امت

نسخهٔ تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۵ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

امت؛ به واحدی از جمعیت گفته می شود که بر مبنای دین یا آیین یا شریعت خاص شکل گرفتهاند و این واحد جمعیت از قوم و سبط کوچکتر است. در قرآن شاخصه هایی همانند داشتن پیامبر یا رسول، داشتن شریعت و برخورداری از مناسک برای امت ذکر شده است. یک امت می تواند دارای اختلاف و تفرقه یا از انسجام و وحدت برخوردار باشند. با توجه به تعداد بسیار آیات مرتبط با امت واحده و آیات تفرق امت، امکان رسیدن به انسجام و وحدت در امت بیشتر است.

امت در اصطلاح

امّت به گروهی گفته می‌شودکه مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده است و در یک ویژگی همانند دین، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی می‌تواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به پیروان یک دین و آیین بر اثر همسانی در دین امّت می‌گویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقه‌ای از زمین زندگی می‌کنند یا گروهی از مردم دارای عملکرد یکسان‌، امّت گفته می‌شود.[۱]

شاخصه های امت در قرآن

در قرآن امت به دو معنا به کار رفته است. امت در یک معنا به عده‌ای از مردم[۲] گفته می شود که با یکدیگر پیوند دینی دارند و از یک مسلک یا مذهب و یا از یک شخص خاص پیروی می‌کنند.[۳] ممکن است که این گروه در یک زمان یا مکان با یکدیگر باشند.[۴] امت در معنای دیگر، به آیینی[۵] گفته می شود که گروهی از انسان ها از آن پیروی می-کنند. برای هر یک از امت هایی که در قرآن به کار رفته، شاخصه هایی وجود دارد. یکی از این شاخصه ها این است که برای هر امتی، پیامبر[۶] وجود دارد تا آنها را از گمراهی نجات دهد.[۷] برای نمونه، برخی از امتها، امت مسلمان[۸] هستند که به انجام مناسک[۹] و عمل به شریعت[۱۰] امر شده-اند.[۱۱]

علاوه بر این، برای هریک از امتها زمان معینی تعیین شده[۱۲] که طبق زمان دوره آنها به پایان می رسد و آنها در این دوره موظف به انجام کارهایی هستند و دستاوردهایی را به همراه خواهند داشت.[۱۳] گونه ای دیگر از امت، «امت وسط»[۱۴] به معنای امت‏ ميانه‏ و معتدل‏ است‏؛ بدين معنى كه امت اسلام با آيينى كه خدا براى آنان مقرر داشته است، نه مانند مشركانند كه رستاخيز را باور ندارند و به ارزش‌‏هاى اخلاقى و روحى پایبند نيستند، و نه مانند مسيحيان هستند كه‏ مردم را به رهبانيت و رها ساختن كمالات جسمانى فرا مى‏‌خوانند، بلكه مسلمانان امتى معتدل هستند كه از زندگى دنيا بهره مى‏‌برند و آن را راهى براى رسيدن به كمالات اخروى و معنوى قرار مى‏‌دهند.بنابراين، امت اسلام براى ساير امت‌‏هايى كه راه افراط يا تفريط را مى‌‏پويند شاهد است و پيامبر(ص) نيز كه نمونه كامل امت اسلام هستند و شاهدى براى مسلمانان به شمار مى‌‏روند. اين برداشت اگرچه در جاى خود درست است ولى الفاظ آيه مورد بحث آن را برنمى‏‌تابد، زيرا اين ويژگى كه براى امت اسلامى مطرح شده است، اقتضا مى‌‏كند كه اين امت، معيارى براى دو طرف افراط و تفريط قرار گيرد، نه اين كه بر آنها گواه باشد يا بر آن نظارت كند.[۱۵]

نوع دیگری از امت، با نام امت یگانه[۱۶] معرفی شده استکه ویژگی این امت این است که با انذار و بشارت پیامبران (ع) و نزول کتاب آسمانی، راه وحدت و انسجام را در پیش گرفتند و اختلاف میان آن قوم از بین رفت.[۱۷] در قرآن کریم برای رسیدن مسلمانان به وحدت و تشكيل امت واحده سفارش شده است که اصول و اعتقادات و مشتركات دينی را مورد توجه قرار دهند و فلسفه بعثت پيامبران(ع) برای بيداری امت‌ها و دعوت به كلمه توحيد به عنوان اصل مشترک همه ادیان و مسلمانان بوده است و امت مسلمان نيز بايد با تمسك به كلام الهی و تكيه بر مشتركات و مورد توجه قرار دادن اصول و مبانی اعتقادی دين اسلام زمينه وحدت اسلامی را فراهم كنند.[۱۸] البته، در مقابل، گروه هایی نیز با عنوان امت در قرآن معرفی شده اند که به حق رفتار نمی کردند و دارای اختلاف و تفرقه[۱۹] بودهاند.

