فرهنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
جز (جایگزینی متن - '<div style="text-align:justify">↵' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''فرهنگ'''؛ به مجموعه ای از باورها، ارزش ها، هنجارها و آداب ورسومی گفته می¬شودکه توسط اکثریت مردم جامعه پذیرفته شده است. برخی از این فرهنگ¬ها، در گذر زمان تغییر می¬کنند و جای خود را به فرهنگ دیگر می¬دهند و برخی دیگر ثابت و پابرجا باقی می¬مانند. یکی از فرهنگ¬های ثابت و اصلی، فرهنگ اسلامی است¬که هنجارها و ارزش-های آن مورد تأیید خداوند است. برخی از فرهنگ¬های اسلامی عبارتنداز: مراسم حج و عدم جنگ در ماه های حرام.  
'''فرهنگ'''؛ به مجموعه ای از باورها، ارزش ها، هنجارها و آداب ورسومی گفته می‌شودکه توسط اکثریت مردم جامعه پذیرفته شده است. برخی از این فرهنگ‌ها، در گذر زمان تغییر می‌کنند و جای خود را به فرهنگ دیگر می‌دهند و برخی دیگر ثابت و پابرجا باقی می‌مانند. یکی از فرهنگ‌های ثابت و اصلی، فرهنگ اسلامی است‌که هنجارها و ارزش-های آن مورد تأیید خداوند است. برخی از فرهنگ‌های اسلامی عبارتنداز: مراسم حج و عدم جنگ در ماه‌های حرام.  


== فرهنگ در اصطلاح ==
== فرهنگ در اصطلاح ==
فرهنگ به مجموعه ای از آداب، رسوم، هنجارها، ارزش¬ها، سبک زندگی، دانش، باورها، هنرها، قوانین، توانایی‌ها و عادت‌های افراد گروه یا جامعه گفته می¬شود که توسط اکثریت یک جامعه به صورت درونی و قلبی پذیرفته شده باشد.<ref>[https://qom.iqna.ir/fa/news/3855114/%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D9%86%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1 . حال ناخوش قرارگاه فرهنگ در صحنه فرهنگ و هنر کشور؛ ویکی پدیا؛ ویکی فقه.]</ref><ref>[https://fa.imamatpedia.com/wiki/فرهنگ . امامت پدیا.]</ref> درواقع، فرهنگ نوعی نظام است که تغییر و تحول رفتارهای فردی و اجتماعی در آن صورت می¬گیرد.<ref>[https://fa.imamatpedia.com/wiki/فرهنگ . امامت پدیا؛ ویکی پرسش.]</ref>
فرهنگ به مجموعه ای از آداب، رسوم، هنجارها، ارزش‌ها، سبک زندگی، دانش، باورها، هنرها، قوانین، توانایی‌ها و عادت‌های افراد گروه یا جامعه گفته می‌شود که توسط اکثریت یک جامعه به صورت درونی و قلبی پذیرفته شده باشد.<ref>[https://qom.iqna.ir/fa/news/3855114/%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D9%86%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1 . حال ناخوش قرارگاه فرهنگ در صحنه فرهنگ و هنر کشور؛ ویکی پدیا؛ ویکی فقه.]</ref><ref>[https://fa.imamatpedia.com/wiki/فرهنگ . امامت پدیا.]</ref> درواقع، فرهنگ نوعی نظام است که تغییر و تحول رفتارهای فردی و اجتماعی در آن صورت می‌گیرد.<ref>[https://fa.imamatpedia.com/wiki/فرهنگ . امامت پدیا؛ ویکی پرسش.]</ref>


