سیاق
سیاق؛ یکی از قرینه های درونی متن است که به صورت متصل لفظی در ساختار متن وجود دارد. درواقع، سياق نوعی ويژگی برای واژگان، جمله ها، آیه ها یا سوره است كه بر اثر همراه بودن آنها با كلمهها و جملههای ديگر پديد میآيد. این قرینه می تواند مفسر را در یافتن معنای دقیق متن یاری رساند. چنانچه، مترجمان و مفسران در ترجمه و تفسیر قرآن از این قرینه استفاده کرده اند و پیش از آنها صحابه، تابعین و ائمه معصومین (ع) از این قرینه استفاده کردهاند. البته، کاربرد آن تحت شرایطی است که برخی از این شرایط همانند وحدت موضوعی و پیوستگی نزول توجه شود. علاوه بر این، سیاق دارای کاربردهای فراوانی در تفسیر قرآن است که بهطور خلاصه میتوان به نقش سیاق در تفسیر لغت، افزایش یا کاهش معنایی واژگان، تعیین معنای جمله، ترتیب نزول آیات، نقد اسباب نزول، شناخت آیات مکی از مدنی، نقد احادیث تفسیری، تعیین مرجع ضمیر، فهم واژه یا جمله محذوف، تعیین مصداق کلمه و یا ترجیح و تعین یکی از دو قرائت اشاره کرد.
سیاق در تفسیر قرآن
سیاق به قرینه درونی متن گفته می شود که مفسر می تواند از آن در فهم بهتر و دقیق معنا و مقصود کلام استفاده نماید.[۱] اسلوب سخن، طرز جمله بندی عبارات، نظم خاص کلام و یا روند کلی سخن بخشی از اصول سیاق[۲] است که كيفيت قرار گرفتن يك لفظ در جمله و پيوند آن با مفردات جمله و جملههاى قبل و بعد برقرار میکند. درواقع، سیاق زمانی به کار میرود که نتوان معنايى را به راحتی از منطوق و مفهوم كشف كرد.[۳] علاوه بر این، بخش هایی را میتوان «هم سیاق» نامید که دارای یک جهت باشند و در سمت و سوی خاصی قرار بگیرند و موضوع واحدی را دنبال کنند.[۴] پنج سیاق همانند سیاق آیه، سیاق آیات، سیاق سوره، سیاق سور و سیاق قرآن از جمله سیاق های موجود در تفسیر می باشد. [۵]
هر سوره هدفی را دنبال میكند كه با پايان يافتن بيان هدف، سوره پايان میيابد و اختلاف در عدد آيات هر سوره معلول همين علت است. اين اختلاف هرگز به صورت اتفاقی و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همين جهت است كه وحدت موضوعی يا وحدت سياق هر سوره را تشكيل میدهد؛ به بیان دیگر، ميان آيات هر سوره يك رابطه معنوی و تناسب نزديك وجود دارد.[۶]
شرایط ترتیب اثر سیاق در تفسیر قرآن
درباره ترتیب اثر سیاق در تفسیر قرآن به سه دیدگاه کلی میتوان دست یافت که یکی از آن این است که مطلقا سیاق در تفسیر تأثیر دارد. دیدگاه دیگر این است که در قرآن نباید به سیاق توجه شود و قرآن با عبارات دیگر فرق دارد. دیدگاه دیگر، دیدگاه تفصیلی است که سیاق در برخی موارد قابل استناد است؛ اما در برخی موارد نباید به آن توجه شود. در عين حال، نباید فراموش کرد که استفاده از سياق در فهم آيات بايد از ضوابط معينى پيروى كند و هر كسى ذوق و سليقه خود را بر آيه تحميل نكند. به همین علت است که براى استفاده از سياق قواعدی وضع شده است.[۷] وحدت موضوعی یکی از دو رکن اصلی سیاق است که باید رعایت شود. [۸] این مسئله به این معنا است که جمله ها با هم ارتباط موضوعی و مفهومی داشته و همة آنها پیرامون یک موضوع و برای افاده یک مطلب صادر شده باشند؛ زیرا در صورتی که جمله ها درباره دو یا چند موضوع یا مطلب مستقل از یکدیگر صادر شده باشند، بی ارتباط بودن آن جمله ها با هم و تناسب محتوایی نداشتن آنها با یکدیگر امر نامعقولی نیست تا بتوان قطع پیدا کرد تا چنین معنایی مراد گوینده نبوده است و ناگزیر باشد آن جمله ها را بر معنایی حمل کند که با یکدیگر ارتباط و تناسب محتوایی پیدا کنند. به بیان دیگر، ملاک قرینه بودن سیاق، معقول نبودن صدور جمله های ناهمگون و نامتناسب از گوینده دانا در مجلس واحد است و این ملاک تنها در جمله هایی محقق است که همه آنها درباره موضوع واحد و برای افاده مطلب واحدی باشند.