علت اینکه امت شامل گروههای متحد و گروه های غیرمتحد می شود این است که همه امتها باید امتحان میشوند و از هر امتی شاهدی[۲۰] برای کارها و دستاوردهایشان برانگیخته می شوند[۲۱] و از دستاوردها و اعمالشان سوال پرسیده می شود.[۲۲]نوع دیگری از امت به نام گروهی است که امر به معروف و نهی از منکر[۲۳] می کنند.[۲۴] به بیان دیگر، بهترين امت بودن با امر به معروف، نهی از منكر و ايمان به خدا حاصل می‌شود و مسئوليت نيز بر عهده همه امت است. [۲۵]

یکی دیگر از امت های معرفی شده در قرآن[۲۶]، گروه های اهل کتاب[۲۷] هستند که برخی از آنها درست کردار هستند و به خدا ایمان دارند و برخی دیگر نیز ایمان[۲۸] ندارند. علاوه بر این، امت را معطوف به گروه انسانها نکرده است؛ بلکه شامل گروه هایی از جن[۲۹] نیز می شود. [۳۰]در عین حال، محدوده امت از قوم کوچکتر است؛ چرا که در آیه ای از قرآن، «امتی»[۳۱] درست کردار و حق گرا از «قوم» موسی(ع) انشعاب یافته اند. علاوه بر این، امت نسبت به سبط نیز واحد کوچکتری[۳۲] است. گونه های دیگری از امت با نام امت مطیع[۳۳] نام برده است که یکی از آنها امت حضرت ابراهیم(ع) بوده است.

