اصحاب اخدود

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۸ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''اصحاب اخدود'''؛ گروهی از مسیحیان نجران که توسط ذونواس کشته شدند. == معرفی == جمع اُخدود، اخادید است(مانند اقنوم/ اقانیم، عُصفور/ عصافیر) به معنی گودال یا شکافی مستطیل که در زمین (کنده) باشد(لسان العرب). در قرآن کریم سوره بروج آیه 4 آمده است:«قُتل ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اصحاب اخدود؛ گروهی از مسیحیان نجران که توسط ذونواس کشته شدند.

معرفی

جمع اُخدود، اخادید است(مانند اقنوم/ اقانیم، عُصفور/ عصافیر) به معنی گودال یا شکافی مستطیل که در زمین (کنده) باشد(لسان العرب). در قرآن کریم سوره بروج آیه 4 آمده است:«قُتل اصحاب الاخدود»(مرگ بر آتش افروزان گودال پرآتش) و در ادامه(تا آیه 10) قصه اصحاب الاخدود این گونه بیان گردیده است: «آتشی دارای هیزم آنگاه که آنان برکناره آن نشسته بودند. و آنان بر آنچه در حق مومنان می‌کردند، گواه بودند و به آن کینه نورزیدند، مگر از آن روی که به خداوند پیروزمند ستوده ایمان می‌ورزیدند. کسی که فرمانروایی آسمانها و زمین او راست، و خداوند بر همه چیز گواه است. کسانی که مردان و زنان مومن را آزار دادند و سپس توبه نکردند، برای آنان عذاب جهنم(مهیا) است و عذاب آتش (در پیش) دارند» نمونه‌های تاریخی متعددی از واقعه اصحاب اخدود در میان اقوام و ملتهای مختلف در آثار پیشینیان ثبت گردیده است. روایتهای متعددی هم در تفاسیر و تورایخ قدیم اسلامی دیده می‌شود که در عین اختلاف، گاه پیچیده و متناقض است.

اما از بیشتر روایتها چنین برمی‌آید که این رویداد تاریخی قبل از ظهور اسلام، و به نوعی رویارویی و جدال عقیدتی میان پیروان دین مسیح و یهود بوده است. شهر نجران(در یمن)، کانون عمده مسیحیت در جزیرة العرب بود. در مقابل مسیحیت، احتمالاً بعد از خرابی اورشلیم، مهاجرین یهودی نیز یک کانون مذهبی سیاسی در شبه جزیره ایجاد می‌کردند، که بنا بر اکثر روایات، واقعه اصحاب اخذود اشاره به این جدال دیرینه یهودیت و مسیحیت و پیکار عقیدتی در ادوار قبل از اسلام است.

اگر چه بیشتر مورخان و مفسران، واقعه اصحاب اخدود را سوزانیدن مسیحیان نجران به دست «ذونواس» یهودی(پادشاه یمن) دانسته‌اند، اما چنانکه اشاره شد، همانگونه که اصل واقعه در بعضی منابع متفاوت است، گاه از یک واقعه مشخص، در یک منبع، روایتهای متفاوت نیز دیده می‌شود. یعنی حتی آن دسته از منابعی از ذونواس یهودی را عامل قتل عام می‌دانند، روایاتی هم در مسیحی‌بودن و هم در یهودیگری وی آورده‌اند. برخی هم واقعه را به ستیز درونی یهودیان در یمن محدود کرده‌اند.

دسته دیگری از منابع تاریخی نیز اشاره بر وقوع حادثه در میان اقوام مختلف دارند. جی‌جرتی معتقد است که مراد از اصحاب اخدود یاران دانیال نبی می‌باشند. طبری نیز روایتی دارد که به موجب آن اصحاب اخدود بر یاران دانیال نبی انطباق می‌یابد. در تفسیر تبیان قولی منقول است که بر حسب آن اصحاب اخدود از آتش نجات یافتند. مقدسی نیز می‌نویسد: «بعضی گویند که خداوند این آتش را بر ایشان «برد و سلام» کرد و ذونواس از این کار دست کشید» (آفرینش و تاریخ، ترجمه دکتر شفیعی کدکنی ص 157)

دیدگاه مفسران در مورد اصحاب اخدود

مفسرین سه روایت در توضیح اصحاب اخدود آن نقل کرده‌اند: یکی آنکه اینان مردمی از مجوس بوده‌اند که فرمان پادشاه خود را در ارتکاب بعضی از منهیات اطاعت نکرده‌اند و او مخالفان را در آتش سوخته است؛ دوم آنکه این پادشاه، مردی بت‌پرست و اصحاب اخدود، مومنان و خداپرستان بوده‌اند؛ سوم آنکه این پادشاه یهودی بوده و پیروان عیسی را در آتش می‌افکنده است، بنابر روایت ثعلبی این قصه در حدود یمن واقع شده و پادشاه یهودی یوسف(= یوسف بن شرحبیل) ملقب به «ذونواس»(ذونواس در کتابهای مورخان یونانی«دمیاس» و در منابع رویم «دمیانوس» خوانده شده)است که آخرین ملوک حمیر بوده و در آخر حکومت او لشکریان حبشه که مسیحی بوده‌اند بر یمن تاخته و آن را ضمیمه مملکت خود نموده‌اند و بنابراین این روایت، سوختن پیروان مسیح که موضوع این داستان است با ظهور اسلام فاصله بسیار نداشته است. مولانا روایت سوم را ماخذ قرار داده ولی در ضمن، آن را با روایت دوم نیز درآمیخته و سخن از بت پرستی این پادشاه به میان آورده است و جز همین مورد در اصل قصه تصرفی نکرده است» (ص291).

