شعر

نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۶ توسط Parsaeiyan (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' ها ' به '‌ها ')

شعر؛ سخن معناداری است با وزن و قافیه و دارای ساختار متفاوت با نثر. از عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شعر می‌توان به زبان، خیال‌انگیزی، عاطفه و معنا اشاره کرد. شعر ازلحاظ ساختاری در قالب‌های متفاوتی سروده می‌شود. قرآن کریم در عصرى نازل شد که شعر و شعرخوانى در میان عرب‌ها رونق فراوانى داشت. درآیات قرآن، تهمت مشرکان مبنى بر شعر بودن قرآن و شاعر بودن پیامبر(ص) انکار شده است. بااین‌حال در فرهنگ اسلامی شعر از جایگاه مناسبی برخوردار است و شاعران آئینی در اشعار خود از مضامین عقیدتی اخلاقی استفاده می‌کنند.

مفاهیم

تعریف شعر

شِعر در لغت به معناى فهمیدن و آگاهى یافتن از چیزى، همراه دقت و فطانت است.[۱] در اصطلاح ادبى، شعر، سخن موزون و قافیه‌دارى است[۲] که از شروط آن معنادارى است[۳] و چون گوینده‌ی آن از پیش قصد کرده مضمونى خاص را موزون و قافیه‌دار ادا کند، او را شاعر مى‌نامند.[۴] برخى خیال‌انگیز بودن را نیز شرط شعر و وجه تمایز آن بانظم دانسته‌اند.[۵] بنابراین؛ شعر، سخنى احساسى و خیال‌انگیز است که هم‌وزن شعرى دارد و هم گوینده‌‌ي آن اراده کرده شعر بگوید.[۶] فشردگی و ایجاز شعر غالباً حاصل صناعاتی نظیر استعاره و تشبیه است. اصلی‌ترین تفاوت شعر با نثر در آرایش کلمات است. بااین‌حال امروزه تفاوت شعر با نثر چندان روشن نیست.[۷]

عناصر شعر

می‌توان در میان تعاریف متعدد شعر، وجوه مشترکی پیدا کرد و آن وجوه مشترک را عناصر شعر دانست. وجوهی که در اغلب تعریف‌ها به آن‌ها اشارتی رفته است عبارت‌اند از: 1- کلام بودن (زبان) 2- خیال‌انگیزی 3- عاطفی و احساسی بودن 4- وزن و موسیقی 5- اندیشه و معنا.[۸]

پیشینه‌ی شعر

شعر در ملل مختلف

قدیمی‌ترین سروده‌های به‌جامانده به وِداهای هندویان باستان بازمی‌گردد. تاریخ قدیمی‌ترین سروده ریگ‌ودا را از هزار تا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته‌اند.[۹] گاتاهای زرتشت نیز نخستین منظومه‌ی حماسی جهان است.[۱۰] شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، ازجمله آثار به‌جامانده از چین باستان درزمینه‌ی شعر است.[۱۱]

شعر در میان اعراب جاهلی

برخى احتمال داده‌اند شعر، دو سده پیش از اسلام در میان عرب‌ها رونق یافته است و آنان با سرودن شعر، آثار فراوانى پدید آورده‌اند که البته چون اهتمامى به نوشتن آن نداشتند، بیشتر آن‌ها ازمیان‌رفته‌اند[۱۲] مى‌توان گفت عصر جاهلى، عصر طلایى ادبیات عرب بود.[۱۳] آنان از میان شعرها، 7 یا 10 قصیده را گزینش کرده، با آب‌طلا نوشته و بر کعبه آویخته بودند.[۱۴] شعر در جنگ اثرى شگرف داشت و شاعران حماسه‌سرا از جنگجویان، فروتر نبودند.[۱۵] به‌هرروی، قرآن کریم در عصرى نازل شد که بازار شعر و شعرخوانى در میان عرب‌ها رونق فراوانى داشت و شاعران از جایگاه اجتماعى ویژه‌اى برخوردار بودند.[۱۶]

تاریخچه شعر پارسی

بیان زبان فارسی در قالب شعر، زبان فارسی را قوام داده است و شاعران ما از دیرباز در زمره‌ی عرفا، حکیمان و فلاسفه نامدار بوده‌اند.[۱۷] شعر ایرانی بر اساس سندهای موجود به روزگار زردشت می‌کشد و از گاتاهای زرتشت آغاز می‌شود و پس‌ازآن به دیگر قسمت‌های اوستا و منظومه‌های دیگری که به زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی پیداشده است؛ مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسب‌نامه می‌رسد.[۱۸] ظاهراً ایرانیان را قسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند.[۱۹] نخستین شاعران پارسی سرا در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونه‌هایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش‌ازاین دوران وجود دارد؛ ولی بررسی آن‌ها مشخص می‌کند که در زمان سروده شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته بود. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفه‌ای چند صدساله با الفبای عربی پدید آمد. ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره‌ی سامانی در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت.