== انواع فرهنگ ==
== انواع فرهنگ ==
فرهنگ‌ها انواعی دارند که یکی از آنها فرهنگ اصلی است. فرهنگ اصلی به مجموعه¬ای از باورها و ارزش¬ها گفته می¬شود که از سنت‌های ثابت نژادی، محیط جغرافیایی و قوانین ثابت تاریخی تشکیل شده¬ اند. این فرهنگ¬ها، در برابر حوادث ثابت هستند و در برابر هرگونه تحولات، یا به سود خود تغییر می‌دهند و یا آنها را حذف می‌کنند. نوع دیگر از فرهنگ، فرهنگ تابع است که بر هیچ اساس و اصول ثابتی تکیه ندارد و پیوسته در معرض تحولات قرار می‌گیرند.<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/فرهنگ . ویکی فقه.]</ref>
فرهنگ‌ها انواعی دارند که یکی از آنها فرهنگ اصلی است. فرهنگ اصلی به مجموعه‌ای از باورها و ارزش‌ها گفته می‌شود که از سنت‌های ثابت نژادی، محیط جغرافیایی و قوانین ثابت تاریخی تشکیل شده‌ اند. این فرهنگ‌ها، در برابر حوادث ثابت هستند و در برابر هرگونه تحولات، یا به سود خود تغییر می‌دهند و یا آنها را حذف می‌کنند. نوع دیگر از فرهنگ، فرهنگ تابع است که بر هیچ اساس و اصول ثابتی تکیه ندارد و پیوسته در معرض تحولات قرار می‌گیرند.<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/فرهنگ . ویکی فقه.]</ref>


== فرهنگ اسلامی ==
== فرهنگ اسلامی ==
فرهنگ اسلامی به مجموعه ای از باورها، ارزش¬ها و هنجارها و آداب و رسومی گفته می¬شود که دین اسلام آنها را تأیید و امضاء کرده است.<ref>[http://pajoohe.ir/فرهنگ-عمومی__a-31632.aspx . پژوهشکدۀ باقرالعلوم.]</ref> به بیان دیگر، در فرهنگ و آداب عرب، خرافاتی همانند دختر کشی<ref>. وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت‏؛ پرسند چو زان دخترك زنده به‏گور. به كدامين گناه كشته شده است؟ (تکویر/8-9)؛ وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ‏؛ «و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند، چهره‏اش سياه مى‏گردد، در حالى كه خشم [و اندوه‏] خود را فرو مى‏خورد» (نحل/58)</ref>، طواف بدون لباس<ref>. وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ و چون كار زشتى كنند، مى‏گويند: «پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.» بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد، آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد؟» (28)</ref> و تعدد زوجات بدون محدودیت<ref>. وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا؛ «و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‏] مالك شده‏ايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى‏] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال‏وار گرديد]» (نساء/3).</ref> رواج داشته است¬که اسلام با این فرهنگ¬های خرافی مقابله کرده است. برخی فرهنگ‌¬ها همانند حج<ref>. إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيم؛ در حقيقت، «صفا» و «مروه» از شعاير خداست [كه يادآور اوست‏]؛ پس هر كه خانه [خدا] را حج كند، يا عمره گزارد، بر او گناهى نيست كه ميان آن دو سعى به جاى آورد. و هر كه افزون بر فريضه، كار نيكى كند، خدا حق شناس و داناست» (بقره/158)</ref>و قطع جنگ و خونریزی در ماه های حرام<ref>. إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِين‏؛ «در حقيقت، شماره ماه‏ها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علمِ‏] خدا، دوازده ماه است؛ از اين [دوازده ماه‏]، چهار ماه، [ماهِ‏] حرام است. اين است آيين استوار، پس در اين [چهار ماه‏] بر خود ستم مكنيد، و همگى با مشركان بجنگيد، چنان كه آنان همگى با شما مى‏جنگند، و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است» (توبه/36).