بر این اساس، اگر یک یا چند جمله معترضه بین جمله های دیگر قرار گیرد، نمی توان به لحاظ سیاق در معنای ظاهر جمله های معترضه تصرّف کرده و آنها را بر معنایی متناسب با جمله های قبل و بعد حمل نمود. برای نمونه، در سوره قیامت از سیاق کلمات آیات کریمه[۹] آشکار است که این آیات درباره قرآن کریم بوده و حاوی دستور ویژه ای به نبی اکرم(ص) در هنگام نزول آن و بیان برخی از نکات دیگر مربوط به آن است و به صورت جمله های معترضه در بین آیاتی واقع شده است که در باب قیامت و مطالب مربوط به آن است.
پس، نباید به لحاظ سیاق جمله و خصوصیت اقتران این جمله ها با جمله های قبل و بعد از ظاهر این آیات رفعِ ید شود و بر معنای متناسب با آیات قبل و بعد حمل شود و اینکه بعضی این آیات را به قرینه سیاق مربوط به نامه عمل و قرائت آن دانستهاند، خطا است و منشأ آن غفلت از این شرط اساسی است.[۱۰]
وحدت صدوری یا پیوستگی نزول[۱۱]، یکی دیگر از رکن های سیاق را تشکیل میدهند.[۱۲] این مسئله به این معناست که در مجموعه ای که سخنان گوینده ای جمع آوری شده است، سیاقی که از تتابع (در پی یکدیگر قرار گرفتن) جمله ها و اقتران آنها با یکدیگر به نظر می آید، در صورتی واقعیت داردکه جمله ها با همان تتابع و اقتران از گوینده صادر شده باشند؛ زیرا ملاک قرینه بودن سیاق، صادر شدن واژگان با معانی متناسب از گویندهای دانا و حکیم است و بدیهی است که این ملاک در صورتی برای جمله هایی که در کنار هم قرار داده شده اند، محقق است که در هنگام صدورشان از گوینده نیز دارای تتابع و اقتران باشند و اگر آن جمله ها ارتباط صدوری نداشته باشند، سیاق آنها ملاک قرینه بودن و تأثیر در معنا و ظهور کلام ندارد تا بتوان به عنوان قرینه متصل به آن اتکا نموده و در فهم معنای واژه ها و مفاد جمله ها از آن کمک گرفت. البته، جمله هایی که از یک گوینده درباره موضوع واحدی صادر می شوند؛ حتی اگر ارتباط صدوری نداشته و در مجالس متعدد و موارد متفرّق از او صادر شده باشند نیز در مدلول یکدیگر تأثیر دارند؛ ولی این تأثیر غیر از تأثیر سیاقی است.
تأثیر سیاق از نوع تأثیر قراین متصل مؤثر در ظهور کلام و تأثیر جمله های متفرّق از نوع تأثیر قراین منفصل و مؤثر در حجیت کلام و تعیین مراد جدی گوینده است و در ظهور کلام گوینده تأثیری ندارد و به عبارت دیگر تأثیر سیاق از تأثیر جمله های پراکنده قویتر است؛ زیرا جمله هایی که در سیاق یکدیگر صادر شده اند، تناسب بیشتری را می-طلبند.[۱۳] مفسر قرآن در مواردی كه چينش توقيفی عبارات و آياتی از قرآن در كنار يكديگر به دلايلی مقبول مورد ترديد قرار گرفته باشد نبايد با استناد به سياق به تفسير آن عبارات و آيات بپردازد؛ در غير اين صورت راه به خطا خواهد برد و از مقصود و مقصد وحی به دور خواهد ماند.[۱۴] برای نمونه، آيه 3مائده[۱۵] و آيه ۶۷ از همان سوره[۱۶] دارای چنين وضعيتی هستند و چينش توقيفی آنها محل بعضی سوالات در منظر مفسران گردیده است.[۱۷] از این رو، برخی از مفسران با رعايت نكته پيش گفته، از تفسير آيات مذكور بر طبق سياق آيات قبل و بعد آنها پرهيز كرده و آن دو را بر حسب جريان تاريخی مشهور و مرتبط با آن دو تبيين و تأويل كردهاند. در عین حال، مفسران اهل سنت همچون سید قطب آن دو را متناسب با سياق قبل و بعد تفسير و توجيه كردهاند. اين در حالی است كه وی به نزول جداگانه و مستقل اين عبارت قرآنی در «حجة الوداع» معترف است و حتی آن را آخرين آيه نازل شده میداند و از قرار گرفتن آن در اين محل، إظهار تعجب و شگفتی میكند. به همين دليل، آن را در قالب جامعيت دين اسلام توجيه كرده و تلاش دارد مفهوم آن را به جانب مباحث اجتماعی و سياسی و بحث حكومت و دولت سوق دهد. چنين تفسيری بيانگر ممتاز و مستقل بودن مفهوم اين عبارت نسبت به عبارات قبل و بعد از آن است.