با آغاز حكومت ساماني، شعر فارسي به‌سوی رشد و گسترش خود گام‌هاي اساسي برداشت.[۲۰] شاعر معروفی كه بخش بزرگي از زندگي او در اين دوره سپري شد، فردوسي است.[۲۱] اگرچه زبان فارسی توسط رودکی احیا شد، اما این بازیابی در اشعار فردوسی کامل‌تر اتفاق‌ افتاد.[۲۲]

پس از سامانيان، دربارهاي سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوي مأمن شاعران گرديد.[۲۳] با خروج طغرل سلجوقي بر سلطان مسعود غزنوي، طغرل و جانشينان او شاعران بسياري را به دربار خود جذب كردند. در دوران سنجر سلجوقي و جانشينانش و همچنين در عهد اتابكان كه شعبه‌اي از سلجوقيان بزرگ بودند، نيز سخنوران بزرگي ظهور كردند.[۲۴] شعر فارسي در دوره‌ی مغول با دو شاعر بزرگ ايران، سعدي و مولوي آغاز گرديد.[۲۵] آخرين شاعر نامدار اين عهد، شمس‌الدين محمد حافظ شيرازي است كه اواخر حيات او مصادف با اوايل دوره تيموري بود.[۲۶]

در دوره‌ی تیموری زبان شعر فارسي به ضعف و سستي گراييد.[۲۷] شعر فارسي در عصر صفويه به‌جز مواردي چند ازلحاظ الفاظ و كلمات چندان درخور توجه نبود. در اين دوره ‌مرثیه‌سرایی و مدح ائمه‌ی دين بسيار رواج يافت.[۲۸] از مرثيه‌هاي مهم اين دوره تركيب‌بند محتشم كاشاني است.[۲۹] افول سلسله صفوي، ‌ظهور و سپس سقوط نادرشاه و همچنين روي كار آمدن زنديه بر ادبيات فارسي ازجمله شعر تأثير بسزايي گذاشت. در اين دوران شعر فارسي تا حدي از درخشش بازايستاد، ‌اما در دوره قاجار با توجه به حمايت پادشاهان آن سلسله از شعر مدحي، بازار شعر به‌تدریج رونق گرفت.[۳۰]

با آغاز دوره مشروطيت و باهدف خدمت به آن شعر فارسي خصوصيات سنتي خود را از دست داد و هم ازلحاظ محتوا و هم ازلحاظ شكل ويژگي‌هاي جديدي به خود گرفت كه به شعر مشروطيت مشهور شد. پس از انقلاب مشروطه و دوران اول سلطنت پهلوي هم بخش مهمي از شعر به روش‌هاي سنتي گذشته بازگشت، ‌اما در آثار برخي از شاعران، نشانه‌هايي از نوجويي در شعر ديده مي‌شود. در دروان معاصر، نيما يوشيج طرحي ديگر در شعر فارسي افكند كه به «شعر نو» شهرت گرفت.[۳۱] گروهي چون اخوان ثالث ضمن حفظ همه‌ی ‌قواعد نيمايي درراه كمال اين نوع شعر تلاش كردند و گروهي ديگر مانند احمد شاملو در قالب شكني از نيما نيز فراتر رفتند و شكلي ديگر از شعر به نام «شعر سپيد» پديد آوردند.[۳۲] به‌جز شعر نو، ‌گونه‌هاي ديگري از شعر در اين دوره رواج داشته است. از آن جمله‌اند: شعر «موج نو» با آغازگري احمدرضا احمدي در 1341 ش؛ شعر «حجم گرا» توسط بيشتر شاعران موج نو و شعر «مقاومت» شامل اشعار سياسي، انقلابي و عقيدتي كه در اين دوره نخستين بار سروده شد[۳۳].

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، شعر فارسي نيز وارد مرحله تازه‌اي شد. از ويژگي‌هاي شعر اين دوره پرداختن به ابعاد تازه‌اي از مذهب، جنگ، شهادت و نظاير آن‌هاست. مهم‌ترين وجه تمايز شعر اين دوره با دوره‌ی پيشين استفاده از قالب‌هاي كهن فارسي است، اگرچه برخي از شاعران جوان انقلاب بهترين اشعار خود را در قالب شعر نو سروده‌اند.[۳۴] در شعر پس از انقلاب با توجه به فضای مذهبی و حماسی ناشی از دفاع مقدس، انتظار مي‌رفت كه تأثير قرآن و حديث بر شعر زياد باشد درحالی‌که اين تأثير بسيار كم بود؛ البته در بسياری از اتفاقات و ابتكاراتی كه در شعر معاصر مي‌افتد مي‌توان بازخوانی جديدی از آيات قرآن را دید.[۳۵]

شعر امروزی ازلحاظ محتوایی غنی‌شده و جدا از اجتماعی‌ها و عاشقانه‌ها که دو رویکرد اصلی شعر معاصر ایران و صدسال گذشته بوده، حوزه الهیات و عرفان نیز افزوده‌شده است. اما درمجموع، سبک جدیدی در قیاس با ادوار پیشین ایجاد نشده است. در دوره صدساله گذشته بیش از نیمی از اشعار ایرانی اجتماعی بوده است، شاعرانی که از آزادی. عدالت، فقر، مبارزه و زندان شعر گفتند و کمتر شعر عا‌‌شقانه گفته‌شده است؛ اما با توجه به مبانی نظری در مباحث فکری، آن‌گونه که در اشعار گذشتگان وجود داشته، وجود ندارد.[۳۶]