</ref> نیز از  فرهنگ های دوره جاهلی بودند که مورد تأیید قوانین اسلامی قرار گرفت. فرهنگ اسلامی با فرهنگ ملل و اقوام گوناگون، سه نوع برخورد دارد؛ فرهنگ مثبتی که با قرآن منافات نداشته باشد، امضاء می‌کند و با فرهنگ منفی و ضد ارزش مقابله می‌کند و فرهنگی¬که نیمه مثبت باشد را اصلاح می‌کند.<ref>[http://wikiporsesh.ir/فرهنگ . ویکی پرسش]</ref>  
فرهنگ اسلامی به مجموعه ای از باورها، ارزش‌ها و هنجارها و آداب و رسومی گفته می‌شود که دین اسلام آنها را تأیید و امضاء کرده است.<ref>[http://pajoohe.ir/فرهنگ-عمومی__a-31632.aspx . پژوهشکدۀ باقرالعلوم.]</ref> به بیان دیگر، در فرهنگ و آداب عرب، خرافاتی همانند دختر کشی<ref>. وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت‏؛ پرسند چو زان دخترك زنده به‏گور. به كدامين گناه كشته شده است؟ (تکویر/8-9)؛ وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ‏؛ «و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند، چهره‏اش سياه مى‏گردد، در حالى كه خشم [و اندوه‏] خود را فرو مى‏خورد» (نحل/58)</ref>، طواف بدون لباس<ref>. وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ و چون كار زشتى كنند، مى‏گويند: «پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.» بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد، آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد؟» (28)</ref> و تعدد زوجات بدون محدودیت<ref>. وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا؛ «و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‏] مالك شده‏ايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى‏] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال‏وار گرديد]» (نساء/3).</ref> رواج داشته است‌که اسلام با این فرهنگ‌های خرافی مقابله کرده است. برخی فرهنگ‌‌ها همانند حج<ref>. إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيم؛ در حقيقت، «صفا» و «مروه» از شعاير خداست [كه يادآور اوست‏]؛ پس هر كه خانه [خدا] را حج كند، يا عمره گزارد، بر او گناهى نيست كه ميان آن دو سعى به جاى آورد. و هر كه افزون بر فريضه، كار نيكى كند، خدا حق شناس و داناست» (بقره/158)</ref>و قطع جنگ و خونریزی در ماه‌های حرام<ref>. إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِين‏؛ «در حقيقت، شماره ماه‏ها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علمِ‏] خدا، دوازده ماه است؛ از اين [دوازده ماه‏]، چهار ماه، [ماهِ‏] حرام است. اين است آيين استوار، پس در اين [چهار ماه‏] بر خود ستم مكنيد، و همگى با مشركان بجنگيد، چنان كه آنان همگى با شما مى‏جنگند، و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است» (توبه/36).</ref> نیز از  فرهنگ‌های دوره جاهلی بودند که مورد تأیید قوانین اسلامی قرار گرفت. فرهنگ اسلامی با فرهنگ ملل و اقوام گوناگون، سه نوع برخورد دارد؛ فرهنگ مثبتی که با قرآن منافات نداشته باشد، امضاء می‌کند و با فرهنگ منفی و ضد ارزش مقابله می‌کند و فرهنگی‌که نیمه مثبت باشد را اصلاح می‌کند.<ref>[http://wikiporsesh.ir/فرهنگ . ویکی پرسش]</ref>  


