فرستادن (مترادف)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۵ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی فرستادن== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ارسل»، «بعث». ==مترادفات «فرستادن» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |ارسل |ریشه رسل |مشتقات رسل | |...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی فرستادن

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ارسل»، «بعث».

مترادفات «فرستادن» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
ارسل ریشه رسل مشتقات رسل
بعث ریشه بعث مشتقات بعث

معانی مترادفات قرآنی فرستادن

«ارسل»

اصل- رِسْل‏- برانگيخته شدن به آرامى و نرمى است.

ناقةٌ رَسْلَة: شترى كه آرام راه مى‏رود. إبلٌ‏ مَرَاسِيل‏- شترى كه به سهولت برانگيخته مى‏شود، و از اين واژه: عبارت- الرَّسُول‏ المنبعث- است (پيامبر مبعوث و برانگيخته شده). كه گاهى معنى رفق و مدارا از آن تصوّر مى‏شود مى‏گويند:

عَلَى‏ رِسْلِكَ‏: در وقتى كه كسى را به مهربانى و آرامش امر كنى بكار مى‏رود و گاهى فقط در معنى برانگيخته شدن است و واژه- رسول- از آن مشتقّ شده است و گاهى در باره رسالت و رساندن و تبليغ زبان بكار مى‏رود.

چنانكه شاعر گويد:أَلَا أَبْلِغْ أَبَا حَفْصٍ رَسُولًا (پيغام را به ابا حفص برسان).

و گاهى رسالت، با زبان و كتاب و نوشتن است، واژه رسول در مفرد و جمع هر دو بكار مى‏رود.

خداى تعالى گويد: (لَقَدْ جاءَكُمْ‏ رَسُولٌ‏ مِنْ أَنْفُسِكُمْ‏- 128/ توبه) و در معنى جمع مانند، آيه: (فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ‏- 16/ شعرا) شاعر گويد:أَلِكْنِي إِلَيْهَا و خَيْرُ الرَّسُو/ل أَعْلَمُهُمْ بِنَوَاحِي الخَبَرِ يعنى: (رسالت مرا كه بهترين رسول هستم برسان كه به همه جوانب خبر آگاهترشان هستم).

جمع- رسول- رُسُل‏- است و گاهى مراد از- رسل اللّه فرشتگان هستند و گاهى پيامبران.

در باره فرشتگان آيات: (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ‏- 40/ حاقّه) و (إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ‏- 81/ هود) (وَ لَمَّا جاءَتْ‏ رُسُلُنا لُوطاً سِي‏ءَ بِهِمْ‏- 77/ هود) و (وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏- 29/ هود) (وَ الْمُرْسَلاتِ‏ عُرْفاً- 1/ مرسلات) و (بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ‏- 80/ زخرف).

و امّا واژه- رَسُول‏- در باره پيامبران آيات: (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ‏- 144/ آل عمران).

(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‏- 67/ مائده) و (وَ ما نُرْسِلُ‏ الْمُرْسَلِينَ‏ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ‏- 48/ انعام)

واژه مرسلين- در اين آيه بر- ملائكه و آدميان- هر دو تعبير شده است و در آيه: ) گفته شده مقصود پيامبران و ياران پاك و خالص آنهاست كه چون در همه حال مطيعان و پيوستگان راستين او هستند آنها را نيز- رسل- ناميده است مثل واژه مهلّب و اولاد او كه آنها را- مهالبة- ناميده‏اند.

إِرْسَال‏: فرستادن و رسالت يافتن كه در باره انسان و اشياء در حالت پسنديده و ناپسند هر دو بكار مى‏رود كه گاهى يا با تسخير و جبرى است مانند- ارسال با دو باران در آيه: (وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً- 6/ انعام).

و يا- ارسال- گاهى در باره گروهى كه داراى اختيار هستند.

خداى تعالى گويد: (وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً- 61/ انعام).

(فَأَرْسَلَ‏ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِين‏53/ شعراء).

اينگونه ارسال- در معنى واگذارى و رها كردن و ترك ممانعت است، مثل آيه:(أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا- 83/ مريم).