تقسیمات شعر پارسی

شعر سنتي فارسي به لحاظ ساختار و ابزارهاي نظم آفريني موجود در آن به قالب‌های مختلفی تقسیم می‌شود که مثنوي، قصيده، غزل، قطعه، تركيب‌بند، ترجيع‌بند، مستزاد، ‌رباعي، مسمط و دوبيتي، از آن جمله‌اند و ازلحاظ اغراض به انواع مختلف مانند مدح، ‌هجا، فخر، حماسه، رثاء، ‌تشبيب، تسبيب و جز آن‌ها تقسيم مي‌شود.[۳۷] تقسيمات ديگري در ادب فارسي براي شعر قائل شده‌اند كه ترانه، تصنيف، سرود، چامه، چكامه، نيوشه، مثل و قول از آن جمله‌اند.[۳۸] تقسیم‌بندی‌های دیگر نیز می‌توان یافت که در آن شعر نو و معاصر نیز موردتوجه قرارگرفته است.[۳۹]

اهمیت و جایگاه شعر

ملت بدون شعر، اگر بی آرمان نباشد، حتماً در معرفی آرمان‌هایش ناتوان خواهد بود. شاعران، پاسداران هویت ملت‌ها هستند و فراتر از آن مدافعان کشورشان.[۴۰] در تمدن اسلامی برخلاف برخی اندیشه‌ها، شعر، نقطه مقابل عقل و عقلانیت نیست؛ بلکه جلوه‌ای از جلوات مقدس و تلألؤ حکمت و عقلانیت است. به تعبیر رسول گرامی اسلام، برخی اشعار، حکمت هستند.[۴۱] ایشان، شعر شاعران مسلمان را در برخى غزوه‌ها به تیرهایى مانند کرده است که به‌سوی کافران افکنده مى‌شوند.[۴۲] همچنین به برخى شاعران مسلمان فرمان داد تا مشرکان را با شعر خود هجو کند و جبرئیل را یاور و همراه او دراین‌باره دانست.[۴۳] تاریخ به طبع شعر ائمه (ع) اشاره‌کرده است.[۴۴] اساساً حرف‌های مهم و ماندگار تاریخ باید به‌ طریق هنری عرضه می‌شد، چه به‌صورت خطبه‌هایی که ادیبانه و مسجع است و جایگاه هنری و ادبی دارد مثل خطبه حضرت زینب(س) و چه به‌صورت شعر وگرنه ماندگار نمی‌شد. در ایران آداب و مناسک و آئین‌های فراوانی حول محور واقعه عاشورا و یادکرد حضرت سیدالشهدا(ع) برپاشده است که معماری، خطاطی و موسیقی خودش را دارد و همه این‌ها مبتنی بر شعر است. تعزیه هم بر شعر بناشده است؛ در هنر نقالی و پرده‌خوانی که ترکیبی از قصه‌گویی و نقاشی است، ابیات شعر وجود دارد.[۴۵]

قرآن و شعر

از شعر و شاعرى در 6 آیه از قرآن کریم یادشده است. در این آیات، تهمت مشرکان مبنى بر شعر بودن قرآن[۴۶] و شاعر بودن پیامبر(ص) انکار شده است.[۴۷][۴۸][۴۹] همچنین، شاعرى را سزاوار پیامبر نمى‌داند.[۵۰] بر اساس آیات قرآن، مى‌توان شاعران را دو گروه دانست: گروهى گمراه و سردرگم که گمراهان پیروان آنان‌اند[۵۱] و شاعران مؤمنى که کارهاى شایسته مى‌کنند و به یاد خدا هستند.[۵۲]

دراین‌باره که چرا قرآن سبک شعرى را براى بیان حقایق برنگزید، برخى دو احتمال داده‌اند: نخست این‌که از هجو تا هرزه‌گویى، یا بدتر از آن، دشنام بر زبان راندن، تنها یک گام فاصله است. فحاشى در شعر کار رایجى بود و دشمنى‌هاى فراوانى برمی‌انگیخت. دوم این‌که عرب‌ها از ابتدا شعر خود را با نیروهاى جادویى، یا دست‌کم فرا طبیعی پیوند زده بودند.[۵۳] مخالفان پیامبر، آن حضرت را شاعر، کاهن یا جن‌زده با بار معنایى منفى خودش مى‌خواندند و قرآن در آیات گوناگون از ایشان دفاع کرده است.[۵۴] بنابراین براى اینکه پیامبر اکرم(ص) در مظان اتهام به شعر و شاعرى که در آن عصر معمول بود و نماد فکر جاهلى به شمار مى‌رفت، قرار نگیرد، از شعر برای پیشبرد اهداف خود بهره نگرفت؛[۵۵] امّا این بدان معنا نیست که پیامبر اساساً مخالف وزن و قافیه بود، بلکه بر اساس ادعاى برخى، اصحاب خود را به آن تشویق و ترغیب نیز مى‌کرد.[۵۶]

