اهل (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «اهل»''' (ˀHL)؛ خانواده، خاندان. از این ریشه، واژه «أهل» به‌معنای خانواده ساخته شده و 127 بار در قرآن به‌کار رفته است. == معنای لغوی == أَهل: خانواده. خاندان. در مفردات گويد: أهل الرجل در اصل كسانى‏اند كه با او در يك خانه زندگى مي‌كنند، سپس به...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
== ساخت‌های صرفی در قرآن ==
== ساخت‌های صرفی در قرآن ==
أهل (اسم): 127 بار
أهل (اسم): 127 بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: [[اهل (واژگان)]]


== ریشه‌شناسی ==
== ریشه‌شناسی ==
خط ۳۵: خط ۳۷:
|
|
|-
|-
|'''عبری'''
| rowspan="2" |'''عبری'''
|אֹהֶל
|אֹהֶל
|اُهِل
|اُهِل
خط ۴۳: خط ۴۵:
| rowspan="2" |Gesenius,  13
| rowspan="2" |Gesenius,  13
|-
|-
|
|אהל
|אהל
|اهل
|اهل
خط ۱۳۲: خط ۱۳۳:


== منابع ==
== منابع ==
اهل (مشتقات)
[[اهل (واژگان)]]


[[منابع ریشه شناسی]]
[[منابع ریشه شناسی]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]
[[رده:الف (ریشه)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰

ریشه «اهل» (ˀHL)؛ خانواده، خاندان. از این ریشه، واژه «أهل» به‌معنای خانواده ساخته شده و 127 بار در قرآن به‌کار رفته است.

معنای لغوی

أَهل: خانواده. خاندان. در مفردات گويد: أهل الرجل در اصل كسانى‏اند كه با او در يك خانه زندگى مي‌كنند، سپس به‌طور مجاز به كساني كه او و آنها را يك نسب جمع مي‌كند، اهل بيت آن مرد گفته‏اند (قاموس قرآن، ج1، ص135).

ساخت‌های صرفی در قرآن

أهل (اسم): 127 بار

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: اهل (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان
سامی باستان
عبری אֹהֶל اُهِل ˀohel خیمه، چادر tent Gesenius, 13
אהל اهل ˀHL مستقر شدن settle down
اوگاریتی ahl چادر، عمارت tent, mansion DelOlmo, 32
آرامی אֹהֶל، אָהֳלָא اُهِل، آهالا چادر، پناهگاه، ملافه tent, shelter, sheet Jastrow, 20
אָהַל آهَل پهن کردن خیمه مانند، پوشاندن، سایه انداختن، خم شدن to spread tent-like, to cover, shade, bend over
سریانی ܝܗܠܐ یَهلا yahlā قبیله ای از عرب؛ نیرو، گروه a tribe of Arabs; troop, band, cohort PayneSmith, 189
مندایی AHL پهن کردن خیمه مانند، سایه انداختن، خم شدن، سایه افکندن to spread tent-like, shade, bend over, overshadow Macuch, 9
فنیقی ˀHL اهل خانواده family Krahmalkov, 38
اکدی/آشوری ālu آلو روستا، شهر village, town, city Black, 13
حبشی -
سبائی ˀHL اهل عوام، مردم، جماعت، جماعت دینی folk, people, community, religious community Beeston, 3
عربی أهل کسان، خویشان، خانواده مشکور، ج1، ص44

Zammit, 82

منابع

اهل (واژگان)

منابع ریشه شناسی