قِسط؛ به‌معنای سهم و نصیب، و دادگری و عدالت است. باب افعال آن (إقساط)، به‌معنای عدل‌ورزی و دادن حق هر کس به خودش می‌باشد. این مفهوم با مشتقاتش 23 بار در قرآن به‌کار رفته است.

قِسط
قِسط

لغت‌شناسی

«قسط» در معنی لغوی و در ادبیات عرب به معنی نصیب، دادگری و عدل است و در زبان فارسی نیز به معنای داد، بازپرداخت و مانده است. راغب اصفهانی در مفردات معتقد است: «الْقِسْطُ هُوَ النَّصِیبُ بِالْعَدْلِ»؛ «قسط، نصیب و سهم‌گذاری با عدالت است». همچنین معنای قراردادن هر چیز در جای خود، در این مفهوم مستتر است.

نیز در لسان‌العرب و تاج‌العروس آمده است: قسط، عدل و حصه و نصیب است و گفته شده: اِقساط (به کسر همزه) فقط عدل در قسمت است[۱].

 
آیه 25 سوره حدید

تفسیر آیه 25 سوره حدید: «لیقومَ الناسُ بالقسط»

در آیه ۲۵ سوره مبارکه «حدید» می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَأَنزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ؛ به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند».

براساس مفاد آیه، فرستادن پیامبران با دلایل و نشانی‌ها و نازل کردن کتاب و میزان، برای برپایی و قیام مردم به قسط و عدل است[۲].

البته برخی دیگر، «یقوم» را در آیه «لیقوم الناس بالقسط» به‌گونه‌ای دیگر معنا کرده و معتقدند اقامه‌کننده قسط، امام و رهبر جامعه است و مردم به واسطه اقامه قسط قوام خواهند یافت[۳]

در تفسیر المیزان علامه طباطبایی درباره این آیه آورده است: «و المیزان لیقوم الناس بالقسط» - مفسرین، میزان را به همان تراز و که داراى دو کفه است و سنگینى‌ها را با آن مى‌سنجند تفسیر کرده‌اند و جمله «لیقوم الناس بالقسط» را غایت و غرض انزال میزان گرفته و گفته‌اند: معناى جمله این است که: ما ترازو را نازل کردیم تا مردم را به عدالت در معاملات خود عادت دهیم و در نتیجه دیگر خسارت و ضررى نبینند و اختلالى در وزن‌ها پدید نیاید، و نسبت میان اشیاء مضبوط شود، چون قوام زندگى بشر به اجتماع است و قوام اجتماع هم به معاملاتى است که در بین آنان دائر است و یا مبادلاتى که با دادن این کالا و گرفتن آن کالا صورت مى‌گیرد، و معلوم است که قوام این معاملات و مبادلات در خصوص کالاهایى که باید وزن شود به این است که نسبت میان آنها محفوظ شود، و این کار را ترازو انجام مى‌دهد»[۴]. براین اساس نکته مهم این است که خداوند می‌خواهد برپایی قسط و عدل به یک عادت و رویه رفتاری و آرمان همیشگی در جامعه انسانی تبدیل شود و این به واسطه اهمیت غیر قابل انکار عدالت و نقش تأثیرگذار آن در تحقق تعالی و تکامل انسان و جامعه است.

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است: «پيامبران با سه وسيله مجهز بودند: دلایل روشن، كتب آسمانى و معيار سنجـش حق از باطل و خوب از بد. اما نكته جالب در جمله (ليقوم الناس بالقسط) اين است كه از خودجوشى مردم سخن مى‌گويد؛ نمى‌فرمايد: هدف اين بوده كه انبيا انسان‌ها را وادار به اقامه قسط كنند، بلكه مى‌گويد: هدف اين بوده كه مردم مجرى قسط و عدل باشند! آرى مهم اين است كه مردم چنان ساخته شوند كه خود مجرى عدالت گردند و اين راه را با پاى خويش بپويند.

در واقع این آیه بیانگر نگاه متعالی اسلام به گسترش عدل و داد و اجراى قسط در جامه انسانى است که ابتدا پایه حرکت به سمت برپایی قسط و عدل را خود مردم و براساس یک انقلاب فکری و فرهنگی قرار می‌دهد و این را با تعابیری همچون بینات، میزان و کتاب مطرح می‌کند ودر گام دوم از آهن یا بأس شدید به منزله ضمانت اجرای این عدالت‌گستری در برابر ستمگران و زورگویان سخن می‌گوید که البته لازمه این ضمانت اجرا یاری دین خدا و رسولان او از سوی مردم است؛ به عبارتی در اینجا هم نقش اصلی با مردم است[۵].