برخی درباره‌ی تفاوت قرآن و شعر گفته‌اند که قرآن داراى نظم و سبکى ویژه است.[۵۷] قرآن از جهت ظاهرى نیز با شعر متفاوت است، زیرا داراى بلاغتى آشکار است و در آن پیچیدگى و لف‌ونشر، تعبیرهاى دشوار، کلمات میان‌تهى و تشبیهات خیالى نیست و حقایق در آن به‌روشنی بیان‌شده‌اند.[۵۸] ترکیب واژگان قرآن اسلوبى ویژه دارد و درعین‌حال که از مفردات و قواعد زبان عرب خارج نشده، به‌گونه‌ای است که فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین عرب‌ها از آوردن مانند آن عاجزند.[۵۹] درحالی‌که قرآن، شعر، سجع و خطابه نیست، محاسن همه‌ی آن‌ها را دارد.[۶۰] قرآن اشعارى را نکوهش مى‌کند که بر اساس تخیلات غیرواقعى و مبالغه‌هاى بى‌اساس، باطل و بیهوده سروده مى‌شوند.[۶۱] ازاین‌رو برخى ادعا کرده‌اند که پیامبر(ص) شعر نمى‌گفت؛ اما شعر نزد ایشان از دیگر انواع سخن، محبوب‌تر بود و حتى اشعارى را از شاعران عرب بازگو مى‌کرد و خود براى نفى اتهام شعر بودن قرآن، هرگز شعر نمى‌سرود[۶۲] تا از این رهگذر اتهامات منکران ابطال و اعجاز قرآن ثابت گردد.[۶۳]

تأثیر قرآن بر شعر و ادبیات

قرآن تأثیر فراوانى بر ادبیات و شعر مسلمانان داشته است. از همان نخست شاعران تازه‌مسلمان عرب مانند حسان بن ثابت، کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه با بهره‌گیری از مضامین وحى شعر می‌گفتند.[۶۴] در سده‌های بعدى نیز کلام خدا الهام‌بخش شاعران مسلمان غیر عرب بوده است. در فارسى رودکى،[۶۵] فردوسى، سعدى[۶۶] مولوى[۶۷] از این جمله‌اند. تمام قله‌های دست‌نیافتنی شعر فارسی چون فردوسی، عطار، سعدی، سنایی، نظامی و مولوی بر سفره قرآن نشسته‌اند و مفاهیم شعری آن‌ها مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از آیات کلام‌الله است.[۶۸] قریب به ۹۰ درصد کتاب‌های شعر فارسی به لحاظ محتوایی متأثر از متون متقن وحیانی مثل قرآن و منابع متین روایی و تاریخی درباره اسلام هستند.[۶۹]

عرفان در شعر پارسی

ورود عرفان به ادبیات فارسی عملاً از قرن پنجم در سروده‌های باباطاهر همدانی آغاز شد. عرفا چون می‌خواستند کلامشان تأثیر بیشتری بر دیگران داشته باشد، از زبان‌های آهنگین استفاده می‌کردند. در آثار عرفانی منظوم بیشتر جنبه احساسی و استنباطی فرد از مسائل عرفانی موردتوجه واقع‌شده است و البته بعضی از این آثار جنبه تعلیمی نیز دارد، مثل مثنوی مولوی که اثری عرفانی و تعلیمی برای مریدانش به شمار می‌رفت.[۷۰]

مفهوم شعر آئینی

شعر آیینی شعری است که مبتنی بر ارزش‌های آیینی و آموزه‌های دینی و در ثنا و رثای ائمه اطهار(ع) باشد. شعر آیینی ترکیبی از شعر و آیین است.[۷۱] شعر بااحساس انسان‌ها سروکار دارد و دین نیز باوری است که از فطرت انسان‌ها برخاسته است.[۷۲] هر شعری که پیرامون اخلاق، مسائل تربیتی، دینی و مذهبی، وطن‌پرستی، مناجات، دفاع مقدس و ظلم‌ستیزی باشد، در این‌گونه از ادبیات جای می‌گیرد. شعر آئینی در دیگر کشورها هم وجود دارد اما به علت وجود مذهب تشییع در کشور ایران برجسته‌تر شده است.[۷۳]