منابع

امامت پدیا

ایکنا

دانشنامه پژوهه

دانشنامه حوزه

دائره المعارف اسلامی

ویکی اهل بیت

ویکی پدیا

ویکی شیعه؛ امت

ویکی فقه؛ امت در قرآن

ارجاعات

  1. . ویکی شیعه؛ امت؛ویکی فقه؛ امت در قرآن؛ دانشنامه پژوهه؛ ویکی پدیا؛ ویکی اهل بیت
  2. . وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ؛ آن روز ما از هر امتى شاهدى مى‏آوريم و مى‏گوييم: دلايل خود را بياوريد تا بدانند كه حق از آن خداست و آنچه افترا مى‏بستند از آنها دور و ناپديد ميگردد» (قصص/75)
  3. . ویکی شیعه؛ امت
  4. . .ویکی فقه؛ امت در قرآن
  5. . بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ؛ «[نه،] بلكه گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى‏گيرى از آنان، راه يافتگانيم.» (زخرف/22) وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ‏؛ و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهنده‏اى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى [و راهى‏] يافته‏ايم و ما از پى ايشان راهسپريم.» (زخرف/23) كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ‏؛ «پيش از اينان قوم نوح، و بعد از آنان دسته‏هاى مخالف [ديگر] به تكذيب پرداختند، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند، و به [وسيله‏] باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند. پس آنان را فرو گرفتم؛ آيا چگونه بود كيفر من؟» (غافر/5)
  6. .دائره المعارف اسلامی
  7. . وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‏؛ و هر امّتى را پيامبرى است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود. (47) وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ و در حقيقت، در ميان هر امتى فرستاده‏اى برانگيختيم [تا بگويد:] «خدا را بپرستيد و از طاغوت [فريبگر] بپرهيزيد.» پس، از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده، و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است. بنا بر اين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‏كنندگان چگونه بوده است. (36) كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ‏؛ بدين گونه تو را در ميان امتى كه پيش از آن، امتهايى روزگار به سر بردند، فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى، در حالى كه آنان به [خداى‏] رحمان كفر مى‏ورزند. بگو: «اوست پروردگار من. معبودى بجز او نيست. بر او توكل كرده‏ام و بازگشت من به سوى اوست.» (30) إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ؛ «در حقيقت ما تو را براى بشارت مؤمنين و ترسانيدن كافران برسالت فرستاديم. هيچ امتى نبوده كه در ميانشان آگاه كننده و بيم رسانى نباشد» (فاطر/24) ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ‏؛ «ما پيامبران را يكى پس از ديگرى فرستاديم. هر وقت پيامبرى براى هدايت قومى آمد، او را مورد تكذيب و اهانت قرار دادند و ما بعضى از آن اقوام را وسيله بعض ديگر از بين برديم و داستان تاريخى آنها را براى عبرت ديگران قرار داديم. پس رحمت حق از جماعت بى‏ايمان دور باد» (مومنون/44) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ‏؛ «و به يقين، ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى‏] فرستاديم، و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم، تا به زارى و خاكسارى درآيند» (انعام/42) كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ‏؛ بدين گونه تو را در ميان امتى كه پيش از آن، امتهايى روزگار به سر بردند، فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى، در حالى كه آنان به [خداى‏] رحمان كفر مى‏ورزند. بگو: «اوست پروردگار من. معبودى بجز او نيست. بر او توكل كرده‏ام و بازگشت من به سوى اوست.» (رعد/30)تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‏؛ سوگند به خدا كه به سوى امتهاى پيش از تو [رسولانى‏] فرستاديم [اما] شيطان اعمالشان را برايشان آراست و امروز [هم‏] سرپرستشان هموست و برايشان عذابى دردناك است» (نحل/63) وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ‏؛ «و اگر تكذيب كنيد، قطعاً امّتهاى پيش از شما [هم‏] تكذيب كردند، و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفه‏اى‏] نيست» (عنکبوت/18)وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى‏ مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً؛ و با سوگندهاى سخت خود به خدا سوگند ياد كردند كه اگر هرآينه هشداردهنده‏اى براى آنان بيايد، قطعاً از هر يك از امّتها [ى ديگر] راه‏يافته‏تر شوند، و [لى‏] چون هشداردهنده‏اى براى ايشان آمد، جز بر نفرتشان نيفزود. (فاطر/42)
  8. . رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‏؛ «پروردگارا، ما را تسليم [فرمان‏] خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود [پديد آر]؛ و آداب دينى ما را به ما نشان ده؛ و بر ما ببخشاى، كه تويى توبه‏پذير مهربان» (بقره/128)
  9. . لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقِيمٍ‏؛ «ما براى هر امتى شريعتى تعيين كرديم تا بر آن شريعت عمل كنند و مردم نبايد در امر دين با تو بمجادله و مناقشه برخيزند. آنان را بسوى پروردگارت دعوت كن، بدرستى كه تو در راه راست و هدايت كامل هستى» (حج/67)
  10. . وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ‏؛ و ما براى هر ملتى مناسكى قرار داديم تا نام خدا را بر آنچه از چهار پايان براى آنان روزى قرار داده‏ايم، ذكر كنند. خداى شما يكى است. تسليم اوامر و احكام او شويد و بر متواضعان و اطاعت كنندگان بشارت باد. (حج/34)
  11. . اتحاد رمز اصلی اقتدار امت اسلام است