نمونه دیگر، آیه تطهیر[۱۸] است که دارای اسباب نزول خاص هستند و جدا از آيات قبل و بعد خود نازل شدهاند و پس از آن توسط رسول اکرم(ص) در محل فعلی قرار گرفتهاند، بايد با تكيه بر اسباب نزولشان تفسير و تبيين شوند و نه صرفاً بر طبق سياقی كه در آن قرار گرفتهاند.
پيامبر(ص) بر آن بود، مصداق «اهل البيت» را در آيه ۳۳ از سوره احزاب روشن كند؛ از این رو، همانگونه كه محدثان و مورخان آورده اند، آن حضرت (ص) پس از نزول، به مدت شش ماه يا بيشتر هنگام حركت به سوی مسجد برای اقامه نماز بر در خانه حضرت فاطمه(س) می ايستاد و صدايش را فراز می آورد و آیه را تکرار می-کرد.[۱۹] «حاکم حسکانی» در «شواهد التنزیل» حدود ۱۳۰ روایت آورده که هیچکدام بر پیوستگی نزول آیه تطهیر[۲۰] با ما قبلش دلالت ندارد.[۲۱] علاوه بر این، نمیتوان با توجه به سیاق یک آیه و مفهوم کلى آن تشخیص داد که به جاى کلماتى که در آیه است، کلمات دیگرى را به کار برد که همان مفهوم را برساند و یا اینکه بخواهد آن را به دلخواه خود تغییر دهد؛ در صورتی که این کار با مسئله تحریف ناپذیری قرآن مجید ناسازگاری دارد.[۲۲]
پیشینه تاریخی کاربرد سیاق در قرآن
استفاده از سیاق در تفسیر قرآن به زمان صحابه و تابعین برمىگردد. در روایاتِ نقل شده از معصومین(ع) نیز در مواردى از سیاق آیات براى بیان معنا استفاده شده است.[۲۳] فخر رازی و زمخشری از مفسران پیشین و علامه طباطبایی از معاصرین، بیش از سایرین به جایگاه مختلف سیاق در تفسیر قرآن کریم توجه داشتهاند.[۲۴] چنانچه، توجه علامه طباطبایی در تفسير «الميزان»[۲۵] در آغاز هر سوره و استشهاد به سياق آيات در جهت اثبات مكى و مدنى بودن سوره -از جمله در سوره احزاب- محرز است-.[۲۶] پس از وی، استاد مطهری و آیتالله جوادیآملی نیز به آن توجه داشتهاند؛ اما به گستردگی استفاده علامه طباطبایی نبوده است.[۲۷]
کارکرد سیاق در تفسیر قرآن
از مهمترین کارکردهای سیاق میتوان به نقش آن در شرح و تبیین واژه، توسعه و تحدید معنا، تشخیص اعراب آیات قرآن، تصحیح سبب نزول و اختیار یک وجه از قرائت، تفسیر لغت، سعه و ضیق کلمات، تعیین معنای جمله، ترکیب مواد، ترتیب نزول آیات، نقد اسباب نزول، شناخت آیات مکی از مدنی، نقد احادیث تفسیری، تعیین مرجع ضمیر، فهم کلمه یا جمله محذوف و تعیین مصداق کلمه اشاره کرد. علاوه بر این، سیاق به عنوان یک قرینه اساسی در فهم معنای آیات، میتواند به طور غیر مستقیم بر ترجمه قرآن کریم اثر داشته باشد.[۲۸]
گونه هایی از کاربرد سیاق در تفسیر قرآن
کاربرد سیاق در تفسیر قرآن، نمونه هایی دارد که برای نمونه، آیه 59 نساء[۲۹] است. در این آیه، موضوع اطاعت از خدا، پیامبر(ص) و اولوالامر است. حال با استناد به اصل یگانگی حکم معطوف علیه و عطف شدن اولی الامر بر رسول، وحدت ساختاری نیز اثبات میشود. در نتیجه، آیه بر عصمت اولی الامر دلالت میکند.[۳۰] نمونه دیگر، معنای کتاب است که طبق سیاق آیات، کتاب[۳۱] به معنای قرآن نیست؛ بلکه از آیات دیگر میتوان متوجه شد که مراد از آن قانون عدل[۳۲] و قانونمداری است. [۳۳]نمونه دیگر، استفاده از سیاق برای فهم معنای «آیه» است. اگر در آیهای که خداوند از عبارت «آیه» استفاده میکند، عبارتهایی نظیر تلاوت وجود داشته باشد، این نیز یک همنشین و قرینه است که نمیتوان مراد از «آیه»[۳۴] را عبرت گرفت.