تاریخچه شعر آئینی

شعر آیینی از همان زمان پیامبر(ص) آغاز شد. در زمان امام سجاد(ع)، فرزدق، شعر مشهوری در وصف اهل‌بیت(ع) سرود و این رویه ادامه داشت تا زمان امام رضا (ع) که دعبل خُزاعی نیز شعری در وصف اهل‌بیت(ع) گفت که امام هشتم(ع) بیتی به شعر او اضافه کردند[۷۴]. بعد از غلبه‌ی اعراب بر ایران و پذیرش اسلام توسط ایرانیان، ردپای شعر آیینی در آثار اولین شاعران پارسی‌گو مشاهده می‌شود. شاعران مسلمان پارسی‌زبان نیز از سده‌ی سوم هـ. ق به بعد، هریک به سهم خود بر این گنجینه افزوده‌اند. با استناد به قرائن و شواهد تاریخی، عصر طاهریان و صفاریان را باید نقطه‌ی شروع شعر پارسی در دوره اسلامی دانست و اولین رگه‌های شعر آیینی را در آثار رودکی سمرقندی باید جست‌وجو کرد. کسایی مروزی اولین شاعر مرثیه‌گوی پارسی‌زبان است که پیش از او از هیچ شاعر پارسی‌زبانی در رثای شهدای کربلا شعری به‌صورت مکتوب در دست نیست[۷۵] در اشعار فردوسی نیز رگه‌هایی از شعر آیینی یافت می‌شود.[۷۶] شعر آئینی در قرن پنجم با محوریت دین و ائمه (ع) به‌طور رسمی به مردم معرفی شد.[۷۷] این مسیر تا ناصرخسرو، سنایی، خاقانی ادامه یافت تا به افرادی چون نظامی و سعدی رسید. در حقیقت می‌توان گفت شعر آیینی در تمام ادوار تاریخ ادبیات ایران با فرازوفرودهایی وجود داشته است.[۷۸] مثنوی معنوی نیز که آن را قرآن منظوم می‌خوانند، سرشار از مضامین قرآنی و آیات و احادیث درباره‌ی امام علی(ع) است.[۷۹] در زمان صفویه به علت رسمی شدن مذهب شیعه شعر آیینی رشد و گسترش خاصی داشته و به‌ویژه از زمان تهماسب صفوی شاعران بسیاری در وصف اهل‌بیت(ع) و شهدای کربلا شعر سرودند.[۸۰] بعد از انقلاب اسلامی ایران این‌گونه شعر و سبک شعری از رشد چشمگیری برخوردار شد.[۸۱] شاعران آئینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانستند در اشعار خود به ارائه‌ی تصویری واقعی از شخصیت و حماسه‌ی امام حسین(ع) و خانواده‌ ایشان ازجمله حضرت زینب(س) بپردازند. تا قبل از انقلاب شاعری وجود نداشت که تنها شعر آئینی و نه گونه‌های دیگر شعر را بگوید، اما در دوران پس از انقلاب شاعرانی که تنها به این نوع شعر بپردازند شکل گرفت و حتی انتشارات مجزا برای آن به وجود آمده است.[۸۲] پیوند دادن شعر عاشورایی با مفاهیم ارزشی مانند انقلاب اسلامی، مقاومت ملل، دفاع مقدس یکی دیگر از ویژگی‌های شعر معاصر است و شاعر موقعیت‌های مختلف صحنه‌های جنگ را با صحنه‌هایی از عاشورا تطبیق می‌دهد.[۸۳]

ویژگی‌های شعر و شاعر آئینی

اعتقاد، تنها انگيزه و محرّك شاعر برای روی آوردن به شعر اهل‌بیت(ع) است.[۸۴] هرچقدر درجات روحی و معرفت به خدا و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در شاعر عمیق‌تر باشد، مضامین عرفانی‌ و ملکوتی انعکاس یافته در شعر نیز بیشتر بوده و منبع شناخت و معرفت‌افزایی محسوب می‌شود.[۸۵] شاعر آئینی باید خودسازی کرده و به تزکیه نفس نیز بپردازد.[۸۶]

شاعر آئینی باید واژگان را بر اساس هویت و شناسنامه‌ی اسلامی و توحیدی آن‌ها به استخدام خود درآورد. او باید به این نکته‌ی کلیدی توجه داشته باشد که پای کلمات نامحرم، حاشیه‌دار، غیرموجه و واژگانی را که دارای بار منفی هستند، به ساحت شعر آیینی باز نکند.[۸۷] شاعر باید به منابع دست‌اول تاریخی،[۸۸] قرآن کریم و کتب حدیث مراجعه کند تا مفاهیم را از میان این متون بیرون آورد و به تصویر بکشد.[۸۹]در این وادی، شاعر باید امین، صادق، متخلق به اخلاق اسلامی و آراسته به ادب قرآنی باشد و در دایره آموزه‌های مبتنی بر دین و برگرفته از قرآن حرکت کند. به تصویر کشیدن سیمای بزرگان دین در شعر آیینی باید دقیقاً منطبق بر سیره عملی و سلوک ایمانی و قرآنی آن بزرگواران باشد. فرایند خیال‌پردازی و پرواز ذهنی شاعر در این وادی، باید اندیشیده و رسالت‌مندانه باشد تا شاعر بتواند چهره‌ای واقعی، بی‌تحریف و پیراسته از خرافات را از ائمه هدی(ع) به تماشا بگذارد.[۹۰] نوآوری یکی از شگردهای شعری است که می‌تواند شعر را برجسته سازد.[۹۱] اما در شعر آئینی باید دقت کرد که ادعای خلاف واقع نداشته و نوآوری در مضمون، حمل بر بدعت نشود.