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷: خط ۲۷:
[https://fa.wikifeqh.ir/فرهنگ ویکی فقه]
[https://fa.wikifeqh.ir/فرهنگ ویکی فقه]


== پاورقی ها ==
== ارجاعات ==
</div>
</div>
[[رده:جامعه شناسی و قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۷

فرهنگ؛ به مجموعه ای از باورها، ارزش ها، هنجارها و آداب ورسومی گفته می‌شودکه توسط اکثریت مردم جامعه پذیرفته شده است. برخی از این فرهنگ‌ها، در گذر زمان تغییر می‌کنند و جای خود را به فرهنگ دیگر می‌دهند و برخی دیگر ثابت و پابرجا باقی می‌مانند. یکی از فرهنگ‌های ثابت و اصلی، فرهنگ اسلامی است‌که هنجارها و ارزش-های آن مورد تأیید خداوند است. برخی از فرهنگ‌های اسلامی عبارتنداز: مراسم حج و عدم جنگ در ماه‌های حرام.

فرهنگ در اصطلاح

فرهنگ به مجموعه ای از آداب، رسوم، هنجارها، ارزش‌ها، سبک زندگی، دانش، باورها، هنرها، قوانین، توانایی‌ها و عادت‌های افراد گروه یا جامعه گفته می‌شود که توسط اکثریت یک جامعه به صورت درونی و قلبی پذیرفته شده باشد.[۱][۲] درواقع، فرهنگ نوعی نظام است که تغییر و تحول رفتارهای فردی و اجتماعی در آن صورت می‌گیرد.[۳]

انواع فرهنگ

فرهنگ‌ها انواعی دارند که یکی از آنها فرهنگ اصلی است. فرهنگ اصلی به مجموعه‌ای از باورها و ارزش‌ها گفته می‌شود که از سنت‌های ثابت نژادی، محیط جغرافیایی و قوانین ثابت تاریخی تشکیل شده‌ اند. این فرهنگ‌ها، در برابر حوادث ثابت هستند و در برابر هرگونه تحولات، یا به سود خود تغییر می‌دهند و یا آنها را حذف می‌کنند. نوع دیگر از فرهنگ، فرهنگ تابع است که بر هیچ اساس و اصول ثابتی تکیه ندارد و پیوسته در معرض تحولات قرار می‌گیرند.[۴]

فرهنگ اسلامی

فرهنگ اسلامی به مجموعه ای از باورها، ارزش‌ها و هنجارها و آداب و رسومی گفته می‌شود که دین اسلام آنها را تأیید و امضاء کرده است.[۵] به بیان دیگر، در فرهنگ و آداب عرب، خرافاتی همانند دختر کشی[۶]، طواف بدون لباس[۷] و تعدد زوجات بدون محدودیت[۸] رواج داشته است‌که اسلام با این فرهنگ‌های خرافی مقابله کرده است. برخی فرهنگ‌‌ها همانند حج[۹]و قطع جنگ و خونریزی در ماه‌های حرام[۱۰] نیز از فرهنگ‌های دوره جاهلی بودند که مورد تأیید قوانین اسلامی قرار گرفت. فرهنگ اسلامی با فرهنگ ملل و اقوام گوناگون، سه نوع برخورد دارد؛ فرهنگ مثبتی که با قرآن منافات نداشته باشد، امضاء می‌کند و با فرهنگ منفی و ضد ارزش مقابله می‌کند و فرهنگی‌که نیمه مثبت باشد را اصلاح می‌کند.[۱۱]

منابع

ایکنا.

امامت پدیا

پژوهشکدۀ باقرالعلوم.

ویکی پدیا.

ویکی پرسش.

ویکی تابناک.

ویکی شیعه.

ویکی فقه

ارجاعات

  1. . حال ناخوش قرارگاه فرهنگ در صحنه فرهنگ و هنر کشور؛ ویکی پدیا؛ ویکی فقه.
  2. . امامت پدیا.
  3. . امامت پدیا؛ ویکی پرسش.
  4. . ویکی فقه.
  5. . پژوهشکدۀ باقرالعلوم.
  6. . وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت‏؛ پرسند چو زان دخترك زنده به‏گور. به كدامين گناه كشته شده است؟ (تکویر/8-9)؛ وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ‏؛ «و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند، چهره‏اش سياه مى‏گردد، در حالى كه خشم [و اندوه‏] خود را فرو مى‏خورد» (نحل/58)
  7. . وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ و چون كار زشتى كنند، مى‏گويند: «پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.» بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد، آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد؟» (28)
  8. . وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا؛ «و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‏] مالك شده‏ايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى‏] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال‏وار گرديد]» (نساء/3).
  9. . إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيم؛ در حقيقت، «صفا» و «مروه» از شعاير خداست [كه يادآور اوست‏]؛ پس هر كه خانه [خدا] را حج كند، يا عمره گزارد، بر او گناهى نيست كه ميان آن دو سعى به جاى آورد. و هر كه افزون بر فريضه، كار نيكى كند، خدا حق شناس و داناست» (بقره/158)
  10. . إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِين‏؛ «در حقيقت، شماره ماه‏ها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علمِ‏] خدا، دوازده ماه است؛ از اين [دوازده ماه‏]، چهار ماه، [ماهِ‏] حرام است. اين است آيين استوار، پس در اين [چهار ماه‏] بر خود ستم مكنيد، و همگى با مشركان بجنگيد، چنان كه آنان همگى با شما مى‏جنگند، و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است» (توبه/36).
  11. . ویکی پرسش