برای نمونه میتوان به برخی از آیات قرآن اشاره کرد که در این آیات، مراد از «آیه» نمیتواند عبرت باشد و این مسئله نمی تواند صحیح باشد؛ چرا که مخالف با سیاق آیه 7 آل عمران[۳۵] است.[۳۶] نمونه دیگر سياق آيات ۱۸۵ - ۱۸۳ سوره بقره[۳۷] است که دلالت دارد بر اينكه هر سه با هم نازل شدهاند؛ لذا به هم متصل هستند و نظير كلام واحدى هستند كه يك غرض را در بردارند و آن عبارت است از بيان وجوب روزه در ماه رمضان؛ چرا که سياق اين سه آيه دلالت دارد بر اينكه: اولا هر سه با هم نازل شدهاند، براى اينكه ظرف (ايام) در ابتداى آيه دوم متعلق به كلمه (صيام) در آيه اول است و جمله (شهر رمضان) در آيه سوم يا خبر است براى مبتدایى حذف شده كه عبارت است از ضميرى كه به كلمه (اياما) بر مى گردد و تقدير جمله (هى شهر رمضان) است و يا مبتدایى است براى خبرى كه حذف شده و تقديرش «شهر رمضان هو الذى كتب عليكم صيامه» است و يا بدل از كلمه (صيام ) در جمله (كتب عليكم الصيام) در آيه اول است و به هر تقدير جمله (شهر رمضان) بيان و توضيحى است براى روشن كردن جمله (اياما معدودات) ايام معدودهاى كه روزه در آنها واجب شده[۳۸] مفاد جملات مستقل در آغاز، وسط و پایان آیات هم در سایق و هم در بیرون سیاق حجیت دارد؛ بسیاری از روایات تفسیری ائمه نشان میدهد که ایشان آیات را اینگونه تفسیر کرده و این از کلیدهای تفسیری ائمه است.[۳۹]
منابع
طباطبایی، محمد حسین، (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: انتشارات جامعه مدرسین.
ویکی اهل بیت
ارجاعات
- ↑ . بررسی نقش سیاق و اهمیت آن در ترجمه قرآن کریم
- ↑ . بررسی نقش سیاق و اهمیت آن در ترجمه قرآن کریم؛ ویژگیهای انسان بر اساس تدبر در سوره الرحمن
- ↑ . نقش سلیقه و سیاق در برگردان قرآن؛ تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . نقش سلیقه و سیاق در برگردان قرآن؛ ویکی اهل بیت
- ↑ . تفسیر استقلالی قرآن؛ تلاشی برای مانعزدایی از فهم قرآن
- ↑ . وحدت سياق در هر سوره با وجود پراكندگی در نزول بهخوبی مشهود است؛ نقش سلیقه و سیاق در برگردان قرآن؛ ویکی اهل بیت؛شرط تحقق سياق آيات در ارتباط موضوعی و پيوستگی نزول است؛ منطق و ضرورتهای تفسیر قرآن؛ تناسب معنایى آيات قرآن از نگاه استاد معرفت
- ↑ . نقش سلیقه و سیاق در برگردان قرآن؛ تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ فَإِذَا قَرَأْنَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ؛ «زبانت را [در هنگام وحى] زود بحركت درنياور تا در خواندن [قرآن] شتابزدگى بخرج دهى. در حقيقت گردآوردن و خواندن آن بر [عهده] ماست.پس چون آن را برخوانديم [همانگونه] خواندن آن را دنبال كن.سپس توضيح آن [نيز] بر عهده ماست! ولى نه! [شما دنياى] زودگذر را دوست داريد» (قیامت/20-17)
- ↑ . دانشنامه حوزه
- ↑ . تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . دانشنامه حوزه
- ↑ . آیه اکمال به قرینه روایات معتبر از سیاق خارج است/ جدیدترین تفاسیر درباره خلقت انسان
- ↑ . ألیَومَ یَئِسَ الَّذينَ كَفَروا مِن دِينِكُم فَلا تَخشَوهُم وَاخْشَونِ ألیَومَ أكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و أتْمَمتُ عَليكُم نِعمَتی و رَضيتُ لَكُمُ الإسلامَ دِينَاً؛ « امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم. و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است».
