طبری، محمد بن جریر

محمد بن جریر طبری (حیات: 223-310 قمری)؛ مفسر و مورخ ایرانی، صاحب تفسیر جامع البيان في تفسير القرآن و کتاب مشهور تاريخ الأمم و الملوك معروف به تاریخ طبری.

محمد بن جریر طبری
محمد بن جریر طبری

زندگی‌نامه

ابوجعفر، محمد بن‌‌جرير بن‌يزيد بن‌كثير بن‌غالب طبری مورخ، مفسر، محدث، و از اهل سنت است. او در پايان سال ۲۲۳ يا آغاز ۲۲۴ ق در شهر آمل در ولايت مازندران زاده شد و از آن جا كه آن ناحيه را جزو طبرستان می شمردند، به طبری معروف گرديد.

وی از سنين پيش از نوجوانی (حدود ۷ سالگی) در زادگاهش به فراگرفتن فنون و دانش از جمله دانش حديث مشغول گرديد. پس از فراگرفتن مقدمات علوم در ۱۲ سالگی آمل را ترك گفت و به شهر ری روی آورد.

طبری پيش از آنكه به منزله «امام المورخين» و «ابوالمفسرين» شناخته شود، محدثی بزرگ بوده است كه شمار احاديث وی را بيش از صدهزار دانسته اند. طبری، فراگيری و كتابت حديث را در ری و نواحی نزديك آن آغاز كرد و بيشترين حديث را در آن زمان از «محمد بن‌حميد رازی» (از بزرگترين حافظان حديث از اهالی ری) آموخت.

طبری در همان زمان به فراگيری فقه نيز مشغول گرديد و چون نام و آوازه امام احمد بن‌حنبل را شنيد، به شوق بهره‌يابی از محضر او رهسپار بغداد گشت، اما در نيمه راه كه خبر مرگ امام احمد حنبل را شنيد، به سوی بصره رفت. در بصره از محضر دانشمندانی چون «محمد بن‌موسی حرشی»، «عمار بن موسی قزار»، «محمد بن‌عبدالعالی صنعانی» و «بشر بن‌معاذ» بهره‌مند شد و به استماع و بازنويسی حديث و فراگيری اصول قرائت پرداخت.

طبری، كه در اين زمان به دانش مشهور گشته بود، به بغداد رفت و علوم قرآنی را از «احمد بن‌يوسف» فرا گرفت. سپس به بررسی همه مذاهب، خصوصا مذهب شافعی و فقه آن پرداخت؛ دو تن از امامان مذهب شافعی «حسن بن‌محمد صباح» و «ابوسعيد اصطخری» را ديدار كرد و سرانجام مذهب شافعی را برای خود برگزيد. وی ده سال در بغداد طبق مذهب شافعی فتوا می‌داد، اما در نتيجه مطالعه و بررسی مجدد مسائل فقهی، به انتخاب يا تأسيس مذهب «طبريه» يا «طبری» رسيد كه تنها خود طبری آن را اظهار و در كتاب‌های خود ياد كرده است (خصوصا در كتاب «لطيف العقوا» كه خلاصه نظرات شخصی او در فقه است).

طبری در ۲۵۳ قمری به مصر كه از مراكز علمی آن روزگار بود، رفت و چندين سال در مصر ماند و در خلال آن به شام نيز سفر كرد. وی در مصر، فقه مالكی را از شاگردان «ابن‌وهب» فرا گرفت و نيز احاديث بسياری از ائمه اهل سنت جمع آوری كرد. بعد از آن به بغداد بازگشت و سپس عازم طبرستان و زادگاهش آمل گرديد. پس از مدتی دوباره به بغداد رفت و تا پايان عمر در آن‌جا ماند.

طبری مردی صريح اللهجه، آزادفكر، زاهد و بی‌رغبت به شهرت و مال دنيا بوده است. علاوه بر تفسير، حديث، فقه و تاريخ، در علوم ديگر هم يد طولانی داشته است. وی نزد مردم و خلفا مرتبه‌ای والا داشت. با اين همه مردی بلندهمت و بزرگوار بوده و هزينه زندگی وی از سوی پدرش تأمين می‌شد. روگردانی از دنیا و تعلقات آن مهم‌ترین ویژگی اخلاقی وی بود که مصداق آن در عدم پذیرش مال، مقام و منصب  پیشنهادی از سوی خلیفه و والیان عباسی به وی مشهود بود[۱].

 
مقبره طبری در بغداد

وی در 26 ماه شوال 310ق در شهر بغداد در سن 86 سالگی از دنیا رفت و به‌خاطر ترس از متعصبین اهل سنت، در خانه خودش و شبانه دفن شد. زیرا وی در زمان حیاتش متهم به تشیع و دوستی حضرت علی (ع) و ائمه اطهار (ع) بوده است[۲].