شاعر شعر آئینی باید از شعار و کلی‌گویی و رجز‌خوانی‌های مبتذل فاصله بگیرد و شأن معصوم(ع) را تقلیل ندهد. همچنین شناسایی مرز زبان صمیمانه و خیابانی در عرض ارادت به ذوات مقدس بسیار مهم است.[۹۲]

شعر آیینی به تلفیق دو نگاه الگوساز و اسطوره ساز نیاز دارد که شاعران باید موردتوجه قرار دهند تا بتوانند مخاطب را جذب کنند؛ در غیر این صورت مخاطب دچار بی‌معنایی خواهد شد و کشش خود را به سمت این نوع نگاه از دست خواهد داد.[۹۳]

شاعر آیینی باید زبان امروز داشته باشد؛ او باید ظرایف و ظرفیت‌های زبانی و محتوایی را به‌خوبی بشناسد و به‌درستی استفاده کند.[۹۴] یکی از نکات مهم در ایجاد جذابیت در شعر آئینی استفاده‌ی هرچه بیشتر از اوزان هنری و صنایع ادبی متنوع است.[۹۵] لازم است کمال‌گرایی در کنار پرداختن به مفاهیم زیباشناختی دغدغه اصلی شاعر شعر آیینی باشد.[۹۶] شاعر درنهایت باید به‌نقد هم گوشه چشمی داشته باشد.[۹۷] چنانچه شاعری بخواهد در درازمدت اين عرصه‌ها را تجربه كند، بايد تمرين و تجربه كند[۹۸]. کسانی هم که وارد عرصه آموزش شاعران جوان آئینی می‌شوند، باید دارای اطلاعات وسیع دینی باشند.[۹۹]

نمونه متعالی شعر آیینی، شعری است که مخاطب خاص شاعر و شعر دوست خاص و همچنین مخاطب عامی که بیشتر در هیئت‌ها و مجالس مذهبی حاضر می‌شود، شعر را بپسندد و از آن لذت ببرد.[۱۰۰] شاعر آیینی باید هنر خود را در راستای خدمت به حرکت و شکوفایی جامعه به کار گیرد و از ارائه‌ی هنری که باعث رخوت، سستی و برانگيختن احساسات غیرواقعی در انسان باشد به‌صورت جدی بپرهیزد.[۱۰۱] شاعر آیینی در کنار شورمندی باید به وجه شعور مخاطب بیندیشد و مخاطب را به اندیشه در سبک زندگی و سیره اهل‌بیت(ع) و خدامحور بودن آنان وا‌دارد. شعر آیینی می‌تواند از عوامل تربیتی و انتقال‌دهنده ارزش‌ها باشد.[۱۰۲] هدف شعر آیینی و به‌ویژه شعر عاشورایی عقلانیت و معرفت‌افزایی و بصیرت‌بخشی است.[۱۰۳]

آسیب‌شناسی شعر آئینی

بزرگ‌ترین آسیب شعر آیینی در روزگار اخیر غفلت از ماهیت آیینی در مبنای مذهبی آن بوده است؛ بدون شک رسالت اصلی دین و آیین رساندن انسان به کمال شایسته بوده است. از آسیب‌های شعر آیینی رفتن به سمت روضه‌های مکشوفه است؛ باید در شعر آیینی به سمت تحریک رفتار مردم رفت و نه تحریک احساسات؛ این نوع شعر باید مردم را تشویق کند تا در حوزه عمل فعال شوند.[۱۰۴]

در شعر هیئت، گاهی حرف‌هایی زده می‌شود که خیلی مناسب نیست یا صحت ندارد.[۱۰۵] بنای شعر باید از کلمات نامتجانس و نامأنوسی که هیچ تناسب مضمونی و معنایی با فضای دینی ندارد، پاک‌سازی شود. گاهی در شعرها و نوحه‌ها برای اظهار خاکساری و ارادت به اهل‌بیت(ع) از واژگان و تعابیر سخیفی استفاده می‌شود که باکرامت و عزت‌نفس انسانی در تقابل است.[۱۰۶] از آسیب‌های معمول و رایج این نوع اشهار، تعیین حکم برای یک معصوم و غلو و اغراق مقام ممدوح است که گاهی خواننده را در یک سردرگمی فرومی‌برد.[۱۰۷]

برخی معتقدند برخی از اشعار عاشورایی دچار فقر تفکر هستند[۱۰۸] و شاعران کمتر به تبیین چرایی و فلسفه واقعه عاشورا پرداخته‌اند.[۱۰۹] با ورود سبک‌های جدید، نوحه‌ها به ترانه‌ها نزدیک شده‌اند و با استفاده از ملودی‌های ترانه‌ها اجراهای جدیدی از نوحه ارائه‌شده است که اشعار فاخر در آن‌ها ازلحاظ ادبی جواب نمی‌دهد و به همین دلیل اشعاری در نوحه‌ها اجرا می‌شود که ساده، عامیانه و خالی از لطافت ادبی هستند و برخی از آن‌ها منطبق با فضای عاشورا هم نیستند. در این نوع اجراها، شعر خالی از محتوا و فلسفه است. [۱۱۰]