يعنى: (آيا نمى‏دانى كه شياطين را بر كافرين واگذارديم و آنها را به سختى مضطرب و هيجان زده مى‏كنند) و گاهى ارسال- نقطه مقابل امساك- است، خداى تعالى گويد:

(ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ‏ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ‏- 2/ فاطر).

(خداوند هر چه را از رحمت و بخشايش براى مردم مى‏گشايد و روا مى‏دارد هيچكس مانع و بازدارنده آنها نيست و هر چه را روا ندارد و نگشايد كسى غير از خداى بر آن توانا و رساننده آنها نيست.) الرّسل من الإبل و الغنم: گلّه‏هاى رها شده در چراگاه.

جَاءُوا أَرْسَالًا: پى در پى آمدند.

الرِّسْل‏: شير زيادى كه پى در پى از پستان دوشيده مى‏شود.[۱]

«بعث»

اصل‏ بَعْث‏- برانگيختن يا روانه كردن چيزى است، گفته مى‏شود: بَعَثْتُهُ‏ فَانْبَعَثَ‏- او را برانگيختم و به حركت در آمد.

معنى واژه- بعث- بر حسب هدف و موردى كه به آن تعلّق مى‏گيرد فرق مى‏كند، پس- بعثت البعير- شتر را راندم و برانگيختم.

بعث- در آيه (وَ الْمَوْتى‏ يَبْعَثُهُمُ‏ اللَّهُ‏- 36/ انعام) به معنى بيرون آوردن و برانگيختن و سير دادن انسان به سوى قيامت است.

و در آيات (يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً- 6/ مجادله) و (زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَ‏- 7/ تغابن) و (ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ‏ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ- 28/ لقمان)- بعث دو گونه است:

1- بعث بشرى يا از ناحيه انسان برانگيختن كسى و انسان ديگرى را يا چيز ديگرى را، مانند حركت و برانگيختن شتران و وادار كردن انسانى براى نياز و حاجتى.

2- بعث الهى كه اين بعث خود دو گونه است:

اوّل- بعث بمعنى ايجاد كردن مواد و پديده‏ها و أجناس و انواع آنها از نيستى به هستى كه ويژه باريتعالى است و هيچ احدى يا ديگرى قدرت چنين بعثى را ندارد.

دوّم- بعث به معنى زنده كردن مردگان كه خداوند بعضى از اولياء خود را مانند عيسى صلّى اللّه عليه و سلّم و امثال او را به اين كار مخصوص گردانيد.

و سخن خداى عزّ و جل كه (فَهذا يَوْمُ‏ الْبَعْثِ‏- 56/ روم) يعنى روز حشر و قيامت.

و (فَبَعَثَ‏ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ‏- 31/ مائده) يعنى خاك زمين را گود مى‏كرد و مى‏افشاند.

و (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا- 36/ نحل) معنى بعث در اين آيه مثل آيه (أَرْسَلْنا رُسُلَنا- 44/ مؤمنون) است يعنى رسالت دادن به پيامبران و نيز آيه (ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً- 13/ كهف) يعنى برانگيختن، بدون فرستادن بجائى.

و آيات (وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً- 65/ انعام) و (فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ‏- 259/ بقره) كه در اين معنى خداى عزّ و جل فرمايد: (وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ‏- 60/ انعام).

عبارت- يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ‏- براى اين است كه خواب از جنس مرگ است و برانگيختن را براى برخاستن از وفات يا خواب مساوى قرار داده.

و آيه (وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ‏ انْبِعاثَهُمْ‏- 46/ توبه) يعنى و رفتنشان را خداى ناروا مى‏شمارد (آيه فوق مى‏گويد كه گروهى با ريب و ريا و دروغگوئى نخست از پيامبر (ص) اجازه خواستند كه همراه مسلمين براى جنگ خارج نشوند امّا كسانى كه به خدا و رسول و قيامت ايمان داشتند چنين اجازه‏اى نمى‏خواستند و لذا مى‏گويد دروغگويان اگر هم اراده خروج مى‏كردند چون از راه دروغ و رياء بود خداى را ناپسند مى‏آيد).[۲]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 75-71
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 288-287