پسر و دختر (مترادف)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۲ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی پسر و دختر

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ولد/ولید»، «ابن/بنت».

مترادفات «پسر و دختر» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
ولد/ ولید ریشه ولد مشتقات ولد
يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُوا۟ رَبَّكُمْ وَٱخْشَوْا۟ يَوْمًا لَّا يَجْزِى وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَيْـًٔا إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلْغَرُورُ
ابن/بنت ریشه بنی مشتقات بنی
وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ ٱلْبَنَٰتِ سُبْحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا يَشْتَهُونَ

معانی مترادفات قرآنی پسر و دختر

«ولد/ولید»

وَلَد فرزند و مولود كه براى مفرد و جمع و كوچك و بزرگ هر دو گفته ميشود، خداى تعالى فرمود:

إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ- النساء/ 176 و أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ- انعام/ 101 به پسر خوانده و نيز كسى كه خود را به پدر و مادرى نسبت دهد- وَلَد- گويند، آيه:

أَوْ نَتَّخِذَهُ‏ وَلَداً- القصص/ 9 يا اينكه او را به فرزندى مى‏گيريم.

وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ- البلد/ 3 ابو الحسن مى‏گويد- وَلَد- يعنى ابن و ابنه- پسر و دختر هر دو- وُلْد- هم فرزندان و هم اهل و عيال- وُلِدَ فلانٌ- او بدنيا آمده، خداى تعالى فرمود:

وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ‏ وُلِدْتُ‏- مريم/ 33 و وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ‏ وُلِدَ- مريم/ 15 والد همان اب يا پدر است و- أمّ: وَالِدَة نوعا هر دو را- وَالِدَانِ‏ ميگويند گفت: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ‏- النوح/ 28 وَلِيد- نوزادى كه ولادتش نزديك است- صحيح اينست كه بعد از ولادت هم- وليد- گفته شود. مثل ميوه‏اى نزديك چيدن و رسيدن آن است- جني- گويند بعد از چيدن هم به همان اسم و اگر فرزند بزرگ شد اين اسم از او ساقط ميشود جمع وَلَد- وِلْدَانٌ‏ است در آيه:

يَوْماً يَجْعَلُ‏ الْوِلْدانَ‏ شِيباً- المزمل/ 17 يعنى قيامت هنگامه‏ايست كه جوان پير ميشود. در زبان عمومى- وَلِيدَة- به كنيزك زادگان ميگويند- لِدَة- هم بازى كودك، مثل عبارت- فلان لِدَةُ فلانٍ- همبازى اوست- كه در- لدة- حرف (و) حذف شده است.

تَوَلُّد- بدست آمدن چيزى از چيز ديگر وسيله سببى از اسباب جمع وَلَد أَوْلَاد است در آيه گفت: إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ‏ فِتْنَةٌ- التغابن/ 15 و إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ‏- التغابن/ 14 كه همه را فتنه يعنى ابتلا براى امتحان و بعضى را دشمن ناميده است.

گفته‏اند- وُلْد- جمع وَلَد است مثل- أُسْد و أَسَد- يعنى شيران- و جائز است كه‏ وُلْد- مفرد باشد كه او را افزون سازد، كسى كه هم خون اوست از اوست».[۱]

«ابن/بنت»

ابْنٌ‏- اصلش- بنو- است كه جمعش- أَبْنَاء- و تصغيرش- بُنَيّ‏- است، خداى تعالى گويد: (يا بُنَيَ‏ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى‏ إِخْوَتِكَ‏- 5/ يوسف) و (يا بُنَيَ‏ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ‏- 10/ صافّات) و (يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ‏- 13/ لقمان) و (يا بَنِي‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ‏- 60/ يس).اينگونه نامگذارى يعنى ناميدن فرزند به- ابن- از اينجهت است كه پدرش او را ساخته و خداوند پدر را براى فرزند در حكم بنّاء و سازنده قرار داده است و هر آنچه كه از راه تربيت، سرپرستى يا خدمت زياد براى فرزند، يا قيام و اقدام براى كارى كه نتيجه‏اش باو مى‏رسد بدست مى‏آيد آنرا فرزند، كه همان محصول آن است گويند، مانند:

فلان‏ ابْنُ‏ حرب- يعنى زاده جنگ، در مورد جنگجويى كه براى جنگيدن و پرداختن زياد به فنون آن، چنان ناميده شده و از جنگ به جنگجويى رسيده است.

فلان‏ ابْنُ‏ السّبيل- يعنى زاده سفر، نامى است در مورد كسى كه هميشه در سفر است و از سفر تجربه اندوخته. و ابْنُ‏ الليل: دزد.

ابْنُ‏ العلم- يعنى زاده علم و دانش، شاعر گويد:أولاك‏ بَنُو خير و شرّ كليهما آنها هر دو فرزندان خير و شرّند) فلان‏ ابْنُ‏ بطنه و ابْنُ‏ فرجه- در باره كسى كه همّتش و فكرش همواره خوردن و شهوترانى است.

ابْنُ‏ يومه- كسى كه در انديشه فردايش نيست، خداى تعالى گويد: (وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ‏ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ‏- 30/ توبه) و (إِنَ‏ ابْنِي‏ مِنْ أَهْلِي‏- 45/ هود) و (إِنَ‏ ابْنَكَ‏ سَرَقَ‏- 81/ يوسف).

جمع‏ ابْن‏- أَبْنَاء و بَنُون‏- است، خداى تعالى فرمايد:

(وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ‏ بَنِينَ‏ وَ حَفَدَةً- 72/ نمل) و (يا بَنِيَ‏ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ- 67/ يوسف).

و (يا بَنِي‏ آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُم‏ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ- 31/ اعراف) و (يا بَنِي‏ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ‏- 27/ اعراف) مؤنّث ابن- ابْنَة و بِنْت‏- است جمعش‏ بَنَات‏.[۲]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 486-485
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 315-314