و مال داديم، ولى حالا در برابر ما مىايستند. اگر به مدينه برگرديم، عزيزان، ذليلها را بيرون خواهند كرد.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه بیان میدارد «گوينده اين سخن و همچنين سخنى كه آيه قبل حكايتش كرد، عبداللّه بن ابى بن سلول بود و اگر نگفت من وقتى به مدينه برگشتم چنين و چنان مىكنم و گفت ما چنين و چنان مىكنيم براى اين بوده كه همفكران خود را كه مىداند از گفته او خوشحال مىشوند با خود شريک سازد[۶].
عزیز پنداشتن خود و ذلیل دانستن دیگران، ویژگی تفکر منافقانه
آیه ۸ سوره منافقون این مطلب را روشن میسازد که طرز تفکر خود را عزيز دانستن و ديگران را ذليل پنداشتن يک تفكر منافقانه است كه از غرور و تكبر از يكسو و گمان استقلال در برابر خدا از سوى ديگر، ناشى مىشود در حالی که در تفکر دینباورانه، عزت در معنای شکستناپذیری، تنها خاص خدا و رسولش و مؤمنين است[۷].
- ↑ ویکی شیعه
- ↑ دانشنامه اسلامی
- ↑ غزوه بنیمصطلق؛ پیروزی مجدد سپاه اسلام پس از صلح حدیبیه
- ↑ سُوَر منافقون و تغابن با صدای البناء + دانلود/ پاکی از هرگونه نفاق با ممارست بر تلاوت سوره منافقون
- ↑ چرا بعد از سقیفه، نفاق رنگ باخت/ خدا اضلال ابتدایی ندارد
- ↑ عزیز پنداشتن خود و ذلیل دانستن دیگران؛ ویژگی تفکر منافقانه
- ↑ عزیز پنداشتن خود و ذلیل دانستن دیگران؛ ویژگی تفکر منافقانه