مسعودی در مروج الذهب درباره این رویداد چنین می‌نویسد:«اصحاب اخدود به دوران فترت در شهر نجران یمن در ایام پادشاهی ذونواس قاتل دوشناتر بودند، وی به دین یهود بود و خبر یافت که در نجران گروهی بر دین مسیح علیه‌السلام‌اند و شخصاً بدانجا شتافت و در زمین گودالها بکند و پر از آتش کرد و بیفروخت و کسان را به دین یهود خواند، هر که پذیرفت آسوده ماند و هر که دریغ کرد او را در آتش افکند. زنی را بیاوردند که طفل هفت ماهه‌اش در بغل بود ونخواست که از دین خود دست بردارد و چون او را به آتش نزدیک کردند به فغان آمد و خدا عزوجل طفل را به سخن آورد که گفت:«مادر به دین خود استوار باش که پس از این آتشی نیست» و هر دو را در آتش افکندند. اینان مومن و موحد بودند اما پیرو عقاید نصرانیت این دوران نبودند، آنگاه یکی از مسیحیان به نام ذوثعلبان به استمداد به حضور قیصر ملک روم رفت و قیصر برای او نامه‌ای به نجاشی نوشت که قلمرو وی به نجران نزدیکتر بود، و حکایت حبشیان رخ داد که به سرزمین یمن شدند و بر آنجا تسلط یافتند. تا قصه سیف بن‌ذی یزن پیش آمد که از ملوک کمک خواست و انوشیروان او را کمک داد که تفصیل آن را در کتاب اخبار الزمان و کتاب اوسط آورده‌ایم و شمه‌ای از آن را در همین کتاب خواهیم گفت. خدا عزوجل قصه اصحاب اخدود را در کتاب خویش آورده و فرمود:«اصحاب اخدود را بکشتند» تا آنجا که گوید: «جز آنانکه به خدای عزیز حمید ایمان داشتند»(ص59).

شادروان شعرانی پس از نقد روایات گوناگونی که در تفاسیر و تواریخ قدیم اسلامی آمده، قصه ذونواس را مناسبتر دانسته است(حاشیه تفسیر ابوالفتوح). طبری معتقد است که اصحاب اخدود یهودیان اهل نجران بوده‌اند که در دین خود ثابت قدم و وفادار بوده‌اند، و ذونواس پادشاه مسیحی و زورگوی آن روزگار سفیری به سوی آنان فرستاد و آنان را دعوت به مسیحیت و دست برداشتن از یهودیت کرد، آنان نپذیرفتند و آن فرستاده را کشتند. ذونواس به قصد انتقام با سپاهی گران به سوی ایشان آمد، و عده کثیری از آنان را در گودالهای پر از آتش انداخته و زنده‌زنده بسوختند(ترجمه تفسیر طبری) دایره المعارف اسلام(به انگلیسی) در نخستین بازشناسی اصحاب اخدود، همین داستان را یاد کرده و سال این واقعه را 523 میلادی تعیین نموده است... ولی همچنانکه پیشتر اشاره شد، در کلیات و یا جزئیات این واقعه و نیز در مسیحیت یا یهودیگری ذونواس اختلاف است. طبری و مقدسی، در مورد لشکرکشی ذونوانس و اصحاب اخدود، دو روایت انحصاری دارند. طبری، از هشام بن محمد کلبی، گزارش می‌کند: فردی یهودی به نام «دوس» از مردم نجران که دو پسر او را به ستم کشته‌ بودند، تظلم خواهی نمود و ذونواس از دین یهود حمایت کرد و به نجران حمله برد و قتل عام نصای نمود(تاریخ طبری، ج 2/673؛ آفرینش و تاریخ، ترجمه دکتر شفیعی کدکنی)

ابن اثیر به رغم گزارشی مبنی بر مسیحی‌بودن ذونواس، روایت یهودی بودن وی را نیز آورده است(الکامل، ج 5/36) اما علیرغم اختلاف، تعدد و تنوع در میان روایات مربوط به اصحاب اخدود، یک وجه مشترک میان این روایات و حکایت اصحاب اخدود که در قرآن کریم(سوره بروج) مذکور است، به چشم می‌خورد و آن پایداری و پای‌بندی مومنان و موحدان به عقیده و ایمان شان و شکست و عذاب اخروی برای زورگویان و ستمگران است.(برای تفصیل قرآن کریم؛ ترجمه و توضیحات از بهاءالدین خرمشاهی ص 590، دایره المعارف تشیع، ج 2/207، اعلام قرآن، خزائلی، ص 135، دایره المعارف فارسی، ذیل«ذونواس» مقاله«اصحاب الاخدود» نوشته حمید حاجیان پور، کیهان اندیشه، شماره 70(بهمن و اسفند 1375) و منابع یاد شده در متن مقاله)

ارجاعات

این مدخل برگرفته از دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.