جدال با حنبلیان

در بغداد آن روزگار، از جمله مشکلات بزرگ علمای سایر مذاهب، کثرت نفوذ پیروان افراطی احمد بن حنبل بود. این گروه استفاده از عقل و برهان را در امور دینی جایز نمی‌دانستند. دربارهٔ صفات خدا عقیده داشتند که همه چیز همانگونه است که در قرآن آمده؛ خداوند بر عرش نشسته و دست و پا نیز دارد! آن‌ها عقاید مخالفان خود را برنمی تافتند و فوراً به آنان تهمت بی‌دینی و بدکیشی می‌نهادند. چنین محیطی برای طبری آرام نبود وی به‌زودی با دشمنی و دسیسه‌های حنابله روبرو شد. می‌گویند علت مخالفت حنبلیان با وی این بود که طبری کتابی دربارهٔ فقها نوشت و در آن نامی از احمد بن حنبل نیاورد. وقتی به او اعتراض کردند، در جواب گفت که احمد بن حنبل محدث بود نه فقیه.

گروهی از حنابله، برای آنکه بهانه‌ای برای آزار طبری بیابند، با هم قرار گذاشتند و روز جمعه در مسجد جامع دربارهٔ جلوس خدا بر عرش از او سؤال کردند. طبری با شجاعت و در کمال صراحت گفت که نشستن خدا بر عرش محال است و سخن احمد بن حنبل اعتباری ندارد و سپس این شعر را خواند:

سبحان من لیس له انیس/ و لا له فی عرشه جلیس.

یعنی منزه است خدایی که برای او یار و همنشینی نیست / و بر عرش او کسی که نشسته باشد، وجود ندارد.

پس حنابله دوات‌های خود را به سوی او پرتاب کردند. طبری از میان آن گروه خود را به زحمت نجات داد و به خانه‌اش گریخت. حنابله نیز با توجه به پایگاهی که در بغداد داشتند، مردم را علیه او شوراندند. آنگاه جماعتی بسیار به دور خانهٔ طبری ازدحام و خانه را سنگباران کردند. این هنگامه چندان بالا گرفت که رئیس شرطه‌های بغداد ناچار به مداخله شد و مردم را به کمک گروهی از لشکریان از اطراف خانهٔ طبری دور کرد[۳].

آثار و تألیفات

طبری گرچه آثار و تأليفات بسيار داشته است، اما همه آثار او به جای نمانده و تنها دو كتاب عظيم از او باقی مانده است.

 
جامع البیان فی تفسیر القرآن

جامع‌البیان فی تفسیر القرآن

«جامع البيان فی تفسيرالقرآن» معروف به تفسير طبری يكی از كتاب‌های مهم اوست. اين كتاب، اولين تفسير در نوع خود است. طبری تفسير خود را از سال ۲۸۳ تا ۲۹۰ ق بر شاگردانش املا می‌كرده است.

تفسير طبری تا عهد مولف از بزرگترين كتبی بوده است كه در اين علم به رشته تحرير در آمد و به همين سبب به زودی در عالم اسلامی شهرت فراوان يافت. طبری در تفسير خود بين روايت و درايت جمع كرده و البته بيشتر جانب روايت را گرفته است. این تفسير در میان اهل سنت و اهل حدیث بسیار مورد اقبال عمومی قرار گرفت.

طبری معتقد بود كه در تفسير قرآن، رای دخالتی ندارد؛ مگر در مورد تفسير لغوی. اصولا تفسير مبنی بر رای مقبول نظر مسلمين نبود و با اين حال از موقعی كه فرقه «جهميه» در عالم اسلام ظهور كردند، تاويل در آيات قرآن شروع شد و در قرن چهارم دسته‌هايی همانند معتزله و اسماعيليه و صوفيه اين فكر را به جد دنبال كردند.

تفسیر طبری در دوره سامانيان به فارسی ترجمه شد. ترجمه تفسير طبری از كهن‌ترين متون پارسی است كه به طور كامل برجای مانده است. اين اثر بزرگ به فرمان منصور بن نوح سامانی به وسيله جمعی از علمای ماورا‌النهر و خراسان به پارسی ترجمه شده است. مترجمان واژه‌های كهن پارسی را در ترجمه اين تفسير به خوبی به كارگرفته‌اند و كوشيده‌اند در ترجمه آيات نيز از واژه‌های برابر پارسی بهره بگيرند. ادبا اين تفسير را منبعی بزرگ برای شناختن واژه‌های پارسی می‌دانند. ترجمه تفسير طبری در هفت جلد به تصحيح شادروان حبيب يغمايی در سال هزار و سيصد و سی و نه در انتشارات دانشگاه تهران به طبع رسيده است.