نسبت قسط با عدل

اشتراکات معنایی قسط و عدل

«عدل»‏ به گفته اهل لغت لفظى است كه مفهوم برابری و مساوات را در بردارد. در تعریف دیگری از لغت عدل گفته شده است: حالتي است بين افراط و تفريط، به گونه اي که در اين حد وسط زيادت يا نقصاني قرار نداشته و اعتدال کامل مراعات شده است. با اين توصیف از معنای «عدل» باید گفت «قسط» نیز به معناى نصيب عادلانه است.

تفاوت‌های معنایی قسط و عدل

آیت الله مکارم شیرازی تفاوت‌های زیر را برای این دو مفهوم برشمرده است:

الف. تفاوت در مفهوم و تحقق خارجی: یکی از مهمترین تفاوت های «قسط» با «عدل» آن است که «قسط» جنبه تطبيق مفهوم عدالت و اجرای آن را در مصاديق داراست و وقتي «عدل» بخواهد در خارج تحقق و بروز داشته باشد از آن به «قسط» تعبير مي گردد. در واقع «قسط»، آن «عدلی» است كه ظهور يافته و محسوس گشته و از همين روست كه ترازو كردن اشياء را قسط می گويند؛ چون عدل و تعادل را به صورت آشكارا نمايش می دهد.

ب. تفاوت در گستره معنایی: دیگر تفاوت بین معنای «قسط» و «عدل» آن است که واژه «قسط» و «اقساط» در مواردى به كار مى رود كه گروهى در چيزى شريك باشند و اگر نصيب و بهره هر كدام به طور كامل پرداخته شود اين عمل «قسط» است ولى اگر در ميان آن تبعيض كنند «جور» است. ولى «عدالت» كه نقطه مقابل آن «ظلم» است مفهوم گسترده‌ترى دارد هم در موارد شركت و هم در غير موارد آن به كار مى رود.

در واقع نسبت منطقی ميان «عدل» و «قسط»، عموم و خصوص مطلق است. قسط مفهوم خاصّى دارد كه تنها در موارد شركت به كار مى‌رود و عدالت مفهوم وسيع‌ترى دارد كه هم آن و هم غير آن را شامل مى‌شود. به عبارت دیگر قسط، تنها در مواردى استعمال مى‌شود که به حق دیگران مربوط باشد، مانند اداى شهادت، قضاوت، وزن نمودن و پیمانه کردن و امثال آن؛ و عدل در مورد حق دیگران و حق خود انسان و... به کار می‌رود.

ج. تفاوت در داوری و تقسیم حقوق: از تعبيرى كه در بعضى احاديث آمده تفاوت ديگرى نيز میان «عدل» و «قسط» استفاده مى شود و آن اين است كه عدالت در مورد حكومت و داورى است و قسط در مقابل تقسيم حقوق است.

د. اختصاص «قسط» به پاداش نیک: 

كلمه «قسط»، تنها متناسب پاداش نيك است، نه مجازات. اما مجازات می‌تواند عدل باشد. این معنا از آیه 4 سوره یونس برداشت شده است[۶].

همچنین آیت‌الله خامنه‌ای (رهبر معظم انقلاب) معتقد است: ««قسط» با «عدل» فرق می‌کند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجسته‌ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه‌ی حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه‌ی صحیح. اما آن چیزی که فعلاً برای بشر مسأله است و او تشنه‌ی آن است و با کمتر از آن نمی‌تواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی این‌که عدل، خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید». بنابراین ایشان قسط را پیاده کردن عدل در اجتماع می‌دانند[۷].

نسبت عدالت با توحید

از قرآن اين مطلب استفاده می‌شود كه هدف اساسی‏ انبياء دو چيز است؛ توحيد و برقراری عدالت. آيه ۲۵ سوره «حديد»، برپايی عدل و قسط را از اهداف بعثت پيامبران می‌داند. اولی مربوط است به‏ ارتباط انسان با خدا و دومی مربوط است به ارتباط انسان‌ها با يكديگر. دعوت به خدا و شناختن او و نزديك شدن به او يعنی دعوت به توحيد نظری و توحيد عملی فردی؛ اما اقامه عدل و قسط در جامعه يعنی‏ برقرار ساختن توحيد عملی اجتماعی[۸].

منابع

ایکنا

ارجاعات

پیوند‌های مرتبط

قسط (1)

عَدل