  12. . تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ‏؛ آن جماعت را روزگار به سر آمد؛ دستاورد آنان براى آنان و دستاورد شما براى شماست؛ و از آنچه آنان مى‏كرده‏اند، شما بازخواست نخواهيد شد. (بقره/134) تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ‏؛ «آن جماعت را روزگار سپرى شد؛ براى ايشان است آنچه به دست آورده‏اند؛ و براى شماست آنچه به دست آورده‏ايد؛ و از آنچه آنان مى‏كرده‏اند، شما بازخواست نخواهيد شد» (بقره/ 141)
  13. . وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ‏؛ و براى هر امّتى اجلى است؛ پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مى‏توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش. (34) فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً؛ پس چگونه است [حالشان‏] آن گاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟ (41) وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‏؛ و آنهايى را كه جز خدا مى‏خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم. آن گاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ايشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت. (108) ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ؛ هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مى‏افتد و نه پس مى‏ماند. (5) قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ‏؛ بگو: «براى خود زيان و سودى در اختيار ندارم، مگر آنچه را كه خدا بخواهد. هر امّتى را زمانى [محدود] است. آن گاه كه زمانشان به سر رسد، پس نه ساعتى [از آن‏] تأخير كنند و نه پيشى گيرند.» (49)
  14. . وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ‏؛ «و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد. و قبله‏اى را كه [چندى‏] بر آن بودى، مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى‏كند، از آن كس كه از عقيده خود برمى‏گردد بازشناسيم؛ و البتّه [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت [شان‏] كرده، سخت گران بود؛ و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند، زيرا خدا [نسبت‏] به مردم دلسوز و مهربان است» (بقره/143).
  15. [https://khouzestan.iqna.ir/fa/news/4058440/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA مراد از «امت وسط» در قرآن چیست؛ امت میانه و معتدل از منظر قرآن؛شرایط تحقق امت الگو در قرآن / توصیه قرآن کریم به‌ میانه‌روی؛اهمیت امّت در قاموس قرآن + فیلم ]
  16. . کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَف‏؛ «مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب‏] به آنان داده شد- پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‏] كه ميانشان بود، [هيچ كس‏] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند» (بقره/213) إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ‏؛ «اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد» (انبیاء/92) وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ‏؛ «و اگر نه آن بود كه [همه‏] مردم [در انكار خدا] امّتى واحد گردند، قطعاً براى خانه‏هاى آنان كه به [خداى‏] رحمان كفر مى‏ورزيدند، سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى‏داديم» (زخرف/33) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ‏؛ «و اين امت شما، امت واحدى است و من پروردگار شما هستم. پس تنها از من بترسيد» (مومنون/52)
  17. . وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ‏؛ و ما اين كتاب [قرآن‏] را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان [با دور شدن‏] از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امّتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم. و اگر خدا مى‏خواست شما را يك امّت قرار مى‏داد، ولى [خواست‏] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه‏] شما به سوى خداست؛ آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد. (48) وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‏؛ و مردم جز يك امّت نبودند. پس اختلاف پيدا كردند. و اگر وعده‏اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى‏كنند، ميانشان داورى مى‏شد. (19) وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏؛ و اگر خدا مى‏خواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مى‏داد، ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و از آنچه انجام مى‏داديد حتماً سؤال خواهيد شد. (93)
  18. . تعبير «امت واحده» تأكيد قرآن كريم بر وحدت امت اسلام است؛ امت واحده در قرآن؛تحقق امت واحده برای جلوگیری از جسارت به ساحت قرآن ضروری است؛تعبير «امت واحده» در قرآن بر نفی ملی‌گرايی و قوم‌گرايی دلالت دارد؛ «امت واحده»؛ توصیف قرآن از پیروان حقیقی ادیان + تلاوت
  19. . وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‏؛ و آن گاه كه گروهى از ايشان گفتند: «براى چه قومى را كه خدا هلاك‏كننده ايشان است، يا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد كرد، پند مى‏دهيد؟» گفتند: «تا معذرتى پيش پروردگار تان باشد، و شايد كه آنان پرهيزگارى كنند.» (164) وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ‏؛ و اگر پروردگار تو مى‏خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مى‏داد، در حالى كه پيوسته در اختلافند، (118) وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ؛ «و اگر خدا مى‏خواست، قطعاً آنان را امّتى يگانه مى‏گردانيد، ليكن هر كه را بخواهد، به رحمت خويش درمى‏آورد و ستمگران نه يارى دارند و نه ياورى» (شوری/8)