تاریخ الأمم و الرسل و الملوک

«تاريخ الامم والرسل والملوك» معروف به تاريخ طبری كتاب مهم ديگر اوست. اين كتاب از دو بخش تاريخ جهان و تاريخ اسلام تشكيل می‌شود و تاريخ عمومی از آغاز آفرينش تا سال ۳۰۲ را در بر می‌گيرد. تاريخ تاليفات آن دقيقا معلوم نيست ولی پس از تفسير قرآن نوشته شده است. طبری بی‌ترديد متاثر از ملاحظات دينی، سياسی و ديدگاه‌های فقهی بوده است.

«تاريخ طبری» گنجينه عظيمی از اطلاعات به دست می‌دهد و يكی از قديمی‌ترين تواريخ عمومی در جهان است. طبری در شعر و ادب نيز در عصر خود شهره بوده است. از شاگردان وی «ابوالفرج اصفهانی» را می‌توان نام برد. طبری سرانجام در سال ۳۱۰ قمری درگذشت.

دیگر تألیفات

از تاليفات ديگر طبری؛ «اختلاف العلماء» (الفقهاء)، «اللطيف القول فی احكام شرايع الاسلام»، «البصير فی معالم الدين»، «الخفيف فی الفقه»، «تذهيب الآثار و تفصيل الثابت من الاخبار»، «آداب النفوس»، «آداب المناسك الحج» و ده‌ها اثر ديگر را می‌توان نام برد[۴].

روش تفسیری

ترجیح بین اقوال با مبنای اجتهادی

طبری هنگامی که می‌خواهد آیه را تفسیر کند، اگر دو قول یا بیشتر از آن وجود داشته باشد، آن‌ها را نقل می‌کند و سپس هر کدام از آن‌ها را به یکدیگر عرضه می‌کند و دلیل و شاهد هر قول را که اقوال مستند تفسیری است، می‌آورد و بین آن‌ها قول و نظر برتر و گزینشی خود را اختیار می‌کند. گاهی نیز به مناسبت خاصی به بیان اعراب کلمه و نقش آن می‌پردازد. همچنین احکامی را که از آیه قابل استنباط است بیان می‌کند و ادله خود را برای توجیه و صحت آن حکم می‌آورد و بین اقوال مختلف انتخاب می‌کند.

سند روایات و مسأله اجماع

طبری هرگز سند روایات را به صورت سطحی قبول نمی‌کند و در جایگاه یک محدث ناقد و بسیار بصیر نسبت به سند روایت عمل می‌کند و روایت را پس از تحقیق و تفحص در سند و متنش می‌پذیرد. وی همچنین به اجماع امت بسیار ارج می‌نهد و برای آن ارزش بالایی قائل است و در انتخاب آنچه به آن معتقد است و آن را بیان داشته، به اجماع امت بسیار تکیه می‌کند و برای آن اعتبار بالایی قائل است.

تعامل با قرائت‌های قرآنی

طبری قرائت‌هایی را می‌پذیرد که از ائمه مشهور قرائات نقل شده و از قرائت‌های ثابتی که از ائمه قرائات نقل شده، مطالبی را نقل می‌کند و بین آنها اختیار می‌کند. برخی از آنها را رد می‌کند، آن هم به جهت اینکه با اجماع مخالف است و برخی را نیز بر برخی دیگر ترجیح می‌دهد، به دلایل خاص و گاهی نیز که نمی‌تواند بین قرائت‌ها ترجیح خاصی قائل شود، به بیان آنها اکتفا می‌کند، اما این همیشه نیست.

تخطئه احکام و عقاید‌ متعارف و مرسوم اهل سنت

طبری صاحب مذهب فقهی خاص خود است. او صاحب فتوا و فقاهت بوده و این در تفسیر او بسیار واضح و آشکار است. در تفسیر او بسیار می‌بینیم که آیات احکام را تفسیر می‌کند و مطالب مرتبط با آن را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد و روایات مختلفی را در ذیل آن آیه فقهی مورد بررسی و مناقشه و جرح و تعدیل قرار می‌دهد و از میان احکام فقهی، آنچه را که به دلیل قوی‌تری مستند است و مدرک و مصدر قوی‌تری دارد، انتخاب می‌کند. او همچنین در تفسیر خود به بسیاری از مسائل علم کلام و عقاید می‌پردازد و کسانی را که با عقاید‌ متعارف و مشهور و مرسوم اهل سنت و جماعت مخالفند مورد رد و تخطئه قرار می‌دهد و این شیوه در تفسیر او به‌ویژه در رد بسیاری از عقائد معتزله و سایر فرق مشابه، آشکار است.

روایات اسرائیلیات در تفسیر

طبری در تفسیر خود اخبار و روایات اسرائیلی و در واقع قصه‌های متخذ از منابع بنی اسرائیل را نقل کرده است و عموماً پس از بیانشان، آنها را مورد نقد، تحقیق، رد و مناقشه قرار داده است. با وجود این متأسفانه برخی از روایات که نیازمند رد و مناقشه بوده، مورد مناقشه و رد قرار نگرفته است[۵].

منابع

ایکنا ویکی نور

ارجاعات