سوره معارج
سوره معارج؛ هفتادمین سوره قرآن کریم، از سور مکی و دارای 44 آیه. نام این سوره، برگرفته از آیه سوم است که به محل عروج فرشتگان در آسمان ها اشاره می کند. در شأن نزول آیات ۱ تا۳ سوره معارج آمده است، این آیات مربوط به واقعه غدیر و فردی است که ولایت امام علی(ع) را نپذیرفت[۱].
معرفی سوره
سوره معارج، هفتادمین سوره قرآن کریم است که ۴۴ آیه دارد و از سورههای مکّی است. نام این سوره، از آیه سوم برگرفته شده و به معنای محل عروج فرشتگان در آسمانها است. محور آیات این سوره درباره معاد و انذار مشرکان، مخالفان، حالات کافران در قیامت و ویژگیهای نمازگزاران بهشتی است[۲].
شأن نزول سوره
سه روایت سبب نزول برای این آیات نقل شده است. روایت نخست: سدّی روایت کند که نضر بن حارث در مکه گفت: خدایا، اگر قرآن حق باشد و از جانب تو فرستاده شده است بر ما از آسمان سنگ ببار. همانجا خداوند متعال آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» را درباره او نازل کرد و خداوند در جنگ بدر بر او عذاب فرستاد. إبنعباس نیز روایت کند که نضر بن حارث گفت: خدایا، اگر این قرآن حق و از جانب تو فرستاده شده است، بر ما از آسمان سنگ ببار. آنگاه آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» نازل شد.
روایت دوم: درباره أبوجهل نقل کردهاند که به پیامبر (ص) گفته بود: اگر راست میگویی، از خدا بخواه که از آسمان قطعهای بر سر ما سقوط کند.
روایت سوم: سفیان بن عیینه روایت کند که امام صادق (ع) از اجدادش نقل کند که چون رسول خدا (ص) امام على (ع) را در روز غدیر خم منصوب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه»، این خبر به بلاد منتشر شد. نعمان بن حارث فهرى نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: از طرف خدا به ما امر کردى که به یکتایىِ خدا و رسالت تو شهادت دهیم و گردن نهادیم. جهاد و حج و روزه و نماز و زکات را آوردى و ما پذیرفتیم. سپس به این امور اکتفا نکردى تا اینکه این جوان را (منظور امام على) منصوب داشتى و گفتى: «من کنت مولاه فعلى مولاه.» آیا این امر از طرف شخص توست یا امرى است از جانب خداوند؟!
رسول خدا (ص) فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از جانب خداست.» در این هنگام نعمان از نزد پیامبر برگشت در حالی که میگفت: «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ؛ خداوندا، اگر این سخن حق است و از ناحیة توست، سنگى از آسمان بر ما بباران» (انفال: ۳۲). پس خداوند سنگى بر سر او فروافکند و او را کشت. همین جا آیات «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ» نازل گشت[۳].
مقاله «نقد و بررسی روایات اسباب نزول آیات آغازین سوره معارج» که به قلم محسن احتشامی نیا و طاهره علیمرادی نگاشته شده به نقد و بررسی روایات شأن نزول این سوره پرداخته است. آنان به این نتیجه دست یافتهاند که سند تمام روایات، بجز روایت سفیان بن عیینه از امام صادق (ع) یا دارای راویان ضعیفند و یا به صحابیهای ختم میشود که خود شاهد نزول آیات نبوده و یا از تابعان نقل گردیده است و یا اساساً فاقد سند میباشند. از جهت متن نیز روایات با مفهوم و سیاق آیات سوره و با نزول یکپارچه سوره مخالف و ناسازگار هستند. همچنین حادثه گزارش شده برخی از این روایات با زمان نزول آیات همزمان نیست و فاصله بسیاری با زمان نزول آیات دارد. به علاوه روایات دچار اضطراب و اختلاف هستند در نهایت داستان کشته شدن نعمان بن حارث فهری در واقعه غدیر را، به علت کثرت طرق و هماهنگی با سیاق و محتوای آیات میتوان به عنوان سبب نزول سوره معارج خصوصاً آیات اولیه پذیرفت[۴].
در واقع این آیات، حقانيت ولايت حضرت علی(ع) را به تمام معنا به تصوير میكشد و خداوند به همه اثبات كرد كه اگر حكومت ايشان را نپذيرند، نتيجه آن گمراهی و نابودی است؛ مانند حقانيت رسالت رسول اكرم(ص) در جريان مباهله با مسيحيان نجران در مدينه[۵].
ده صفت نمازگزاران بهشتی
در این سوره ۱۰ صفت برای کسانی که استحقاق رفتن به بهشت را دارند، ذکر شده است؛ از جمله این صفات میتوان به نمازگزار بودن و مداومت ورزیدن در این امر، ایمان داشتن به روز جزا، کمک به محرومان، داشتن عفت، وفای به عهد و امانت، پرهیزگار بودن و مراقبت از اعمال اشاره کرد.
دوام بر نماز
با توجه به آیه «اَلَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/23) انسان با نماز ارتباط خود را با خدا حفظ میکند و مانع از غفلت و غرور و فرورفتن در شهوات و هوای نفس میشود. منظور از مداومت بر نماز این نیست که فرد همیشه در حال نماز باشد، بلکه منظور این است که نماز را در اوقات معین میخواند. اصولا هر کار خیری آنگاه در انسان اثر مثبت میگذارد که تداوم داشته باشد.
کمک به نیازمندان
آیه «وَالَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» (معارج/24) اهمیت کمک به نیازمندان را آشکار میسازد، به طوریکه در تفسیر نور نیز آمده که نماز و رسیدگی به محرومان، پیوند ناگسستنی دارند. انفاق، تعدیلکننده روحیه حرص و بخل است. مؤمن و نمازگزار واقعی، خود را مالک همه داراییهای خود نمیداند و سهمی از آن را حق دیگران میداند. نیازمندان در اموال توانگران حق دارند و شریک هستند. در فقرزدایی تنها به ظاهر افراد ننگرید، گروهی از محرومان صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند و سؤال نمیکنند. سعادت فرد از سعادت جامعه جدا نیست و نیازمندی شرط دریافت است، حال آن فرد مؤمن باشد یا نباشد.
عفت و پاکدامنی
پاکدامنی شاخص دیگری است که برای طالبان بهشت در سوره معارج به آن اشاره شده است: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (معارج/29). در روایات هم میخوانیم از پیامبر (ص) نقل شده است: بیشترین چیزی که امت مرا وارد دوزخ میکند، بیعفتی شکم و دامان است و همچنین آن حضرت برای کسی که دامان خود را از حرام نگه دارد، بهشت را تضمین کرده است[۶].
منابع
ایکنا ویکی شیعه