  20. . وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ‏؛ «و [ياد كن‏] روزى را كه از هر امتى گواهى برمى‏انگيزيم، سپس به كسانى كه كافر شده‏اند رخصت داده نمى‏شود و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت» (نحل/84) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِينَ‏؛ «و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم، و تو را [هم‏] بر اين [امت‏] گواه آوريم، و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم» (نحل/89) وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ؛ آن روز ما از هر امتى شاهدى مى‏آوريم و مى‏گوييم: دلايل خود را بياوريد تا بدانند كه حق از آن خداست و آنچه افترا مى‏بستند از آنها دور و ناپديد ميگردد» (قصص/75)
  21. . وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ‏؛ «آن روز از هر امتى جمعى را كه منكر آيات ما بودند، محشور ميسازيم و آنها باز داشته ميشوند» (نمل/83)
  22. . وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ‏؛ «و مانند آن [زنى‏] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى‏] از هم مى‏گسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين‏] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات‏] افزونترند. جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مى‏آزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مى‏كرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد» (نحل/92). وَ تَرى‏ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ «و هر امّتى را به زانو در آمده مى‏بينى؛ هر امّتى به سوى كارنامه خود فراخوانده مى‏شود [و بديشان مى‏گويند:] «آنچه را مى‏كرديد امروز پاداش مى‏يابيد» (جاثیه/28)
  23. . وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏؛ «و بايد از ميان شما، گروهى، [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند» (آل عمران/104) كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ‏؛ «شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‏ايد: به كار پسنديده فرمان مى‏دهيد، و از كار ناپسند بازمى‏داريد، و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود؛ برخى از آنان مؤمنند و [لى‏] بيشترشان نافرمانند» (آل عمران/110)
  24. . وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‏؛ «و از ميان كسانى كه آفريده‏ايم، گروهى هستند كه به حقّ هدايت مى‏كنند و به حقّ داورى مى‏نمايند» (اعراف/181)
  25. . «كُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»؛ آيا هنوز هم بهترين امت هستيم؟؛ امت و شکل‌گیری آن از منظر قرآن؛امر به معروف و نهی از منکر، معیار برتری امت اسلامی بر دیگران؛قرآن، امت اسلامی را در ظرف خیر قرار می‌دهد
  26. . لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ‏؛ «[ولى همه آنان‏] يكسان نيستند. از ميان اهل كتاب، گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند.»(آل عمران/113) وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‏؛ «و آنان را در زمين به صورت گروه‏هايى پراكنده ساختيم: برخى از آنان درستكارند و برخى از آنان جز اينند. و آنها را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم، باشد كه ايشان بازگردند» (اعراف/168)
  27. .دانشنامه حوزه
  28. . وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ‏؛ «و اگر آنان به احكام تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به آنان نازل شده، عمل كنند، از آسمان و زمين روزى خواهند خورد. گروهى از آنان ميانه رو هستند، ولى بيشترشان اعمال زشت و ناپسند انجام مى‏دهند» (مائده/66)
  29. . أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ‏؛ «آنان كسانى‏اند كه گفتار [خدا] عليه ايشان- همراه با امّتهايى از جنّيان و آدميان كه پيش از آنان روزگار به سر بردند- به حقيقت پيوست، بى‏گمان آنان زيانكار بودند» (احقاف/18). قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ؛ مى‏فرمايد: «در ميان امّتهايى از جنّ و انس، كه پيش از شما بوده‏اند، داخل آتش شويد.» هر بار كه امّتى [در آتش‏] درآيد، همكيشان خود را لعنت كند، تا وقتى كه همگى در آن به هم پيوندند؛ [آن گاه‏] پيروانشان درباره پيشوايانشان مى‏گويند: «پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند، پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده.» [خدا] مى‏فرمايد: «براى هر كدام [عذاب‏] دو چندان است ولى شما نمى‏دانيد.» (اعراف/38) وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِين‏؛ «و براى آنان دمسازانى گذاشتيم، و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب‏] در ميان امّتهايى از جنّ و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند، بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند» (فصلت/25)
  30. .امامت پدیا
  31. . وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‏؛ و از ميان قوم موسى‏ جماعتى هستند كه به حقّ راهنمايى مى‏كنند و به حق داورى مى‏نمايند. (اعراف/159)
  32. . وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‏؛ و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امّتى بودند تقسيم كرديم، و به موسى- وقتى قومش از او آب خواستند- وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن، دوازده چشمه جوشيد. هر گروهى آبشخور خود را بشناخت؛ و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم، و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم. از چيزهاى پاكيزه‏اى كه روزيتان كرده‏ايم بخوريد. و بر ما ستم نكردند، ليكن بر خودشان ستم مى‏كردند» (اعراف/160)
  33. إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏؛ «به راستى ابراهيم، پيشوايى مطيع خدا [و] حق‏گراى بود و از مشركان نبود» (نحل/120)