منابع

ایکنا

دانشنامه پژوهه

دانش‌نامه ایران‌زمین

ویکی‌پدیا

دائره‌المعارف قران کریم

پاورقی‌ها

  1. راغب اصفهانی، ج1، ص456؛ فیروزآبادی، ج2، ص59، «شعر».
  2. سکاکی، ص517
  3. دهخدا، ج9، ص12607-12608.
  4. تهانوی، ج1، ص1001، «شعر».
  5. دهخدا، ج9، ص12607-12608.
  6. ابن‌عربی، ج4، ص1615.
  7. ویکی‌جو، مدخل «شعر»
  8. فتوحی؛ عباسی، ص 37 و 38.
  9. جلالی نائینی، «قدیم‌ترین کتاب مقدس قوم آریایی ادبیات مقدس هندو» ،نشریه فکر و نظر شماره 6 و 7.
  10. «انتشار برداشتی تازه از گیلگمش». خبرگزاری کتاب ایران. 1387.
  11. مبلغی آبادانی،
  12. دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 17، ص 442.
  13. مکارم شیرازی، ج1، ص63.
  14. القيرواني الأزدي، ج1، ص96.
  15. عسکری، ج4، ص112.
  16. Arabic literature,p.25-26.
  17. زبان فارسی؛ مولفه مهم هویت همه ایرانیان/ شعر و ادبیات انقلاب، ماندنی است
  18. شفیعی کدکنی، (۱۳۸۸)، «کهن‌ترین نمونهٔ شعر فارسی یکی از خسروانی‌های بار بد». نشریه زبان و ادبیات شماره 62.
  19. دهخدا
  20. مؤتمن، ص 132.
  21. صفا، ص 19، 20.
  22. زبان فارسی؛ مولفه مهم هویت همه ایرانیان/ شعر و ادبیات انقلاب، ماندنی است
  23. صفا. همان، ص 34.
  24. تميم داري، ص 56، 58.
  25. صفا، ص54 ـ 57 (به اختصار).
  26. همان، ص58، 59.
  27. ميرصادقي، ص161.
  28. صفا، ص 77، 78.
  29. كاظمي، ص 69، 70، 71.
  30. شفيعي كدكني، 1378ش، ص 55، 56.
  31. ميرصادقي، ص163.
  32. كاظمي، ص 97.
  33. حسين پور چافي، ص 292، 300، 301، 337، 341.
  34. كاظمي، ص 111، 112، 114، 115.
  35. شعر سپيد دست شاعر را برای استفاده از مضامين قرآنی باز مي‌گذارد
  36. جهان پر از شک نمی‌تواند شعر یقینی داشته باشد
  37. صفوي، دانشنامة ادب فارسي (2)، ص 883.
  38. نشاط، ج 1، ص 159.
  39. «مقدمه سبک‌شناسی(1)»، دائرةالمعارف طهور.
  40. یادآوری تأکیدات رهبری درباره ادب شعرسرایی آئینی
  41. شعر عمان سامانی محصول پیوند حکمت، شریعت و عرفان است
  42. احمد بن حنبل، ج3، ص460.
  43. احمدبن حنبل، ج4، ص299.
  44. یادآوری تأکیدات رهبری درباره ادب شعرسرایی آئینی
  45. سیار: شعر اصلی‌ترین رسانه عاشوراست
  46. (وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَّا تُؤْمِنُون‏؛ « و آن گفتار شاعرى نيست [كه‏] كمتر [به آن‏] ايمان داريد»(الحاقه/41)
  47. ( بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلَمِ بَلِ افْترََئهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بَِايَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُون‏؛ « بلكه گفتند: «خوابهاى شوريده است، [نه‏] بلكه آن را بربافته، بلكه او شاعرى است. پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد، بايد براى ما نشانه‏اى بياورد.»؛ (انبیاء/5))
  48. (أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّترََبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُون‏؛ « يا مى‏گويند: «شاعرى است كه انتظار مرگش را مى‏بريم [و چشم به راهِ بَدِ زمانه بر اوييم‏].»؛ (طور/30))
  49. (وَ يَقُولُونَ أَ ئنَّا لَتَارِكُواْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مجَّْنُونِ؛ « و مى‏گفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟!»؛ (صافات/36)).
  50. (وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا يَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِين‏؛ « و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست؛ اين [سخن‏] جز اندرز و قرآنى روشن نيست‏»؛ (یس/69))
  51. (وَ الشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ. أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فىِ كُلّ‏ِ وَادٍ يَهِيمُونَ. وَ أَنهَُّمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُون‏؛ « و شاعران را گمراهان پيروى مى‏كنند. آيا نديده‏اى كه آنان در هر واديى سرگردانند؟ و آنانند كه چيزهايى مى‏گويند كه انجام نمى‏دهند»؛ (شعراء/ 224-226)).