- ↑ . يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ؛ «اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مىدارد. آرى، خدا گروه كافران را هدايت نمىكند» (مائده/67)
- ↑ . طباطبایی، 1374، ج۵، ص۱۶۸.
- ↑ . وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا؛ و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليّتِ قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد. خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند. (احزاب/33)
- ↑ . بررسی نقش «سياق» در روش تفسيری از ديدگاه «سيد قطب» (۵)؛ بررسی نقش «سياق» در روش تفسيری از ديدگاه «سيد قطب»(۲)؛ بررسی نقش «سياق» در روش تفسيری از ديدگاه «سيد قطب» (۴)؛ بررسی نقش «سياق» در روش تفسيری از ديدگاه «سیّد قطب»(۱(؛ بررسی نقش «سياق» در روش تفسيری از ديدگاه «سيد قطب» (3)؛ . یک قاعده اصولی باعث فراموشی سیاق در تفسیر شده است
- ↑ . اقسام تفسير قرآن به قرآن؛ امامت پدیا؛ دانشنامه پژوهه
- ↑ . تمایز سیاق در اصول فقه و تفسیر/ افراط در استفاده از سیاق در تفسیر قرآن آسیبزا است
- ↑ . ویکی اهل بیت
- ↑ . اصل تلفيق مفهومی» راهی برای فهم سياق آيات قرآن است
- ↑ .ویکی پرسش؛ دانشنامه حوزه
- ↑ .دائره المعارف اسلامی
- ↑ «سياق»؛ شاهدی بر مكی يا مدنی بودن سور
- ↑ . توجه به فراسیاق و گشودن باب تازهای در تفسیر
- ↑ . بررسی نقش سیاق و اهمیت آن در ترجمه قرآن کریم؛ «نقش سياق در تفسير قرآن و فقه» منتشر شد؛ لزوم استفاده حداکثری از آیات با رعایت سیاق؛ ویکی پرسش
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است. (نساء/59)
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ . كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ «مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيمدهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد- پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود، [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مىكند» (بقره/213)
- ↑ . لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ «به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكست ناپذير است» (حدید/25).
- ↑ . «کتاب» در سیاق آیات «تعلیم کتاب» به معنای قانون است؛تمسک رهبر انقلاب به قاعده «سیاق» در تفسیر قرآن؛ واكاوی چیستی «سیاق» در شماره جدید «قرآن شناخت
- ↑ . إِذا تُتْلی عَلَیهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ؛ چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد: «افسانههاى پيشينيان است.» (قلم/15)كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ؛ «[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند» (ص/29) وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ؛ « و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مىگفتند: «چرا آيههاى آن روشن بيان نشده؟ »(فصلت/44)
- ↑ . هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ؛ «اوست كسى كه اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم [صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند؛ و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مىكنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. [آنان كه] مىگويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود» (آل عمران/7)
- ↑ . دلالت «آیه» بر «عبرت»، خلاف سیاق آیه ۷ آلعمران است
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد» (بقره/183)أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ «[روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است]. [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد، [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]، و بر كسانى كه [روزه] طاقتفرساست، كفارهاى است كه خوراك دادن به بينوايى است. و هر كس به ميل خود، بيشتر نيكى كند، پس آن براى او بهتر است، و اگر بدانيد، روزه گرفتن براى شما بهتر است» (بقره/184)شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ «ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى] كه مردم را راهبر، و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛ تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد» (بقره/185)
- ↑ . سياق آيات وجوب روزه دال بر اتحاد آنها در زمان نزول است؛سياق آيات همان عبارت «كلام متصل» در روايات است
- ↑ . نظر شهید مطهری درباره تفسیر جملات مستقل قرآن در سیاق و بیرون از سیاق؛ ویکی پرسش