  52. (إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ ذَكَرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا وَ انتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُون‏؛ « مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و خدا را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏اند يارى خواسته‏اند. و كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.»؛ (شعراء/227)).
  53. دائرة المعارف قرآن، ج3، ص518 .
  54. (فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكاَهِنٍ وَ لَا مجَْنُونٍ، أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّترََبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ، قُلْ تَرَبَّصُواْ فَإِنىّ‏ِ مَعَكُم مِّنَ الْمُترََبِّصِين‏؛ « پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه. يا مى‏گويند: «شاعرى است كه انتظار مرگش را مى‏بريم [و چشم به راهِ بَدِ زمانه بر اوييم‏].» بگو: «منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»»؛ (طور/29-31))
  55. ابن عطیه اندلسی، ج4، ص462.
  56. مدرسی، ج11، ص162.
  57. ابن عاشور، ج22، ص261 - 262.
  58. مدرسی، ج11، ص161.
  59. زرقانی، ج2، ص218.
  60. الرومی، ج1، ص28 - 31.
  61. ملاصدرا، ج5 ، ص283 - 285؛ نيز نك: فیض کاشانی، ج4، ص56 - 57 .
  62. قرطبى، ج6، ص51 - 55 .
  63. علامه حلی، ج 2، ص566 ؛ فاضل هندی، ج 7، ص 36.
  64. ابوالهلال عسکری، ج 1، ص 81؛ راغب اصفهانی، ج 2، ص 454.
  65. ستوده، ج 1، ص 310 ـ 311.
  66. همان، ج1، ص 313.
  67. مولوی، دفتر اول، ص 4.
  68. رونق شعر آئینی نیازمند توجه شاعران به معارف قرآنی است
  69. بیشتر کتاب‌های شعر فارسی متأثر از متون وحیانی است
  70. شعر فارسی؛ محملی تاثیرگذار برای طرح مضامین عرفانی
  71. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  72. شعر آیینی؛ شاخه پُربار ادبیات فارسی
  73. اشعار اخلاقی و مذهبی در قالب شعر آئینی قرار دارند
  74. شعر آیینی؛ شاخه پُربار ادبیات فارسی
  75. شعر آیینی باید «اسوه» بسازد نه «اسطوره»
  76. شعر آیینی؛ شاخه پُربار ادبیات فارسی
  77. قرن پنجم؛ نقطه عطف شعر آئینی/ شعر فاطمی بعد از انقلاب اوج گرفت
  78. شعر آیینی؛ شاخه پُربار ادبیات فارسی
  79. شعر آیینی باید «اسوه» بسازد نه «اسطوره»
  80. شعر آیینی؛ شاخه پُربار ادبیات فارسی
  81. شعر دفاع مقدس، از مهم‌ترین سبک‌های شعری بعد از انقلاب است
  82. اشعار اخلاقی و مذهبی در قالب شعر آئینی قرار دارند
  83. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  84. شعر رضوی، شاخة بزرگی از شعر فارسی است
  85. تبیین بایسته‌های شعر فاطمی
  86. اشعار اخلاقی و مذهبی در قالب شعر آئینی قرار دارند
  87. ضرورت بازسازی بنای شعر آیینی و عاشورایی
  88. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  89. رونق شعر آئینی نیازمند توجه شاعران به معارف قرآنی است
  90. ضرورت بازسازی بنای شعر آیینی و عاشورایی
  91. شعر آیینی به حزن‌اندوزی صرف نپردازد
  92. افشاری: شاعر آئینی رجزخوانی مبتذل ندارد + صوت
  93. اغراق در توصیف مقام ممدوح؛ زخمی بر صورت شعر آیینی
  94. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  95. ضرورت ایجابی بودن نظارت بر زبان‌ حال‌سرایی اشعار آئینی
  96. شعر آیینی از پرداختن به روضه مکشوفه دست بردارد
  97. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  98. افشاری: شاعر آئینی رجزخوانی مبتذل ندارد
  99. ضعف شاعران آئینی جوان در بهره‌گیری از آیات و احادیث
  100. بایدها و نبایدهای شعر آیینی
  101. شعر آیینی از پرداختن به روضه مکشوفه دست بردارد
  102. تلفیق شور و شعور در اشعار آیینی مورد توجه باشد
  103. رسالت شاعر آیینی بصیرت‌افزایی است
  104. شعر آیینی از پرداختن به روضه مکشوفه دست بردارد
  105. براتی‌پور: تحریفات شعر عاشورایی از نبود آگاهی است
  106. ضرورت بازسازی بنای شعر آیینی و عاشورایی
  107. اغراق در توصیف مقام ممدوح؛ زخمی بر صورت شعر آیینی
  108. نظارت دقیقی بر اشعار آیینی وجود ندارد/ دچار فقر تفکر هستیم
  109. فلسفه عاشورایی باید در شعر آئینی نمود پیدا کند
  110. ضیایی: مفاهیم عظیم عاشورا را به نقل جریانات سیاسی تقلیل ندهیم + صوت